مقدمه
ورزش پاراتکواندو بهعنوان یکی از شاخههای ورزشهای رزمی تطبیقی (سازگارانه)، طی دهههای اخیر رشد چشمگیری داشته است (1). این رشته در ابتدا برای افراد دارای محدودیتهای جسمی طراحی شد و بهمرور با توسعه قوانین، طبقهبندیهای عملکردی و برگزاری رقابتهای بینالمللی، جایگاه ویژهای در جنبش پارالمپیک پیدا کرد (2). پس از موفقیت در بازیهای آسیایی و جهانی، پاراتکواندو برای نخستین بار بهطور رسمی در بازیهای پارالمپیک توکیو ۲۰۲۰ حضور پیدا کرد (3). این تحول، نهتنها اهمیت رقابتی ورزشکاران را افزایش داد، بلکه توجه علمی و پزشکی به بهینهسازی عملکرد و پیشگیری از آسیبها در این رشته را بیشازپیش برجسته کرد (1).
مطالعات اپیدمیولوژیک نشان دادهاند که ورزشکاران پاراتکواندو به دلیل ویژگیهای خاص رشته و گروه هدف، در معرض طیف وسیعی از آسیبهای حاد و مزمن قرار دارند (2). آسیبهای اندام تحتانی، بهویژه زانو و مچ پا، بهعنوان شایعترین مشکلات گزارش شدهاند (4). شواهد پژوهشی حاکی از آن است که بیشترین آسیبها ناشی از ضربات مکرر، حرکات چرخشی، فرودهای نامتعادل و فشار بیشازحد به ساختارهای عضلانی و لیگامانی است (2). بر اساس مطالعات بینالمللی، میزان بروز آسیبهای اندام تحتانی در ورزشکاران پاراتکواندو بین ۲۵ تا ۴۰ درصد تخمین زده میشود که نسبت به سایر رشتههای پارالمپیکی قابلتوجه است (4). طبقهبندی در ورزشهای پارالمپیکی یکی از ارکان اصلی برای ایجاد عدالت و رقابت منصفانه در میان ورزشکاران دارای معلولیت است (5). این طبقهبندی بر اساس میزان تأثیر نقصهای جسمانی ورزشکاران بر عملکرد ورزشی آنها صورت میگیرد و اطمینان حاصل میکند که شرایط ورزشکاران حاضر در هر کلاس رقابتی همگن باشد. در پاراتکواندو، در بخش کیوروگی (مبارزه) این سیستم طبقهبندی به چهار کلاس اصلی 41K، 42K، 43K، و 44K تقسیم میشود. این تقسیمبندی با توجه به قوانین رسمی فدراسیون جهانی پاراتکواندو و بر اساس میزان نقص عملکردی در اندامهای فوقانی و تحتانی انجام میشود (2).
پاراتکواندو، بهعنوان یکی از رشتههای ورزشی معتبر در مسابقات بینالمللی مانند پارالمپیک پاریس ۲۰۲۴، بر اساس این طبقهبندی شرایط رقابتی را برای ورزشکاران فراهم میکند. در این رشته، کلاس 44K از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا شامل ورزشکارانی است که نقص یا کاهش عملکرد در یکی از اندامهای فوقانی (مانند دست یا بازو) دارند، ورزشکاران در کلاس 44K میتوانند نقصهایی خفیف یا متوسط در اندام تحتانی داشته باشند، به شرطی که این نقصها تأثیر شدیدی بر توانایی آنها در اجرای تکنیکهای کیوروگی نداشته باشد. در این کلاس، تأکید اصلی بر روی نقصهایی است که بیشتر بر اندام فوقانی تأثیر میگذارند، اما نقصهای خفیف اندام تحتانی نیز ممکن است پذیرفته شوند (2). این ویژگیها باعث میشود ورزشکاران این کلاس توانایی اجرای تکنیکهای حرفهای و استاندارد تکواندو، از جمله حرکات تعادلی، سرعتی و قدرتی را داشته باشند. مسابقات در این کلاس معمولاً در بالاترین سطح برگزار میشود و از قوانین استاندارد کیوروگی پیروی میکنند. قدرت ایزوکینتیک عضلات زانو و مچ پا یکی از شاخصهای مهم در ارزیابی عملکرد و پیشگیری از آسیبهای ورزشی محسوب میشود (6). اندازهگیری این شاخص با دستگاههایی مانند بایودکس، امکان تحلیل دقیق ظرفیت قدرتی عضلات در زوایای متفاوت و با سرعتهای مشخص را فراهم میسازد (7). در ورزش پاراتکواندو که نیازمند واکنشهای سریع، تعادل پویا و توان بالای تولید نیرو است (8, 9)، ضعف در قدرت ایزوکینتیک میتواند زمینهساز آسیبهای مکرر و اختلال عملکردی شود (7). این شاخصها برای طراحی برنامههای تمرینی هدفمند و توانبخشی مؤثر اهمیت ویژهای دارند. نسبتهای تعادل عضلانی نظیر نسبت همسترینگ به چهارسر (H/Q) و دورسیفلکشن به پلانتارفلکشن (DF/PF) بهعنوان شاخصهای کلیدی در ارزیابی تعادل قدرتی اندام تحتانی شناخته میشوند (10). این نسبتها نهتنها بازتابدهنده توازن عملکردی عضلات هستند، بلکه با میزان خطر آسیب نیز ارتباط مستقیم دارند (11). اختلال در این نسبتها میتواند منجر به افزایش فشار روی ساختارهای عضلانی و مفصلی شود و همراه با ضعف در قدرت ایزوکینتیک، احتمال بروز آسیبهای حاد یا مزمن را در ورزشکاران پاراتکواندو افزایش دهد (12).
ثبات وضعیتی و تعادل پویا از عناصر حیاتی در اجرای موفق تکنیکها و پیشگیری از آسیب در پاراتکواندو بهشمار میآیند (9). ارزیابیهای تعادل از طریق آزمونهایی مانند آزمون ثبات وضعیتی امکان شناسایی نقصهای تعادلی و پیشبینی خطر آسیب را فراهم میکند (13). ورزشکارانی که دارای تعادل ضعیفتری هستند، معمولاً در مواجهه با ضربات و حرکات سریع، بیشتر مستعد افت عملکرد و آسیب میشوند. بهبود تعادل و ثبات وضعیتی از طریق تمرینات تخصصی میتواند به کاهش میزان آسیبها و ارتقای ایمنی ورزشی کمک کند (14). آسیبهای ورزشی، بهویژه در ورزشکاران حرفهای و پارالمپیکی، از مهمترین عوامل تهدیدکننده عملکرد و مشارکت ورزشی محسوب میشوند (15). این آسیبها ممکن است بهصورت حاد یا مزمن بروز کرده و بر عملکرد و سلامت روان ورزشکاران تأثیرگذار باشند. برای ارزیابی میزان بروز و شدت این آسیبها، از پرسشنامه مسائل سلامتی مرکز تحقیقات ترومای ورزشی اسلو استفاده شد؛ ابزاری معتبر که شامل چهار سؤال درباره میزان مشارکت ورزشی، تأثیر مشکل بر عملکرد، شدت علائم و میزان اختلال کلی است و نمره کلی آن بین ۰ تا ۱۰۰ متغیر است. این ابزار امکان شناسایی دقیق الگوهای آسیب و تحلیل شدت اختلال عملکردی را فراهم کرده و در مطالعات اپیدمیولوژیک و برنامهریزیهای پیشگیرانه و توانبخشی کاربرد گستردهای دارد (16).
سلامت روان یکی از مؤلفههای کلیدی در حفظ و ارتقای عملکرد ورزشکاران حرفهای بهشمار میآید (17). شواهد علمی نشان دادهاند که اختلالات روانی مانند اضطراب، افسردگی و استرس میتوانند بر کیفیت تمرین، ریکاوری، تصمیمگیری و ریسک آسیب در ورزشکاران اثرگذار باشند (18, 19). مطالعات مختلف تأکید کردهاند که سلامت روان مطلوب نهتنها باعث بهبود تمرکز و مهارتهای شناختی میشود، بلکه مقاومت ورزشکار در برابر فشارهای روانی مسابقات را افزایش میدهد و احتمال آسیبپذیری جسمانی را کاهش میدهد (20). ارزیابی سلامت روان بهویژه در سطوح قهرمانی و رقابتهای بینالمللی اهمیت ویژهای دارد، چراکه ورزشکاران در معرض استرسهای روانی و جسمانی شدید قرار دارند (21). یکی از ابزارهای معتبر و پرکاربرد برای سنجش سلامت روان، پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ است که شامل ۱۲ سؤال کوتاه بوده و برای ارزیابی سریع علائم روانی مانند اضطراب، افسردگی، اختلال خواب و کاهش عملکرد اجتماعی طراحی شده است (22). مطالعات متعددی در زمینه شناسایی فاکتورهای خطر آسیبهای اندام تحتانی در ورزشکاران انجام شده است. مرفی و همکاران (2003) نشان دادند که ضعف در قدرت ایزوکینتیک اندام تحتانی میتواند پیشبینیکننده بروز آسیبهای لیگامانی باشد (23). هاوت و همکاران (2005) در مطالعهای مروری تأکید کردند که نسبتهای تعادل عضلانی، بهویژه نسبت همسترینگ به چهارسر، نقش کلیدی در پیشگیری از آسیبهای زانو دارد (24). مایر و همکاران (2010) نیز ارتباط معناداری بین کاهش تعادل پویا و افزایش بروز آسیب در ورزشکاران رزمی گزارش کردند (25). مطالعات نشان دادهاند که آسیبهای ناشی از استفاده بیشازحد در فوتبال کودکان رایج است و استفاده از پرسشنامه اسلو ابزار مناسبی برای شناسایی این آسیبهاست (26). بااینحال، پژوهشهای موجود کمتر به بررسی همزمان این شاخصها در ورزشکاران پارالمپیکی، بهویژه پاراتکواندو، پرداختهاند و بیشتر بر ورزشکاران غیرمعلول متمرکز بودهاند. باتوجهبه کمبود پژوهشهای جامع که بهطور همزمان به ارزیابی قدرت ایزوکینتیک، نسبتهای تعادل عضلانی، تعادل پویا و شیوع آسیبها در ورزشکاران پاراتکواندو بپردازند، هدف پژوهش حاضر تعیین ارتباط بین این شاخصها و ریسک آسیب و سلامت روان در ملیپوشان پاراتکواندو طی دورههای آمادهسازی مسابقات آسیایی هانگژو (2022) و پارالمپیک پاریس (2024) است. این مطالعه میتواند با پر کردن خلأ موجود در ادبیات علمی، شواهد ارزشمندی برای طراحی مداخلات تمرینی و پیشگیرانه ارائه دهد و نقش کلیدی در کاهش آسیبها و بهبود عملکرد ورزشکاران ایفا کند.
روش شناسی
این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی و از نوع کاربردی طراحی و اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ورزشکاران ملیپوشان تیم پاراتکواندو جمهوری اسلامی ایران اعزام شده به بازیهای پاراآسیایی هانگژو (2022) و پارالمپیک پاریس (2024) که در اردوهای رسمی آمادهسازی پیش از اعزام به رقابتهای بینالمللی حضور داشتند. این ورزشکاران در چارچوب برنامههای رسمی کمیته ملی پارالمپیک و فدراسیون تکواندو ایران انتخاب و ساماندهی شده بودند.
در راستای تحقق اهداف پژوهش، نمونه آماری شامل 12 ورزشکار که از میان آنها 6 مرد و 6 زن با میانگین سنی 14/5±22 سال که از میان جامعه مذکور و بر اساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. بهمنظور بررسی اثرات دوره آمادهسازی بر شاخصهای عملکردی، روانی و آسیبدیدگی، ارزیابیها در دو مرحله زمانی انجام گرفت: مرحله اول (پیشآزمون) حدود شش ماه پیش از اعزام به مسابقات و مرحله دوم (پسآزمون) یک ماه پیش از اعزام انجام شد. فاصله بین این دو مرحله حدود پنج ماه بود که ورزشکاران در این بازه زمانی تحت برنامه رسمی آمادهسازی تیم ملی قرار داشتند. این برنامه شامل تمرینات ترکیبی قدرتی، هوازی، تعادلی و تاکتیکی متناسب با نیازهای پاراتکواندو و نیز حمایتهای پزشکی و توانبخشی بود. هدف اصلی پژوهش، مقایسه مقادیر پیش و پس از این دوره آمادهسازی و بررسی تغییرات احتمالی در قدرت ایزوکینتیک، نسبتهای عضلانی، تعادل وضعیتی، شاخصهای آسیبدیدگی و سلامت روان ورزشکاران بود. در این روش، پژوهشگران باتوجهبه ویژگیهای خاص جامعه آماری و ضرورت انطباق کامل نمونه با ویژگیهای پژوهش، تمامی افراد واجد شرایط را بهعنوان نمونه در نظر گرفتند. در واقع، به دلیل محدود بودن جامعه هدف و تخصصی بودن ویژگیهای افراد، نمونه آماری منطبق بر جامعه آماری در دسترس بود.
معیارهای ورود به مطالعه شامل داشتن سابقه حداقل سه سال فعالیت حرفهای ورزشی در سطح ملی یا بینالمللی، عضویت رسمی در تیم ملی پاراتکواندو و کسب سهمیه پاراآسیایی و پارالمپیک، برخورداری از سلامت عمومی پایدار به تأیید پزشک تیم و ارائه رضایتنامه کتبی و آگاهانه جهت شرکت در پژوهش بود. با درنظرگرفتن محدودیت حجم جامعه و بر پایه معیارهای علمی و مطالعه مشابه (27) تعیین حجم نمونه برای مطالعات همبستگی و تحلیلهای پارامتریک، حجم نمونه 12 نفری انتخاب شد. این حجم نمونه نمایندهای جامع از ملی پوشان پاراتکواندو کشور در زمان انجام پژوهش به شمار میرود.
گردآوری دادهها با استفاده از ترکیبی از آزمونهای آزمایشگاهی معتبر انجام گرفت. این آزمونها متناسب با ویژگیهای عملکردی و فیزیولوژیکی ورزشکاران پاراتکواندو انتخاب شده و تحت نظارت تیمی متشکل از متخصصین فیزیولوژی ورزشی، پزشکی ورزشی، آسیبشناسان ورزشی و کارشناسان ارشد ورزش معلولین اجرا شدند.
ابزارها و متغیرهای اندازهگیریشده عبارتاند از:
1. قدرت ایزوکینتیک مفصل زانو و مچ پا (چپ و راست): از دینامومتر ایزوکینتیک Biodex System 4 Proاستفاده شد تا قدرت فلکشن و اکستنشن عضلات چهارسر و همسترینگ در مفاصل زانو در زاویه ۶۰، 180 و 300 درجه/ثانیه، بررسی شود. آزمون ایزوکینتیک دارای پایایی آزمون - بازآزمون در حد خوب تا عالی برای اندازهگیری قدرت ایزوکینتیک مفاصل اندام تحتانی (مچ پا و زانو) است. ضریب همبستگی برای مقادیر گشتاور اوج و میانگین در دامنهای از ۸۶/۰ تا ۹۵/۰ گزارش شده که بیانگر پایایی بالا در کاربردهای بالینی و پژوهشی است (7).
2. ثبات وضعیتی: برای ارزیابی تعادل پویا از آزمون ثبات وضعیتی استفاده شد که با بهرهگیری از دستگاه تعادل بایودکس (مدل SD، ساخت آمریکا) انجام گرفت. این آزمون امکان اندازهگیری نوسانات مرکز فشار بدن بر روی سکوی ناپایدار را فراهم میکند و عملکرد سیستمهای کنترل وضعیتی را در شرایط ایستا و نیمهپویا بررسی مینماید. دادههای حاصل از این آزمون شامل سه شاخص اصلی برای هر اندام تحتانی (پای چپ و راست) هستند: شاخص کلی تعادل ، شاخص قدامی - خلفی و شاخص داخلی - خارجی در این مطالعه، هر آزمودنی برای هر پا سه مرتبه آزمون را با چشمان باز انجام داد و میانگین مقادیر برای تحلیل نهایی در نظر گرفته شد. دستگاه تعادل بایودکس در مطالعات مختلف از نظر ویژگیهای روانسنجی مورد ارزیابی قرار گرفته و دارای روایی محتوا و ساخت مناسب در سنجش تعادل ایستا و پویا در افراد سالم و بیمار است. همچنین، بررسیها نشان دادهاند که شاخصهای بهدستآمده از این آزمون دارای پایایی درونآزمایندهای بالا هستند، بهطوریکه ضریب پایایی شاخص کلی تعادل در شرایط مشابه، بیش از 80/0 گزارش شده است (28). این ویژگیها موجب شدهاند تا آزمون ثبات وضعیتی بهعنوان یکی از ابزارهای معتبر در مطالعات حوزه توانبخشی و علوم ورزشی مورد استفاده قرار گیرد. تمامی آزمونها با تطبیق برای ناتوانیهای اندام تحتانی اجرا شدند و بهصورت سهمرحلهای تکرار گردیدند.
3. پرسشنامه مسائل سلامتی مرکز تحقیقات ترومای ورزشی اسلو: این پرسشنامه برای ارزیابی میزان بروز و شیوع آسیبهای حاد و مزمن در ورزشکاران پارالمپیکی استفاده شد. اطلاعات حاصل از این پرسشنامه به تحلیل تأثیر آسیبها بر توانمندیهای ورزشی و تعیین اولویتهای درمانی و پیشگیری کمک کرد و روایی و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بین ۹۶/۰ تا ۹۷/۰ در مطالعات بینالمللی تأیید شده است. این پرسشنامه شامل چهار سؤال اصلی در خصوص میزان مشارکت ورزشکار در تمرین یا مسابقه، تأثیر مشکل بر عملکرد، شدت علائم و میزان اختلال کلی در ورزش است. هر یک از سؤالات دارای چهار گزینه ترتیبی باارزش عددی ۰ تا ۲۵ هستند و نمره نهایی از مجموع امتیازات این چهار سؤال محاسبه میشود که عددی بین صفر تا ۱۰۰ خواهد بود. برایناساس، شدت آسیب در پنج سطح طبقهبندی میگردد: بدون مشکل (۰)، خفیف (۱-۲۰)، متوسط (۲۱-۴۰)، نسبتاً شدید (۴۱-۶۰) و شدید (بیش از ۶۰) این روش نمرهگذاری علاوه بر شناسایی وجود آسیب، امکان سنجش شدت اختلال عملکردی ناشی از آن را نیز فراهم میکند و به همین دلیل، ابزاری معتبر برای استفاده در مطالعات اپیدمیولوژیک و کاربردی در ورزشکاران حرفهای محسوب میشود. شرکتکنندگان در این پژوهش بر اساس وضعیت آسیبدیدگی و با استفاده از نمره نهایی پرسشنامه اسلو، به سه گروه «سالم»، «دارای آسیب متوسط (مزمن)» و «دارای آسیب شدید (حاد)» طبقهبندی شدند. این طبقهبندی مبتنی بر نمره کل حاصل از چهار مؤلفه اصلی پرسشنامه (میزان مشارکت، اختلال عملکردی، شدت درد و محدودیت کلی) در اندامهای تحتانی زانو و مچ پا بود که در مجموع نمرهای بین ۰ تا ۱۰۰ ایجاد میکند (16).
4. پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ ۱۲ سؤالی: برای ارزیابی وضعیت سلامت روان شرکتکنندگان از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ ۱۲ سؤالی استفاده شد. این پرسشنامه یک ابزار غربالگری معتبر برای شناسایی سریع اختلالات روانشناختی و بررسی وضعیت کلی سلامت روان در جمعیت عمومی و گروههای خاص، از جمله ورزشکاران، محسوب میشود. پرسشنامه شامل ۱۲ سؤال کلی درباره احساس کلی سلامت روان، اضطراب، اختلال خواب، احساس شایستگی و رضایت از زندگی است. هر یک از سؤالات دارای چهار گزینه پاسخ است و نمرهگذاری بر اساس روش لیکرت (۰-۱-۲-۳): که در آن نمره کل بین ۰ تا ۳۶ قرار میگیرد. در این پژوهش، نمرهگذاری به روش لیکرت انجام شد. بر اساس نمره کل، وضعیت سلامت روان شرکتکنندگان در سه سطح طبقهبندی شد: سلامت روان مطلوب (۰ تا ۱۲)، احتمال اختلال خفیف تا متوسط (۱۳ تا ۲۴)، احتمال اختلال شدید (۲۵ و بالاتر). این طبقهبندی امکان تحلیل وضعیت کلی سلامت روان و مقایسه میان گروهها را فراهم کرد. روایی و پایایی پرسشنامه در مطالعات داخلی و بینالمللی متعدد تأیید شده است. ضریب آلفای کرونباخ این ابزار در پژوهشهای پیشین بین 70/0 تا 90/0 گزارش شده است که نشاندهنده پایایی مطلوب آن است (22).
دادههای این پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند. توزیع نرمال دادهها با آزمون شاپیرو - ویلک بررسی شد. در صورت نرمال بودن دادهها، از آزمون تی زوجی برای مقایسه مقادیر پیش و پس از آمادهسازی استفاده گردید. در مواردی که دادهها توزیع نرمال نداشتند، از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون استفاده شد. برای بررسی ارتباط بین متغیرها، درصورتیکه هر دو متغیر دارای توزیع نرمال بودند از همبستگی پیرسون و در غیر این صورت از همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. سطح معناداری برای کلیه آزمونها برابر با 0/05 تعیین شد. همچنین آمار توصیفی شامل میانگین، انحراف معیار و درصد تغییر برای گزارش نتایج استفاده شد.
نتایج
در این مطالعه، ۱۲ ورزشکار ملیپوش پاراتکواندو (۶ زن و ۶ مرد) در دو مرحله زمانی شامل قبل از آمادهسازی و بعد از آمادهسازی مورد ارزیابی قرار گرفتند که اطلاعات توصیفی این آزمودنیها در جدول 1 گزارش شده است. شاخصهای قدرت ایزوکینتیک عضلات چهارسر، همسترینگ، دورسیفلکشن و پلانتارفلکشن در سرعتهای ۶۰، ۱۸۰ و ۳۰۰ درجه بر ثانیه در هر دو پای راست و چپ، نسبت همسترینگ به چهارسر، نسبت دورسیفلکشن به پلانتارفلکشن، شاخصهای تعادل کلی، قدامی - خلفی و داخلی - خارجی، امتیاز آسیبها و نمره سلامت روان در این دو مرحله اندازهگیری شدند و در جدول 2 نشان داده شده است. مقادیر میانگین و انحراف معیار قدرت ایزوکینتیک عضلات اندام تحتانی، نسبتهای عضلانی و مقادیر سطح معناداری آنها را در سه سرعت مختلف (۶۰، ۱۸۰ و ۳۰۰ درجه بر ثانیه) قبل و بعد از دوره آمادهسازی نشان میدهد. همانگونه که در جدول 2 مشاهده میشود، قدرت عضلات چهارسر، همسترینگ، دورسیفلکشن و پلانتارفلکشن در هر دو پای راست و چپ پس از دوره آمادهسازی در هر سه سرعت به طور معناداری افزایشیافته است (0/05 >p). این افزایش قدرت در هر دو اندام و در تمام زوایای حرکتی بیانگر تأثیر مثبت برنامه آمادهسازی بر توان عضلانی ورزشکاران پاراتکواندو بوده و بهبود عملکرد عصبی - عضلانی را تأیید میکند.

در مقابل، نسبت همسترینگ به چهارسر و نسبت دورسیفلکشن به پلانتارفلکشن در هیچیک از سرعتها تغییر معناداری نشان ندادهاند (0/05 <p). بهمنظور بررسی تغییرات میزان آسیبها، دادههای مربوط به پرسشنامه ثبت آسیب اسلو در دو مرحله قبل و بعد از دوره آمادهسازی در ورزشکاران پاراتکواندو جمعآوری و تحلیل شد. جدول ۳ مقادیر میانگین، انحراف معیار، درصد تغییر و سطح معناداری آماری متغیرهای مختلف از جمله مشارکت، عملکرد ورزشی، احساس درد، اختلال در تمرین و امتیاز کل اسلو را در این دو زمان ارائه میدهد.

بر اساس نتایج ارائهشده در جدول ۳، امتیاز کل پرسشنامه اسلو و تمامی مؤلفههای آن شامل مشارکت، عملکرد ورزشی، احساس درد و اختلال در تمرین پس از دوره آمادهسازی کاهش یافتهاند. بهطور خاص، امتیاز کل اسلو کاهش یافت که این تغییر از نظر آماری معنادار بود (0/045=p) و معادل 2/18 درصد کاهش محسوب میشود. سایر مؤلفهها نیز کاهش معناداری نشان دادند، بهطوریکه بیشترین کاهش مربوط به مؤلفه اختلال در تمرین (%5/20) و کمترین کاهش مربوط به مشارکت (%1/17) بود. نتایج پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ نشان داد که نمره سلامت روان پیش از آمادهسازی برابر با 6/5 ± 3/14 و پس از آمادهسازی برابر با 8/4 ± 1/12 بود. این کاهش نزدیک به سطح معناداری قرار داشت (0/052=p) و بیانگر بهبود نسبی وضعیت روانشناختی ورزشکاران پس از دوره آمادهسازی محسوب میشود.
علاوه بر یافتههای توصیفی، تحلیل همبستگی بین نمرات دو پرسشنامه جدول 4 نشان داد که بین سلامت روان ضعیفتر و امتیاز بالاتر آسیبها ارتباط مثبت معناداری وجود داشت. ضریب همبستگی رتبهای اسپیرمن بین این دو متغیر برابر با 58/0 بود (0/043=p) که نشان میدهد ورزشکارانی که نمرات بالاتری در پرسشنامه گلدبرگ داشتند، در پرسشنامه اسلو نیز امتیاز بالاتری ثبت کردند. این یافته تأکید میکند که سلامت روان پایینتر با شدت و میزان بالاتر مشکلات آسیب در ورزشکاران همراه است.

تحلیل همبستگی پرسشنامه اسلو نشان داد که بین نسبت همسترینگ به چهارسر پای راست و امتیاز آسیبها یک ارتباط معکوس معنادار وجود داشت (0/037= r=0/62، p)، بهطوریکه ورزشکارانی با نسبت همسترینگ به چهارسر پایینتر، آسیب بیشتری گزارش کردند. همچنین بین شاخص تعادل کلی پای راست و امتیاز آسیبها یک ارتباط مثبت معنادار مشاهده شد (0/54= r=0/048، p)، به این معنا که تعادل ضعیفتر با افزایش آسیبها همراه بود.
همچنین در پرسشنامه سلامت روان تحلیل همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین سلامت روان و تعادل کلی پای راست ارتباط مثبت معنادار وجود داشت (0/050= r=0/49، p)، یعنی ورزشکارانی که سلامت روان ضعیفتری داشتند، تعادل ضعیفتری نیز داشتند. همچنین بین سلامت روان و امتیاز آسیبها ارتباط مثبت معنادار دیده شد (0/043= r=0/58، p)، بدین معنا که سلامت روان ضعیفتر با افزایش آسیبها همراه بود.
در مجموع، یافتهها نشان دادند که پس از آمادهسازی، قدرت عضلات چهارسر، همسترینگ، دورسیفلکشن و پلانتارفلکشن در هر دو پای راست و چپ در تمام سرعتها بهطور معناداری افزایشیافته است؛ اما نسبت همسترینگ به چهارسر و نسبت دورسیفلکشن به پلانتارفلکشن تغییر معناداری نداشتند. شاخصهای تعادل کلی، قدامی - خلفی و داخلی - خارجی بهبود نسبی داشتند، اما فقط کاهش تعادل کلی پای چپ نزدیک به سطح معناداری بود. همچنین ارتباطات معناداری بین نسبت همسترینگ به چهارسر پایینتر، تعادل ضعیفتر و افزایش آسیبها مشاهده شد. سلامت روان ضعیفتر نیز با تعادل ضعیفتر و آسیبهای بیشتر ارتباط داشت که بر اهمیت مداخلات روانشناختی در کنار تمرینات فیزیکی تأکید میکند.
بحث
یافتههای این پژوهش نشان داد که قدرت عضلات چهارسر، همسترینگ، دورسیفلکشن و پلانتارفلکشن پس از دوره آمادهسازی بهطور معناداری افزایش یافت، درحالیکه نسبت همسترینگ به چهارسر و نسبت دورسیفلکشن به پلانتارفلکشن تغییر معناداری نداشتند. این یافتهها با نتایج پژوهش مورفی و همکاران همراستا است که نشان دادند افزایش قدرت عضلات اندام تحتانی بهتنهایی نمیتواند نسبتهای تعادل عضلانی را بهطور چشمگیری بهبود بخشد و اصلاح این نسبتها نیازمند تمرینات هدفمند اختصاصی است (23). همچنین هوت و همکاران بر اهمیت تعادل نسبت همسترینگ به چهارسر برای پیشگیری از آسیبهای لیگامانی زانو تأکید کردند و دریافتند که نسبت پایین همسترینگ به چهارسر میتواند یک عامل خطر برای آسیبهای زانو باشد (29). در پژوهش حاضر، علیرغم بهبود معنادار قدرت عضلانی، نسبت همسترینگ به چهارسر همچنان در محدوده زیر حد مطلوب باقی ماند که میتواند نشاندهنده نیاز به تمرکز بیشتر بر تمرینات تقویت همسترینگ در برنامههای آمادهسازی ورزشکاران پاراتکواندو باشد.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که علیرغم افزایش قدرت عضلات، تعادل قدرت بین عضلات موافق و مخالف در اندام تحتانی بدون تغییر باقیمانده است. این موضوع میتواند نشاندهنده نیاز به مداخلات تمرینی هدفمندتر برای بهبود نسبتهای عضلانی باشد تا علاوه بر افزایش قدرت مطلق عضلات، به ایجاد توازن عضلانی مناسب کمک شود. بهطورکلی، دادههای جدول ۲ نشاندهنده اثربخشی دوره آمادهسازی بر بهبود قدرت عضلانی و درعینحال، عدم تغییر معنادار در نسبتهای عضلانی ورزشکاران موردمطالعه است.
علاوه بر این، یافتهها نشان داد که شاخصهای تعادل کلی، قدامی- خلفی و داخلی- خارجی پس از آمادهسازی بهبود نسبی داشتند، هرچند این بهبود در تعادل کلی پای چپ نزدیک به سطح معناداری بود. این یافته با نتایج پژوهش پاترنو و همکاران همخوانی دارد که نشان دادند بهبود تعادل پویا و ثبات وضعیتی نیازمند تمرینات اختصاصی و بلندمدت است و بهسادگی از طریق تمرینات عمومی قدرتی حاصل نمیشود (25). همچنین کلارسن و همکاران گزارش کردند که ضعف در تعادل میتواند با افزایش خطر آسیب همراه باشد (16). در پژوهش حاضر، ارتباط معنادار بین تعادل ضعیفتر و امتیاز بالاتر آسیبها مشاهده شد که اهمیت ادغام تمرینات تعادل و ثبات عملکردی در برنامههای آمادهسازی ورزشکاران پارالمپیکی را تأکید میکند.
یکی دیگر از یافتههای مهم این پژوهش، وجود ارتباط معنادار بین سلامت روان ضعیفتر، تعادل ضعیفتر و افزایش آسیبها بود. این نتیجه با گزارشهای ریردون و همکاران در بیانیه کمیته بینالمللی المپیک مطابقت دارد که تأکید کردند سلامت روان ضعیف میتواند بر عوامل جسمانی، روانی و رفتاری ورزشکار تأثیر گذاشته و خطر آسیب را افزایش دهد (18). همچنین رایس و همکاران در مروری نظاممند به نقش سلامت روان مطلوب در بهبود عملکرد و کاهش آسیبپذیری اشاره کردند (17). یافتههای این مطالعه اهمیت غربالگری سلامت روان و ارائه حمایتهای روانشناختی به ورزشکاران پاراتکواندو را برجسته میسازد، بهویژه در مراحل نزدیک به رقابتهای بینالمللی که فشار روانی و استرس بالاتر است.
این یافتهها نشاندهنده کاهش مشکلات مرتبط با آسیبهای ورزشی و بهبود وضعیت عملکردی ورزشکاران پس از دوره آمادهسازی است. کاهش امتیاز مؤلفههای اسلو بیانگر آن است که دوره آمادهسازی علاوه بر بهبود آمادگی جسمانی، نقش مهمی در کاهش محدودیتهای عملکردی، احساس درد و افزایش توانایی مشارکت ورزشی ایفا کرده است. این نتایج اهمیت طراحی دورههای آمادهسازی چندبُعدی باهدف بهبود شاخصهای عملکردی و پیشگیری از آسیب در ورزشکاران پاراتکواندو را برجسته میکند.
یافتههای این پژوهش در کنار مطالعات پیشین نشان میدهد که موفقیت در پاراتکواندو نهتنها وابسته به فاکتورهای قدرتی، بلکه به تعادل عضلانی، ثبات وضعیتی و سلامت روان نیز وابسته است. این نتایج بر ضرورت طراحی برنامههای تمرینی چندبُعدی تأکید دارد که ترکیبی از تمرینات قدرتی، تمرینات تعادلی و مداخلات روانشناختی را شامل شود. باتوجهبه ماهیت خاص پاراتکواندو و تفاوتهای عملکردی در ورزشکاران با ناتوانیهای مختلف، لازم است برنامههای تمرینی بهطور اختصاصی برای هر ورزشکار طراحی شود. از جمله محدودیتهای این مطالعه میتوان به حجم نمونه محدود و نبود گروه کنترل اشاره کرد، بنابراین پیشنهاد میشود پژوهشهای آینده با حجم نمونه بیشتر و طراحیهای تجربی کنترلشده انجام گیرد تا تعمیمپذیری نتایج افزایش یابد.
نتیجهگیری نهایی
یافتههای این پژوهش نشان داد که افزایش معنادار قدرت عضلات چهارسر، همسترینگ، دورسیفلکشن و پلانتارفلکشن پس از دوره آمادهسازی، در کنار بهبود نسبی شاخصهای تعادل، تأثیر مثبتی بر عملکرد ورزشکاران پاراتکواندو داشته است. بااینحال، نسبت همسترینگ به چهارسر و نسبت دورسیفلکشن به پلانتارفلکشن تغییر معناداری نداشتند که نشان میدهد تمرینات آمادهسازی عمومی بهتنهایی کافی نیست و نیاز به تمرینات هدفمندتر برای بهبود تعادل عضلانی وجود دارد. علاوه بر این، ارتباط معنادار بین نسبت عضلانی پایینتر، تعادل ضعیفتر، سلامت روان ضعیفتر و افزایش امتیاز آسیبها، ضرورت توجه به ابعاد چندگانه آمادگی جسمانی، روانی و تعادلی ورزشکاران پارالمپیکی را برجسته میکند. این ارتباط معنادار بیانگر آن است که سلامت روان میتواند نقش تعیینکنندهای در درک آسیب و واکنش ورزشکار به محدودیتهای جسمانی داشته باشد. ورزشکارانی که از سلامت روان بهتری برخوردارند، احتمالاً با آسیبها بهتر کنار میآیند و از راهکارهای مقابلهای مؤثرتری استفاده میکنند، درحالیکه افراد دارای سلامت روان ضعیفتر ممکن است آسیبها را شدیدتر احساس کنند و افت عملکرد بیشتری تجربه کنند.
یافتههای این مطالعه همچنین نشان داد که هرچند دوره آمادهسازی به بهبود نسبی سلامت روان ورزشکاران منجر شده است، این بهبود به حد معناداری آماری نرسیده است. این موضوع نشان میدهد که برنامههای آمادهسازی جسمانی بهتنهایی ممکن است برای ارتقای سلامت روان کافی نباشد و لازم است مداخلات روانشناختی هدفمند بهطور همزمان در فرآیند آمادهسازی ورزشکاران ادغام شود. بهطورکلی، نتایج بهدستآمده اهمیت رویکرد چندبُعدی در آمادهسازی ورزشکاران پاراتکواندو را برجسته میکند؛ بهگونهای که علاوه بر تمرکز بر بهبود شاخصهای فیزیولوژیکی، توجه ویژهای بهسلامت روان و ارتقای مهارتهای روانشناختی نیز داشته باشد. چنین رویکردی میتواند به کاهش ریسک آسیب، بهبود انطباق روانی با محدودیتها و ارتقای عملکرد ورزشی منجر شود. بر این اساس، توصیه میشود برنامههای آمادهسازی ورزشکاران پاراتکواندو بهگونهای طراحی شوند که علاوه بر تقویت قدرت عضلات اصلی اندام تحتانی، شامل تمرینات بهبود نسبتهای عضلانی، تمرینات تعادل پویا و مداخلات روانشناختی باشند تا ضمن کاهش ریسک آسیب، به ارتقای عملکرد کلی ورزشکار کمک کنند. همچنین ارزیابی منظم سلامت روان و استفاده از ابزارهای غربالگری معتبر همچون پرسشنامه سلامت روان گلدبرگ میتواند بخشی جداییناپذیر از فرایند آمادهسازی ورزشکاران باشد. انجام پژوهشهای آینده با حجم نمونه بالاتر و طراحی تجربی کنترلشده میتواند به تعمیمپذیری یافتهها و توسعه دانش موجود کمک کند.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از حمایتها و همکاریهای صمیمانه کمیته ملی پارالمپیک جمهوری اسلامی ایران، مربیان و ورزشکاران تیم ملی پاراتکواندو که با مشارکت و همراهی ارزشمند خود زمینه انجام این پژوهش را فراهم کردند، صمیمانه قدردانی میشود. همچنین از اساتید گرانقدر و همکاران علمی که با راهنماییها و توصیههای سازنده خود در ارتقای کیفیت این پژوهش نقش بسزایی داشتند، سپاسگزاریم.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این پژوهش تحلیلی و بدون مداخله، نیازی به کد اخلاق از کمیته اخلاق در پژوهشهای زیستپزشکی نداشت. طرح در کمیته ملی پارالمپیک جمهوری اسلامی ایران ثبت شد و تمامی مراحل مطابق با اصول اخلاق پژوهش و رعایت حقوق آزمودنیها انجام شد. شرکتکنندگان و مربیان پس از آگاهی از اهداف مطالعه، رضایت آگاهانه شفاهی دادند و محرمانگی دادهها حفظ شد. نویسندگان متعهد به رعایت کامل دستورالعملهای اخلاق پژوهش، رضایت آگاهانه و محرمانگی اطلاعات هستند.
حامی مالی
این پژوهش بدون حمایت مالی از سوی هیچ سازمان یا نهاد خاصی انجام شده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی مطالعه، جمعآوری دادهها، تحلیل دادهها، نگارش و بازبینی نهایی مقاله مشارکت کامل داشتهاند و مسئولیت کامل صحت محتوای مقاله را بر عهده میگیرند.
تعارض
نویسندگان این مقاله اعلام میدارند که هیچگونه تعارض منافع مالی، حرفهای یا شخصی در ارتباط با این پژوهش وجود ندارد.