مقدمه:
عدم تعادل عضلانی ممکن است بر راستای طبیعی بدن اثرگذار باشد و فرد را به انواع ناهنجاریهای پاسچرال مبتلا کند [1]. وضعیتهای نامناسب حین انجام کارها و تکالیف شغلی به مدت طولانی میتواند منجر به اختلالات اسکلتی-عضلانی شود [2]. از طرفی، شناخت زودهنگام و بهموقع این انحرافات وضعیتی و برطرف کردن آنها میتواند اختلالات ناشی از تغییر وضعیت را کاهش دهد و به صرفهجویی در وقت و هزینه کمک کند [3]. عدم تعادل عضلانی ممکن است پیامدهای جدی و شناختهشدهای را در بدن به دنبال داشته باشد [1]. جاندا این الگوها را به سه نوع سندرم متقاطع فوقانی، سندرم متقاطع تحتانی و سندرم لایهای طبقهبندی کرد. سندرم متقاطع فوقانی در گردن و کمربند شانهای رخ میدهد [4]. این سندرم نوعی درگیری سیستم اسکلتیعضلانی است که در نتیجه آن عمدتاً عضلات خلفی فوقانی و قدامی ناحیه گردن که جزء عضلات تونیک هستند، کوتاه میشوند (مانند عضلات سینهای کوچک و بزرگ، ذوزنقه فوقانی، بالابرنده کتف، جناغی-چنبری-پستانی) و عضلات عمقی قدامی ستون فقرات ناحیه گردنی و خلفی تحتانی کمربند شانه که عمدتاً فازیک هستند، مهار، کشیده و ضعیف میشوند (مانند عضلات متوازیالاضلاع، ذوزنقه میانی و تحتانی، دندانهای قدامی و فلکسورهای عمقی گردن). تغییرات وضعیتی خاصی که در UCS دیده میشود، شامل سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز پشتی است [5].
در این سندرم که یکی از علائم آن عارضه سر به جلو است، به دلیل افزایش فعالیت عضلات کمکی تنفسی، تنفس دچار مشکل میشود؛ همچنین احتمال دارد مفصل فکی-گیجگاهی دچار استئوآرتریت شده و نیز فرد مبتلا به گردندرد مزمن شود [4، 6، 7]. اتخاذ وضعیتهای غلط طولانیمدت و حرکات تکراری نیز موجب تغییرات پاتولوژیکی در دیگر ساختارهای اسکلتی-عضلانی میشود [8، 9]. چنین تغییرات تخریبی پیشرونده باعث اعمال بار اضافی بر مهرههای ناحیه گردن شده، تعادل سر را دچار اختلال میکند و اغلب باعث درد ارجاعی در سر میشود؛ همچنین به علت نقاط ماشهای در گردن در ناحیه عضله ذوزنقه فوقانی، عضله گوشهای و شانهها درد مشاهده میشود [10]. گزارشهای متعددی از آرتروز مفصل فکی ـ گیجگاهی به دلیل عارضه سر به جلو و نیز دردهای مکانیکال ناحیه سر وجود دارد [4]. گزارشهایی نیز وجود دارد که به دردهای انتشاری بازوها و دستها به دلیل آرتروز ناحیه گردنی ناشی از سندرم متقاطع فوقانی پرداختهاند [2]. چنین تغییرات ثانویه نامطلوبی که ناشی از سندرم مذکور است، در افراد کایفوتیک و در ناحیه گلنوهومرال نیز وجود دارد [4، 11].
جاندا به منظور درک بهتر ارتباط میان ناهنجاریهای موجود در یکچهارم فوقانی بدن، به رابطه متقابل میان سیستمهای اسکلتی-عضلانی و عصبی اشاره کرد و بیان داشت که بروز هرگونه نقص و اختلال در هریک از مفاصل و عضلات بدن، میتواند بر کیفیت و عملکرد سایر مفاصل و عضلات نیز تأثیر بگذارد. درواقع، بروز اختلال در یک موضع و به دنبال آن، تغییرات بهوجودآمده در مفاصل و عضلات آن ناحیه، از طریق یک عکسالعمل زنجیرهای به نواحی دیگر بدن منتقل میشود و بر مفاصل و عضلات مختلف تأثیرگذار است [8].
در گذشته روشهای گوناگونی برای اصلاح این سندرم وجود داشت. با اعمال روشهای تمرینی جداگانه کششی و قدرتی بر روی ناهنجاریهای سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز به طور جداگانه انجام میشد، حال آنکه مشاهده سه ناهنجاری مذکور با همدیگر نشان از وجود UCS است. UCS میتواند همراه با کایفوز سینهای غیرطبیعی و تغییراتی در بیومکانیک مفصل گلنوهومرال باشد و به درد ناحیه شانه و قفسه سینه منجر شود [11]. از آنجا که استخوان کتف هم به وسیله عضلات و هم از طریق دندهها با ستون فقرات در ارتباط است، میتوان انتظار داشت که هرگونه تغییر در وضعیت ستون فقرات به تغییر در وضعیت قرارگیری کتف منجر شود [12]. وضعیت قرارگیری غیرطبیعی و تغییر راستای استخوانهای کتف میتواند با برهم زدن ریتم اسکاپولاهومرال باعث بیثباتی مفصل گلنوهومرال و مانع عملکرد طبیعی اندام فوقانی شود [8]؛ از این رو مطالعات اخیر بر استفاده از برنامههای تمریندرمانی جامع و همهنگر برای حل مشکل عدم تعادل عضلانی این ناحیه و ناهنجاریهای همراه آن تأکید میکنند [4]. به طور معمول در این برنامهها تمرینات کششی و تمرینات قدرتی برای اصلاح وضعیت و همچنین کاهش درد ناشی از اصلاح وضعیت در نظر گرفته شده است [13].
در این میان آکادمی ملی طب ورزش آمریکا (NASM) زنجیره تمرینات اصلاحی را برای بازگرداندن عدم تعادل عضلانی مطرح کرده که ازجمله چهار مرحله تکنیکهای مهاری، کششی، فعالسازی و انسجام را پیشنهاد داده است. در این پروتکل توصیه بر این است که به جای اینکه عضله کوتاه یا سفتشده را صرفاً کشش دهیم، بهتر است ابتدا تمرینات مهاری و بعد تمرینات کششی را روی عضله انجام دهیم. در تکنیک رهاسازی مایوفاشیال توسط خود فرد به منظور ایجاد یک پاسخ مهاری در دوک عضلانی و کاهش فعالیتمدار گاما از طریق فشار مداوم با یک شدت، میزان و مدت خاص، موجب تحریک گیرندههای مذکور میشود. فشار از طریق یک شیء با شدت بالا (حداکثر تحمل درد) برای مدت کم 30 ثانیه یا شدت کم (حداقل تحمل درد) برای مدت طولانی (90 ثانیه) به طور معنادار، دامنه حرکتی را افزایش خواهد داد؛ همچنین در خصوص عضلات کمفعال به جای اینکه صرفاً آنها را تقویت کنیم، بهتر است از تمرینات انسجام هم در پایان استفاده کنیم [9].
برایناساس، محققان با روشهای گوناگون با تکیه بر اصول برنامه NASM به طراحی پروتکلهای تمرینی و اجرای آن با شرکتکنندگان متفاوت پرداختهاند. در تحقیقی درباره تأثیر یک پروتکل تمرینی مبتنی بر اصول NASM بر سندرم متقاطع فوقانی آسیبدیدگان نخاعی پاراپلژی مطالعه شد. نتایج این تحقیق، کاهش معناداری در زوایای UCS را نشان داد [14]. در تحقیق دیگری ون و همکاران (2016) به بررسی تأثیر تمرینات قدرتی و کششی بر سندرم متقاطع فوقانی پرداختند. نتایج این تحقیقات نشان داد که تمرینات قدرتی تراپزیوس میانی و تحتانی، تمرینات کششی بالابرنده کتف و تراپزیوس فوقانی، بیشترین تأثیر را بر سندرم متقاطع فوقانی دارد [15]. عدم یک برنامه مبتنی بر اصول NASM برای پیشگیری و درمان هوشمندانه عدم تعادل عضلانی به عنوان یکی از عوارض احتمالی UCS، تلاش برای بهبود روشهای توانبخشی و نیز بهبود کیفیت زندگی و به حداقل رساندن هزینههای بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی محقق را بر آن میدارد تا با مداخله شیوه جدید تمرینات NASM به تعیین اثر این تمرینات بر UCS بپردازد.
روششناسی:
تحقیق حاضر با توجه به اعمال مداخله، داشتن گروه کنترل و انتخاب شرکتکنندگان، از نوع تحقیقات نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون بین گروهی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را دانشجویان غیرورزشکار دختر 18-25 سال تشکیل میدادند که نمونه آماری از میان آنها تعداد 30 نفر [15] با عارضه سر به جلو زاویه بیش از 46 درجه [16]، شانه به جلو بیشتر از 52 درجه [16] و کایفوز بیشتر از 42 درجه [17] به صورت هدفدار و داوطلبانه انتخاب شدند. تمامی شرکتکنندگان با پر کردن فرم رضایت نامه در تحقیق شرکت کردند. ابتدا اطلاعات دموگرافیک افراد شامل سن، قد، وزن و شاخص توده بدنی آنها ثبت شد؛ آنگاه با توجه به معیارهای همسانسازی از نظر درجه و نیز ابعاد آنتروپومتریکی شرکتکنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفره (کنترل و آزمایش) تقسیم شدند. برای تعیین ضریب پایایی درونی متغیرها و همچنین تمرین اندازهگیریها و روند درست اجرای تمرینات، طرح آزمایشی قبل از جمعآوری دادهها سه بار روی 10 نفر از دانشجویان با فاصله 24 ساعت انجام شد. گروه آزمایش در یک برنامه هشت هفتهای تمرینات اصلاحی شرکت کردند و گروه کنترل به فعالیت روزمره خود ادامه دادند. هر شرکتکننده سه روز در هفته در ساعت مقرر در سالن ورزشی حضور مییافت و تحت نظارت مستقیم آزمونگر به انجام تمرینات اصلاحی میپرداخت [18]. مشاهده هرگونه علائم پاتولوژیک مرتبط، سابقه شکستگی، جراحی، بیماریهای مفصلی و عدم اتمام برنامه تمرینی بر اساس اهداف تحقیق مواردی بود که به خروج افراد از تحقیق منجر میشد [18].
در این پژوهش برای اندازهگیری میزان زاویه سر به جلو شرکتکنندگان از روش عکسبرداری از نمای جانبی استفاده شد. این روش از تکرارپذیری مطلوبی برخوردار است (0/92=ICC). با استفاده از این روش، ابتدا سه نشانه آناتومیکی شامل تراگوس گوش، برجستگی آکرومیون سمت راست و همچنین زائده خاری مهره C7 مشخص و با مارکر نشانهگذاری شد. سپس از شرکتکننده خواسته شد تا در محل تعیینشده در کنار دیوار (در فاصله 23سانتیمتری) طوری بایستد که بازوی چپ وی به سمت دیوار باشد. سپس سه پایه عکسبرداری که دوربین دیجیتال نیز روی آن قرار گرفته بود، در فاصله 265 سانتیمتری دیوار قرار گرفت و ارتفاعش در سطح شانه راست شرکتکننده تنظیم شد. در چنین شرایطی، از شرکتکننده خواسته شد تا سه مرتبه به جلو خم شده و سه بار نیز دست هایش را به بالای سر ببرد و سپس به صورت کاملاً راحت و طبیعی ایستاده و نقطهای فرضی را روی دیوار مقابل نگاه کند. آزمونگر پس از پنج ثانیه مکث، اقدام به گرفتن عکس از نمای جانبی بدن کرد [19]. درنهایت، عکسهای مذکور به رایانه منتقل شد و با استفاده از نرمافزار اتوکد (Autocad)، زاویه خط میان تراگوس و مهره C7 با خط عمودی (زاویه سر به جلو) و زاویه خط واصل C7 و زائده آکرومیون با خط عمود (زاویه شانه به جلو) اندازهگیری شد [17].
برای اندازهگیری انحنای پشتی ستون فقرات از خطکش منعطف استفاده شد. ابتدا زائده خاری C7، نقطه رأس قوس سینهای و محل اتصال T1 و T2 مشخص و نشانهگذاری شد، سپس شرکتکنندگان بدون پوشش اندام فوقانی و فقط با یک مایو، پابرهنه با تقسیم وزن به طور مساوی روی هر دو پا، به صورت صاف ایستادند. بعد از قرار دادن خطکش منعطف روی ستون مهرهها و رسم قوس اندازهگیریشده روی کاغذ، نقاط مذکور را به یکدیگر وصل کرده و با استفاده از فرمول مثلثاتی (θ = 4 arc tan (2H/L زاویه کایفوز را محاسبه کردیم [20].
برنامه تمرینی به مدت هشت هفته، هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 30 تا 70 دقیقه زیر نظر آزمونگر انجام شد. میزان زمان استراحت بین ستها متناسب با مدت انجام هر ست تعیین شد. انتخاب تمرینات از ساده به سخت و هر جلسه تمرینی شامل گرم گردن (5-10 دقیقه)، برنامه تمرینی تقویتی و کششی (20-60 دقیقه) و سرد کردن (5-10 دقیقه) بود. تمرینات به صورت ایستگاهی اجرا شد و شدت آن برای شرکتکنندگان بر اساس یافتههای قبلی و آستانه تحملپذیری افراد تنظیم شد (جدول شماره 1).
دوازده تمرین بهترتیب در طول جلسات ارائه شد که شامل تمرین اول: رهاسازی عضلات ناحیه گردنی (جناغی ـ چنبری ـ پستانی،گوشهای)؛ تمرین دوم: رهاسازی عضله ذوزنقه فوقانی؛ تمرین سوم: کشش عضلات سینهای و شانه در کنار دیوار؛ تمرین چهارم: کشش عضلات سینهای روی سوئیسبال؛ تمرین پنجم: کشش عضلات جناغی ـ چنبری ـ پستانی، گوشهای و ذوزنقه فوقانی؛ تمرین ششم: کشش عضلات سینهای و شانه در حالت چهار دست و پا؛ تمرین هفتم: تمرینات تقویتی ناحیه گردن با کمک سوئیسبال؛ تمرین هشتم: ریترکشن کتف با باندکشی و چینتاک؛ تمرین نهم: حرکت کبری روی زمین؛ تمرین دهم: اسکپشن در حالت دمر؛ تمرین یازدهم: چهار دست و پا روی زمین، همزمان دست و پای مخالف را بلند کردن؛ تمرین دوازدهم: اسکات با توپ و پرس بالای سر با دمبل.
برای تدوین برنامه تمرینی از اصول NASM استفاده شد. این برنامه از پروتکلهای تمرینی معینی در طراحی و اجرای تمرینات اصلاحی پیروی میکند. پروتکل مذکور شامل چهار مرحله تکنیکهای مهاری، افزایش طول، فعالسازی و انسجام است. نوع حرکات با مراجعه به متخصصان و منابع حرکت درمانی تعیین و سپس از طریق اجرای آزمایشی تحقیق در برخی از نمونههای هدف، نهایی شد و به مرحله اجرا درآمد [21]. جدول شماره 1 برنامه تمرینی زمانبندیشده را با توجه به اصول NASM و رعایت اصل اضافهبار و سایر ملاحظات تمرینی نشان میدهد.
نتایج:
اطلاعات مربوط به مشخصات دموگرافی نمونهها در جدول شماره 2 و اطلاعات آماری گروههای کنترل و آزمایش در جدول شماره 3 ارائه شده است.
برای سنجش نرمال بودن توزیع دادهها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از پیشآزمون و پسآزمون و آزمون فرضهای مربوط، از آزمون t زوجی و از آزمون تحلیل کوواریانس برای مقایسه تغییرات بین گروهی استفاده شد. همه محاسبات آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 22 در سطح معنیداری (0/01≥P) انجام شد.
بر اساس اطلاعات موجود در جدول شماره 3 برنامه تمرینات اصلاحی، تأثیر معناداری در کاهش زاویه سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز گروه آزمایش داشته است (0/001=P).
بحث:
هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرینات اصلاحی مبتنی بر اصول NASM بر سندرم متقاطع فوقانی بود. نتایج تحقیق تغییرات معنیداری در زوایای سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز بعد از هشت هفته تمرینات اصلاحی نشان داد. این یافتهها با یافتههای برخی تحقیقات همخوانی دارد [14، 15، 21، 22].
الگوی سندرم متقاطع فوقانی معمولاً در افرادی که در دورههای زمانی طولانیمدت مینشینند یا افرادی که الگوهای اضافهبار مکرر را بر اندامهای فوقانی اعمال میکنند، مشاهده میشود [9 ،8]. براگر سازوکار چرخدندهای را برای ستون فقرات اینگونه توصیف کرد که وضعیت بدنی نشسته ضعیف سبب چرخش خلفی لگن میشود (حرکت چرخدنده خلاف جهت عقربههای ساعت) که لوردوز طبیعی ستون فقرات کمری را کاهش میدهد، کایفوز طبیعی ستون فقرات پشتی با حرکت چرخ دنده، موافق چرخش عقربههای ساعت تشدید میشود و درنهایت، حرکت چرخدندهای را در خلاف چرخش عقربههای ساعت در مهرههای گردنی ایجاد میکند. این چرخدنده انتهایی است که سبب ایجاد وضعیت قرارگیری رو به جلوی سر در وضعیتهای بدنی ضعیف میشود [8].
دیدگاه کندال در بهبود اختلالهای وضعیتی، بر کشش عضلات کوتاهشده و تقویت عضلات ضعیفشده در موضع درگیر استوار است. در مطالعات اخیر، لزوم توجه به واکنشهای زنجیرهای و استفاده از یک برنامه ترکیبی در مقایسه با تمرینات مجزا برای اصلاح ناهنجاریها مشخص شده است و توجه به تغییرات همزمان شکلگرفته در یکچهارم فوقانی بدن و توجه به واکنشهای زنجیرهای بدن و ناهنجاریهای مرتبط با یکدیگر را علت تأثیرگذاری تمرینات اصلاحی تحقیق خود بیان کردهاند [21، 22]. تمرینات اصلاحی به عنوان یکی از مؤثرترین روشها برای بازیابی عملکرد گزارش شده است [23]. هشت هفته تمرینات اصلاحی فعالیت عضلات را متعادل میکند و اختلالات اسکلتی عضلانی را در ناحیه فوقانی بدن متعادل میکند [24]. حاجی حسینی و همکاران (2015) اثربخشی بیشتر تمرینات ترکیبی نسبت به تمرینات مجزای کششی، قدرتی و ترکیب کشش عضلات کوتاهشده قدامی شانه همراه با تقویت عضلات خلفی ضعیف شانه و توجه همزمان به تغییرات شکلگرفته در یکچهارم فوقانی بدن و در نظر گرفتن تمرینات اصلاحی برای اصلاح هر سه ناهنجاری را به طور همزمان میداند [22]. در این پژوهش، تمرینات چهار مرحلهای مبتنی بر اصول NASM به صورت متمرکز و همزمان روی هر سه ناهنجاری درگیر در UCS تمرکز دارد و با تئوری عکسالعمل زنجیرهای جاندا و مکانیسم چرخدندهای براگر همخوانی دارد [8].
سرمن، کلیات سندرمهای اختلال حرکتی بدن را منتشر کرد، او همترازیها یا وضعیتهای قامتی را به عنوان پیشبینیکننده تغییرات طول عضلات و همترازی مفاصل را که برای دامنه حرکتی مطلوب نیازمند اصلاح هستند، بررسی کرده و ارتباط معناداری را بین کایفوز و سر به جلو و سندرم تحت آخرومی از طریق محدود شدن مکانیسم الویشن مشاهده کرد. افزایش کایفوز پشتی موجب پروترکشن بیشتر کتف و چرخش پایینی کتف و درنتیجه افزایش فشار به زیر آکرومیون و بافتهای آن شامل کیسه زلالی و تاندون روتیتورکاف میشود؛ به دلیل اینکه سر به جلو با افزایش زاویه کایفوز و وضعیت شانه به جلو مرتبط است؛ این وضعیتها سبب افزایش نسبی الویشن، پروتراکشن، چرخش تحتانی و تیلت قدامی کتف میشود [25]. برایناساس حرکاتی که در مرحله فعالسازی بر اساس اصول NASM انتخاب شده است، روی این عضلات تمرکز دارد. در وضعیت نامطلوب بدن و ناهنجاریهای اسکلتی فرد مجبور به اجرای حرکات ویژه مفاصل و نگهداری بدن در وضعیت خاص میشود و متقابلاً اجرای این حرکات تکراری و وضعیت نگهداری بدن در تشدید ناهنجاریهای اسکلتی-عضلانی نقش اساسی دارد؛ لذا عقیده بر آن است که اصلاح این ناهنجاریها بهتر است بر اساس فعالیتهای عملکردی و به صورت حرکات منسجم باشد تا روی تمام زنجیره بدن تأثیرگذار باشد. بر همین اساس، تأثیر مرحله فعالسازی که شامل حرکات منسجم ترکیبی است، توانسته است نقش مهمی در بهبود وضعیت ناهنجاری ایفا کند.
عضلات خمکننده گردن نقش مهمی در حفظ وضعیت گردن به عهده دارند [26]. کوتاهی عضله گوشهای ممکن است بر هماهنگی عضلات تأثیر بگذارد و باعث افزایش نیروی برشی و فشاری در ستون فقرات گردن شود [27]. چینتاک در تحقیق حاضر از تمرینات اصلی برنامه تمرینی بود. انجام چنین تمریناتی به افزایش طول عضلات کوتاهشده فوقانی در پشت گردن و افزایش قدرت عضلات قسمت قدامی گردن منجر میشود که احتمالاً با ایجاد تعادل بین گروههای عضلانی فوق از نظر طول و تنش عضلانی منجر به اصلاح ناهنجاری سر به جلو میشود. طبق گزارش تحقیقات قبلی، تمرین چینتاک بهتنهایی ماندگاری لازم را ندارد و محقق به همین دلیل سعی کرده بود که این تمرین را با دیگر تمرینات ترکیب کند [28].
عبداللهزاده و همکاران (2017) و گوپتا و همکاران (۲۰۱۳) تأثیر چهار هفته تمرینات اصلاحی را بر بهبود سر به جلو تأیید کردند؛ همچنین شنوی و همکاران (2010) و نوبری و همکاران (2018) تأثیر 8 هفته تمرین درمانی بر بهبود سر به جلو و دامنه حرکتی سر را تأیید کردهاند [32-29]. در تحقیقات این چنین بیان شده است که در وضعیت سر به جلو ممکن است کوتاهی عضله گوشهای، طول و تنش آن را حین چرخش بالایی کتف تغییر دهد و نتایج مطالعات نیز این نکته را تأیید میکند. این تئوری که تغییر پاسچر سر با تغییر در فعالیت عضلات کتف همراه است، نیز تأیید میشود [33]. درنتیجه ممکن است ارتباط قوی بین مجموعه شانه و ستون مهرهها علت دیگری در کاهش زاویه سر به جلو در این تحقیق باشد؛ بنابراین نتیجه تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات اصلاحی مورد نظر احتمالاً بافتهایی را هدف گرفتند که باعث بهبود پوسچر سر به جلو شدهاند [18]. کندال بیان میکند که شانههای رو به جلو در اثر کوتاهی عضله سینهای کوچک و ضعف ذوزنقه میانی ایجاد میشود؛ همچنین محققان بیان میکنند که ضعف عضلات نزدیککننده کتف مانند ذوزنقه و متوازیالاضلاع باعث افزایش ابداکشن کتف با شانههای رو به جلو میشود [33]. پژوهشگر برای اصلاح عارضه شانه به جلو به کشش عضلات کوتاهشده و تقویت عضلات ضعیفشده پرداخت که موجب جابهجایی بیومکانیکی و کسب راستای مناسب بخشهای ناهنجار میشود [34]. در پژوهشی، یو (2018) به مقایسه تأثیر تمرینات کششی عضلات سینهای و تمرینات مقاومتی ریترکشن کتف بر وضعیت شانه به جلو پرداخت. نتایج نشاندهنده تأثیر سریعتر تمرینات مقاومتی در مقابل تمرینات کششی به عنوان مداخله درمانی بوده است [35].
به نظر میرسد بیتمرینی موجب ضعیف شدن عضلات ثابتکننده و عضلات بین استخوان کتف و درنتیجه ناهنجاری شانه به جلو میشود؛ ازاینرو برای اصلاح این عارضه نیازمند تقویت کافی عضلات است که به نظر میرسد در پژوهش حاضر، وجود تمریناتی نظیر ریترکشن کتف با باندکشی و چینتاک و تقویت عضلات ناحیه گردن با سوئیسبال که نیاز به تقویت اکستنسورهای پشتی و گردنی دارد، توانسته است بر کاهش این ناهنجاری در این افراد بر اثر این پروتکل تمرینی اثرگذار باشد. البته این نکته که تمرینات به صورت زنجیرهای و همزمان اصلاح شدهاند، نیز بیارتباط با کاهش مطلوب این ناهنجاری نیست. در تمرینات اصلاحی، به تقویت عضلات ضعیفشده در این سندرم مانند عضلات فلکسورهای عمقی گردن، متوازیالاضلاع، ذوزنقه میانی و تحتانی و همچنین به کشش عضلات کوتاهشده مانند عضلات جناغی-چنبری-پستانی، ذوزنقه فوقانی، بالا برنده کتف و عضلات سینهای کوچک و بزرگ پرداختیم. سعی شد که برنامه تمرینات بیشتر در زنجیره حرکتی بسته و بیشتر در حالت تحمل وزن اعمال شود تا به وضعیت واقعی زندگی نزدیکتر باشد [36].
محققان بیان کردهاند که تمرینات قدرتی، طول تاندون عضلات را تحت تأثیر قرار میدهد و بخشهای مختلف اسکلتی را جابهجا میکند و باعث ثبات و ایستادگی لیگامنتها میشود و از طرفی نیز تمرینات کششی به عنوان هماهنگکننده عضلات موافق و مخالف عمل میکند؛ بنابراین چنین تمریناتی باعث افزایش طول عضلات در سمت تقعر شده، موجب میشود نیرو و قدرت عضلانی در سمت تحدب افزایش و درنتیجه میزان ناهنجاری کاهش یابد [37]. در همین راستا دو برنامه تمرینی مانند حرکت کبری روی زمین و اسکپشن جزء تمریناتی در این پروتکل تمرینی بوده که بر اصلاح عارضه کایفوز تأکید بیشتری داشته و به نظر میرسد که وجود این تمرینات توانسته است تأثیر بسیاری در کاهش قوس پشتی شرکتکنندگان داشته باشد. در زمینه کاهش دامنه حرکتی اکستنشن پشتی مرتبط با ناهنجاری، کایفوز کندال (2005) به کاهش دامنه حرکتی سینهای شکمی مرتبط با کایفوز اشاره کرده است که با نتایج تحقیق دستمنش و همکاران (2013) که تحقیقی روی دانشآموزان انجام داده بودند، همراستاست [38، 39]. دانشمندی و همکاران (2017) در تحقیقی که به ارتباط بین بدنسازی و UCS پرداختند، اظهار کردند که تأکید بر برنامههای خاصی که به طور منظم بر قسمت خاصی از بدن مانند عضلات سینهای انجام میشود، میتواند دلیل عدم تعادل، در نتیجه بروز ناهنجاری باشد و ممکن است منبع به وجود آمدن آسیب باشد؛ همچنین تقویت عضلات آگونیست و آنتاگونیست را برای سلامتی طولانیمدت افراد بسیار حیاتی دانستند [40].
استفاده از تکنیکهای رهاسازی مایوفاشیال، به ایجاد یک پاسخ مهاری در دوک عضلانی و آزادسازی عضلات سفت و کوتاهشده منجر میشود [9، 41]. مکدونالد و همکاران (2013) تکنیک مهار را به کار بردند و در نتایج آن نشان دادند که دو دقیقه تکنیک رهاسازی مایوفاشیال توسط خود فرد، دامنه حرکتی چهار سر ران را بدون داشتن اثر مشخصی بر تولید و میزان توسعه پیشرفت نیرو، به طور معناداری افزایش میدهد [42]. بیوررت (2004) از تکنیک فعالسازی (ایزومتریک) و تمرینات قدرتی برای افزایش قدرت عضلات راستکننده ستون فقرات در افراد مبتلا به کایفوز استفاده کرد و درنهایت دریافت که افزایش قدرت این عضلات نقش مهمی در نگهداری ساختار قامتی دارد و ناهنجاری کایفوز را بهبود میبخشد. در تحقیقات دیگری نیز از تمرینات تقویت مجزا به منظور فعالسازی عضلات ضعیف استفاده شد که نتایج مثبت این تمرینات با نتایج تحقیق حاضر مطابقت دارد [9]. به طور کلی به نظر میرسد که استفاده از تمرینات اصلاحی میتواند به دنبال اصلاح ناهنجاریها، بهبود در انعطافپذیری و قدرت را نیز در پی داشته باشد؛ بر همین اساس به استفاده از تمرینات اصلاحی در جهت کاهش ناهنجاریها و بهبود قدرت و انعطافپذیری تأکید میشود. تحقیقات بیشتری با روشهای اندازهگیری متفاوت، حجم نمونه بیشتر، پروتکلهای تمرینی مقایسهای متفاوت و نیز برنامه تعقیبی pu Follow لازم است تا میزان اثرگذاری و ماندگاری اثر این تمرینات بیشتر معلوم شود.
نتیجهگیری نهایی:
با توجه به نتایج حاصل از مطالعه فوق به دلیل طولانی بودن و وضعیت غلط نشستن و استفاده تکراری از اندامهای فوقانی در دانشجویان، احتمال به هم خوردن تعادل عضلات یکچهارم فوقانی بدن وجود دارد. ازآنجاکه عدم تعادل عضلانی در یکچهارم فوقانی بدن احتمال ابتلا به UCS را بالا میبرد و ازآنجاکه UCS در ارتباط با سه ناهنجاری سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز است، لذا تمرینات استفادهشده در این تحقیق به صورت جامع و همزمان، روی این سه ناهنجاری پایهریزی شد. این افراد لازم است به هنگام نشستن، ضمن اصلاح وضعیت سر، گردن و پشت، به مسئله تعادل عضلانی توجه ویژه داشته باشند و با توجه به تأثیرگذاری مثبت تمرینات مبتنی بر اصول NASM بر تعادل عضلانی و اصلاح سر به جلو، شانه به جلو و کایفوز در این پژوهش، پیشنهاد میشود که این تمرینات برای پیشگیری و اصلاح UCS به طور منظم به کار گرفته شود.
ملاحظات اخلاقی:
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پژوهش حاضر برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد رشته آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی با کد اخلاق IR.SSRI.REC.1398.628 از پژوهشگاه تربیتبدنی و علوم ورزشی است.
حامی مالی
این مقاله برگرفته از پایاننامه کارشناسیارشد نویسنده اول، مهسا عبدالهزاده در گروه آسیبشناسی ورزشی و حرکات اصلاحی، مؤسسه آموزش عالی شفق تنکابن است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی، اعتبارسنجی، تحلیل، تحقیق و نظارت: همه نویسندگان؛ نوشتن پیشنویس اصلی و منابع: مهسا عبدالهزاده؛ مرور، بررسی و ویرایش: حسن دانشمندی.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
1.Kargarfard M, Mahdavi-Nejad R, Ghasemi G-A, Rouzbehani R, Ghias M, Mahdavi-Jafari Z, et al. Assessment of Spinal Curvature in Isfahan University Students. J Isfahan Med Sch. 2010; 27(102):762-76.
2.Balogh I, Ohlsson K, Nordander C, Björk J, Hansson G-Å. The importance of work organization on workload and musculoskeletal health-grocery store work as a model. Appl Ergon. 2016; 53:143-51. [DOI:10.1016/j.apergo.2015.09.004] [PMID]
3.Salehi S, Hedayati R, Ghorbani R. The comparative study of the effect of stabilization exercise and stretching-strengthening exercise on balance parameters in forward head posture patients. J Rehabil. 2013; 14(1):50-60.
4.Moore MK. Upper crossed syndrome and its relationship to cervicogenic headache. J Manipulative Physiol Ther. 2004; 27(6):414-20. [DOI:10.1016/j.jmpt.2004.05.007] [PMID]
5.Morris CE, Bonnefin D, Darville C. The Torsional Upper Crossed Syndrome: A multi-planar update to Janda’s model, with a case series introduction of the mid-pectoral fascial lesion as an associated etiological factor. J Bodyw Mov Ther. 2015; 19(4):681-9. [DOI:10.1016/j.jbmt.2015.08.008] [PMID]
6.Ghamkhar L, Kahlaee AH. Is forward head posture relevant to cervical muscles performance and neck pain? A case-control study. Braz J Phys Ther. 2019; 23(4):346-54. [DOI:10.1016/j.bjpt.2018.08.007] [PMID] [PMCID]
7.Hasan NMA, Abdelrahman TEF. MRI evaluation of TMJ internal derangement: degree of anterior disc displacement correlated with other TMJ soft tissue and osseous abnormalities. Egypt J Radiol Nucl Med. 2014; 45(3):735-44. [DOI:10.1016/j.ejrnm.2014.03.013]
8.Frank C, Page P, Lardner R. Assessment and treatment of muscle imbalance: The Janda approach. 1st edition. Champaign, IL: Human kinetics; 2009.
9.Clark M, Lucett S. NASM essentials of corrective exercise training: Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins; 2010.
10.Magee DJ. Orthopedic physical assessment. E-Book. Amsterdam: Elsevier Health Sciences; 2014.
11.Lederman E. 14 - Neuromuscular rehabilitation: summary. Neuromuscul Rehabil Man Phys Ther . 2010; 169-71. [DOI:10.1016/B978-0-443-06969-7.00014-0]
12.Cole AK, McGrath ML, Harrington SE, Padua DA, Rucinski TJ, Prentice WE. Scapular bracing and alteration of posture and muscle activity in overhead athletes with poor posture. J Athl Train. 2013; 48(1):12-24. [DOI:10.4085/1062-6050-48.1.13] [PMID] [PMCID]
13.El-Hamalawy FA. Forward head correction exercises for management of myogenic tempromandibular joint dysfunction. J Am Sci. 2011; 7(8):71-7.
14.Roshani S, Mahdavinejad R, Ghanizadehesar N. The effect of a NASM-based training protocol on upper cross syndrome in paraplegia spinalcord injury patients. Sci J Ilam Univ Med Sci. 2018; 25(6):73-85. [DOI:10.29252/sjimu.25.6.73]
15.Bae W-S, Lee H-O, Shin J-W, Lee K-C. The effect of middle and lower trapezius strength exercises and levator scapulae and upper trapezius stretching exercises in upper crossed syndrome. J Phys Ther Sci. 2016; 28(5):1636-9. [DOI:10.1589/jpts.28.1636] [PMID] [PMCID]
16.Thigpen CA, Padua DA, Michener LA, Guskiewicz K, Giuliani C, Keener JD, et al. Head and shoulder posture affect scapular mechanics and muscle activity in overhead tasks. J Electromyogr Kinesiol. 2010; 20(4):701-9. [DOI:10.1016/j.jelekin.2009.12.003] [PMID]
17.Seidi F, Rajabi R, Ebrahimi I, Alizadeh MH, Minoonejad H. The efficiency of corrective exercise interventions on thoracic hyper-kyphosis angle. J Back Musculoskelet Rehabil. 2014; 27(1):7-16. [DOI:10.3233/BMR-130411] [PMID]
18.Foad S. The effect of a 12-week corrective exercises program on forward head and shoulder deformities. Res Sport Med. 2013; 5(14):31-44.
19.Silva AG, Johnson MI. Does forward head posture affect postural control in human healthy volunteers? Gait Posture. 2013; 38(2):352-3. [DOI:10.1016/j.gaitpost.2012.11.014] [PMID]
20.Ebaugh DD, Spinelli BA. Scapulothoracic motion and muscle activity during the raising and lowering phases of an overhead reaching task. J Electromyogr Kinesiol. 2010; 20(2):199-205. [DOI:10.1016/j.jelekin.2009.04.001] [PMID]
21.Daneshmandi H, Mogharabi Mozafari M. The effect of eight weeks of comprehensive corrective training on upper cross_syndrome. J Res Sport Med Technol. 2014; 12(7):75-86.
22.Hajihosseini E, Norasteh A, Shamsi A, Daneshmandi H. The comparison of effect of three programs of strengthening stretching and comprehensive on upper crossed syndrome. J Rehabil Sci. 2015; 11(1):51-61.
23.Armijo-Olivo S. A new paradigm shift in musculoskeletal rehabilitation: Why we should exercise the brain? Braz J Phys Ther. 2018; 22(2):95. [DOI:10.1016/j.bjpt.2017.12.001] [PMID] [PMCID]
24.Arshadi R, Ghasemi GA, Samadi H. Effects of an 8-week selective corrective exercises program on electromyography activity of scapular and neck muscles in persons with upper crossed syndrome: Randomized controlled trial. Phys Ther Sport. 2019; 37:113-9. [DOI:10.1016/j.ptsp.2019.03.008] [PMID]
25.Sahrmann S, Azevedo DC, Van Dillen L. Diagnosis and treatment of movement system impairment syndromes. Braz J Phys Ther. 2017; 21(6):391-9.
26.Kang DY. Deep cervical flexor training with a pressure biofeedback unit is an effective method for maintaining neck mobility and muscular endurance in college students with forward head posture. J Phys Ther Sci. 2015; 27(10):3207-10. [DOI:10.1589/jpts.27.3207] [PMID] [PMCID]
27.Jeong H-J, Cynn H-S, Yi C-H, Yoon J-W, Lee J-H, Yoon T-L, et al. Stretching position can affect levator scapular muscle activity, length, and cervical range of motion in people with a shortened levator scapulae. Phys Ther Sport. 2017; 26:13-9. [DOI:10.1016/j.ptsp.2017.04.001] [PMID]
28.Beneka A, Malliou P, Gioftsidou A. Neck pain and office workers: An exercise program for the workplace. ACSM’s Health & Fitness J. 2014; 18(3):18-24. [DOI:10.1249/FIT.0000000000000034]
29.Gupta BD, Aggarwal S, Gupta B, Gupta M, Gupta N. Effect of deep cervical flexor training vs. conventional isometric training on forward head posture, pain, neck disability index in dentists suffering from chronic neck pain. J Clin Diagn Res (JCDR). 2013; 7(10):2261-4. [DOI:10.7860/JCDR/2013/6072.3487] [PMID] [PMCID]
30.Abdollahzade Z, Shadmehr A, Malmir K, Ghotbi N. Effects of 4 week postural corrective exercise on correcting forward head posture. J Mod Rehabil. 2017; 11(2):85-92.
31.Shenoy S, Sodhi J, Sandhu JS. Effectiveness of strengthening exercises in the management of forward head posture among computer professionals. Indian J Physiother Occup Ther. 2010; 4(3):37-41.
32.Nobari M, Arslan SA, Hadian MR, Ganji B. Effect of corrective exercises on cervicogenic headache in office workers with forward head posture. J Mod Rehabil. 2017; 11(4):201-8.
33.Weon J-H, Oh J-S, Cynn H-S, Kim Y-W, Kwon O-Y, Yi C-H. Influence of forward head posture on scapular upward rotators during isometric shoulder flexion. J Bodyw Mov Ther. 2010; 14(4):367-74. [DOI:10.1016/j.jbmt.2009.06.006] [PMID]
34.Lynch SS, Thigpen CA, Mihalik JP, Prentice WE, Padua D. The effects of an exercise intervention on forward head and rounded shoulder postures in elite swimmers. Br J Sports Med. 2010; 44(5):376-81. [DOI:10.1136/bjsm.2009.066837] [PMID]
35.Yoo W-g. Comparison of the effects of pectoralis muscles stretching exercise and scapular retraction strengthening exercise on forward shoulder. J Phys Ther Sci. 2018; 30(4):584-5. [DOI:10.1589/jpts.30.584] [PMID] [PMCID]
36.Vaughn DW, Brown EW. The influence of an in-home based therapeutic exercise program on thoracic kyphosis angles. J Back Musculoskelet Rehabil. 2007; 20(4):155-65. [DOI:10.3233/BMR-2007-20404]
37.Yoo W-g. Effect of thoracic stretching, thoracic extension exercise and exercises for cervical and scapular posture on thoracic kyphosis angle and upper thoracic pain. J Phys Ther Sci. 2013; 25(11):1509-10. [DOI:10.1589/jpts.25.1509] [PMID] [PMCID]
38.Dastmanesh S, Eskandari E, Shafiee GH. Relationship between physical fitness abilities, trunk range of motion and kyphosis in junior high school students. Middle-East J Sci Res. 2013; 13(1):79-84.
39.Peterson-Kendall F, Kendall-McCreary E, Geise-Provance P, McIntyre-Rodgers M, Romani W. Muscles: Testing and function, with posture and pain. US: Philadelphia: Lippincott Williams & Wilkins, Ltd; 2005.
40.Daneshmandi H, Harati J, Fahim Poor S. Bodybuilding links to upper crossed syndrome. Phys Act Rev. 2017; 5:124-31. [DOI:10.16926/par.2017.05.17]
41.Elhag E, Musa A, Sulieman A, Ahmed A. Nociceptive masseter inhibitory reflex in patients with myofascial tempromandibular disorders and healthy controls. J Neurol Sci. 2017; 381(Suppl):488. [DOI:10.1016/j.jns.2017.08.3583]
42.MacDonald GZ, Penney MD, Mullaley ME, Cuconato AL, Drake CD, Behm DG, et al. An acute bout of self-myofascial release increases range of motion without a subsequent decrease in muscle activation or force. J Strength Cond Res. 2013; 27(3):812-21. [DOI:10.1519/JSC.0b013e31825c2bc1] [PMID]
بازنشر اطلاعات | |
![]() |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |