مقدمه
راشدی و همکاران (2015)، حرکت پرس سینه را بهعنوان یکی از رایجترین حرکتهای مورداستفاده جهت توسعه عضله سینهای بزرگ معرفی کرده و اجرای این حرکت در بین ورزشکاران را نمایانگر نهایت قدرت اندام فوقانی در نظر گرفتهاند (1). همچنین، این حرکت، یکی از حرکتهای سهگانه وزنهبرداری قدرتی (پاورلیفتینگ) را نیز شامل میشود (2). اجرای این حرکت زمانی بهعنوان یک عملکرد موفق در مسابقات پاورلیفتینگ مورد تأیید داوران قرار میگیرد که آرنجها بهصورت یکنواخت، کاملاً باز شده و هالتر به بالاترین موقعیت مکانی خود در انتهای بخش درونگرای حرکت برسد و با قرارگیری مچ دستان در یک امتداد، تعادل هالتر حفظ شود (3) (شکل 1). ون دن تیلار و اتما (2009) نشان دادند که در بارهای بیش از 80 درصد یک تکرار بیشینه (1-RM) در حرکت پرس سینه، در بازهای از ناحیه درونگرای حرکت که ناحیه چسبندگی نامیده شد، نیروی اعمال شونده به هالتر از نیروی گرانش زمین کمتر شده و در نتیجه این کاهش نیرو، سرعت هالتر کاهش یافت. ون دن تیلار و اتما (2009) این بازه را به سه ناحیه پیش چسبندگی، چسبندگی و پس چسبندگی تقسیم نمودند. در ناحیه پیش چسبندگی، سرعت هالتر از پایینترین نقطه قرارگیری هالتر بر سطح عضله سینهای بزرگ با مقدار صفر (V0) تا اولین موقعیتی که دارای بیشینه سرعت (Vmax1) بود، افزایش یافت و پسازاین ناحیه در ناحیه چسبندگی، سرعت هالتر کاهش یافت تا به کمترین سرعت (Vmin) در بخش درونگرای حرکت رسید. در ناحیه پس چسبندگی، سرعت هالتر دوباره افزایش یافت و به دومین بیشینه مقدار خود (Vmax2) در بخش درونگرای حرکت رسید (4).

مویر و همکاران (2017) و دفریتاس و همکاران (2018) پیشنهاد دادند که در بارهای بیش از 80 درصد یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه، سرعت زاویهای بیشتر در باز شدن مفصلهای آرنج راست و چپ در بخش درونگرای حرکت بر هماهنگی باز شدن کامل آرنجها در انتهای حرکت و تعادل بهینه هالتر، اثر مثبتی دارد (5, 6). پدیده نیرومندسازی پسفعالی (PAP) پدیدهای فیزیولوژیکی است که پس از یک انقباض ارادی باعث افزایش تولید نیرو در عضله میشود و میتواند در هنگام گرم کردن بدن بهصورت پویا و بهویژه در هنگام اجرای فعالیتهای ورزشی با شدت بالا و بازه زمانی کوتاه بهصورت انفجاری برانگیخته گردد (7, 8). باتوجهبه اینکه PAP تمایل به ماندگاری در بیشینه مقدار خود به مدت کمتر از یک دقیقه را دارد (حدود 28 ثانیه)، برای اولین بار در پژوهش زِنی و همکاران (2011)، پدیده افزایش عملکرد پسفعالی (PAPE) با توجه به مدت عملکرد 6 تا 10 دقیقهای پس از اجرای فعالیتهای انقباضی نزدیک به بیشینه مطرح شد (9).
در گرم کردنهای سنتی پیش از رقابتهای پاورلیفتینگ استفاده از وزنههایی بین 20 تا بیش از 80 درصد یک تکرار بیشینه بهعنوان محرک انقباضی آمادهساز با عنوان حرکتهای مقاومتی سنگین و با هدف برانگیختگی PAPE و رسیدن به بیشینه قدرت عضلانی پیشنهاد شده است (10). الماسی و شهبازبگیان (2025) بیان کردند در زمانی که ورزشکار به سطحی فراتر از حد فیزیولوژیک خود قدم میگذارد با خطر خستگی روبرو میشود که در نهایت عملکرد سیستمهای متابولیکی و عصبی– عضلانی برای استمرار فعالیت کاهش یافته و انقباض عضلانی نمیتواند برای مدت طولانی حفظ گردد که کاهش کارایی ورزشکار را به دنبال خواهد داشت (11). ژانگ و همکاران (2024) پیشنهاد دادند که در انقباضات درونگرا و بهویژه در سرعتهای بالا، منحنی فرکانس _ نیرو به سمت راست جابهجا میشود که نشاندهنده نیاز به فرکانسهای بالا جهت بهکارگیری درصد بیشتری از قدرت بیشینه میباشد. این جابهجایی، نشاندهنده گسترش بیشتر PAPE در فرکانسهای بالاتر میباشد (12).
حرکتهای پرتابی (بالستیک) گونهای از حرکتها هستند که بار مقاومتی که میتواند بدن ورزشکار یا وزنه باشد بهصورت انفجاری به هوا پرتاب میگردد. هدف از اجرای اینگونه حرکتها، افزایش توان انفجاری ورزشکار در اجرای مهارت موردنظر میباشد (7). لِیک و همکاران (2012) بیان داشتند که در حرکتهای مقاومتی غیر پرتابی که بار تمرینی در انتهای بخش درونگرای حرکت به سکون و در نتیجه، گشتاور به صفر میرسد، پرتاب هالتر در انتهای این بخش بهعنوان یکی از مؤثرترین شیوههای تمرین جهت دستیابی به توان خروجی بهینه، در اندام فوقانی میباشد (13). ماسهاند و کراس هانگ (2023) افزایش بازوی گشتاور مفاصل شانه و آرنج بهعلت تلاش برای شتابدهی به هالتر در انتهای بخش درونگرای حرکت و پرتاب هالتر به هوا را عامل افزایش توان خروجی در اندام فوقانی معرفی نمودهاند (14). همچنین، کشش پویای عضلات اصلی درگیر در حرکت پرس سینه که شامل عضلات سینهای بزرگ، دلتوئید و سهسربازو میباشد، بهعنوان یکی از روشهای گرمکردن در تمرینات قدرتی استفاده میشود (6).
تا کنون اثر گرمکردن PAPE با استفاده از روشهای مختلف بر توان و قدرت عضلانی، موردتوجه پژوهشگران علم تمرین و بیومکانیک بوده است، اما اثر القای این پدیده با استفاده از حرکتهای بالستیک بر تعادل هالتر در انتهای بخش درونگرای حرکت پرس سینه به میزان قابلتوجهی از زاویه دید پژوهشگران پنهان مانده است؛ بنابراین پژوهش حاضر با طرح این فرضیه انجام پذیرفت که بین اجرای حرکتهای بالستیک، مقاومتی سنگین و کشش پویا باهدف گرمکردن بدن و برانگیختگی PAPE بر تعادل هالتر در انتهای بخش درونگرای حرکت پرس سینه در دانشجویان پسر تفاوت معناداری وجود ندارد.
روش شناسی
آزمودنیها
پژوهش حاضر از دیدگاه زمانی آیندهنگر، بر اساس روش و استراتژی از نوع نیمهتجربی و ازنقطهنظر موضوع و هدف کاربردی میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر 175 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه شهید باهنر کرمان بودند که مشخصات آنها از طریق اداره کل تربیتبدنی دانشگاه شهید باهنر کرمان استخراج گردید. آزمودنیها با میانگین سن (3/1 ± 8/23 سال)، قد (36/3 ± 4/174 سانتیمتر) و جرم بدن (8/3 ± 4/74 کیلوگرم) و با حداقل یک سال سابقه تمرینات مقاومتی به روش نمونهگیری تصادفی ساده در پژوهش حضور یافتند. با توجه به پژوهش اولریچ و پارستورفر (2018) حجم نمونه آماری پژوهش حاضر با استفاده از نرمافزار G*Power 3.1.9.4 و مبتنی بر آزمون آماری اف تست با اندازه اثر 6/0، سطح معناداری 05/0 و توان آماری 7/0، 18 آزمودنی پسر باسابقه حداقل یکسال تمرینات بدنسازی، بدون آسیبدیدگی در اندام فوقانی و دارای مهارت در اجرای حرکت پرس سینه تعیین گردید (15). معیارهای ورود به تحقیق شامل دامنه سنی 18 تا 25 سال، داشتن حداقل یکسال فعالیت در تمرینات مقاومتی و تداوم تمرین به میزان حداقل 3 جلسه 45 تا 90 دقیقهای در هفته و آشنایی کامل با اجرای صحیح حرکت پرس سینه در نظر گرفته شد. همچنین، عدم همکاری در اجرای صحیح و دقیق پروتکلهای پژوهش و بهوجودآمدن مشکل خاص مانند نداشتن آمادگی مناسب جسمی و روحی در روزهای تستگیری معیارهای خروج از تحقیق را شامل شدند. پیش از شروع، مراحل مختلف پژوهش برای آزمودنیها توضیح داده شد و پس از دریافت گواهی پزشک مبنی بر سلامت آزمودنیها، از آنها رضایتنامه کتبی دریافت گردید. همچنین، به آزمودنیها اطمینان داده شد که در صورت بروز هرگونه مشکل یا رخداد ناگهانی میتوانند با اختیار کامل از ادامه حضور در پژوهش خودداری نمایند. طرح پژوهش، پس از بررسی و تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشکده علوم ورزشی و تندرستی تهران با شناسه IR.UT.SPORT.REC.1402.136 بهتصویب رسید.
آزمون تعیین 1-RM
برای تعیین 1-RM در حرکت پرس سینه، با استفاده از پروتکل پیشنهادشده توسط کرزیستوفیک و همکاران (2020)، آزمودنیها به ترتیب با مقادیر 40،20 و 60 درصد 1-RM تخمینی، تکرارهای 15، 10 و 5 حرکت را اجرا نمودند و در نوبت بعدی با 80 درصد 1-RM تخمینی، حرکت اجرا گردید. در نوبتهای بعد، افزایش بار به میزان 5/2 تا 10 کیلوگرم تا رسیدن به ناتوانی در اجرای حرکت و تعیین مقدار یک تکرار بیشینه، ادامه یافت (16).
پروتکلهای گرمکردن و فرایند تستگیری
پس از تعیین 1-RM برای هر آزمودنی، آزمودنیها با استفاده از پروتکل پیشنهادی امیری خراسانی و گالیک (2015)، به سه گروه 6 نفره A،B و C بهصورت تصادفی تقسیم شدند (17) و در سه روز جداگانه، پس از 48 ساعت عدم فعالیت سنگین، با اجرای فرایندهای پژوهش، شامل گرمکردن عمومی بدن، اجرای پروتکلهای گرمکردن بالستیک با استفاده از کش الاستیک (CX mega fitness MF107) با باری تقریباً معادل 30 کیلوگرم در انتهای بخش درونگرای حرکت، مقاومتی سنگین (با استفاده از میز پرس سینه، هالتر و صفحات وزنه آزاد) و کشش پویای عضلات اصلی درگیر در حرکت مورد ارزیابی قرار گرفتند. جدول 1 زمانبندی پروتکلهای گرمکردن و جدول 2 اجزای تمرینی پروتکلهای گرمکردن را برای سه گروه آزمودنی نشان میدهند. مدتزمان استراحت بین گرمکردن و حرکت اصلی با توجه به پژوهش اولریچ و پارستورفر (2018)، 8 دقیقه در نظر گرفته شد (15). آزمودنیها پس از اجرای پروتکل گرمکردن و 8 دقیقه استراحت، بر پایه پژوهش ون دن تیلار و ساترباکن (2012)، با استفاده از 6 مارکر پسیو انعکاسی با قطر 19 میلیمتر که بر روی نقاط آناتومیکی دست راست و چپ، شامل رأس خارجی زائده آخرومی کتف، اِپی کندیل خارجی استخوان بازو و زائده نیزهای استخوان زند زیرین قرار گرفت، مارکر گذاری شدند. همچنین، 2 مارکر باهدف اندازهگیری سرعت خطی هالتر به فاصله 20 سانتیمتر از وسط هالتر نصب گردیدند (2). سپس، آزمودنیها یک تکرار بیشینه خود در حرکت پرس سینه در فضای کالیبره شده سیستم تصویربرداری سهبعدی کینماتیک را اجرا نمودند. زاویه داخلی مفاصل آرنج، موقعیت مکانی مچ دستان آزمودنیها و هالتر در فضای سهبعدی در هنگام اجرای 1-RM حرکت پرس سینه بهوسیله سیستم آنالیز سهبعدی حرکت، ساخت کشور آمریکا با مدل Digital Real Time System Raptor-H با شش دوربین اپتوالکترونیک مادونقرمز ثبت گردید و دادهها توسط نرمافزار متلب نسخه R2022a مورد پردازش قرار گرفت. پس از تعیین سرعت خطی هالتر در بخش درونگرای حرکت، با استفاده از پروتکل ون دن تیلار و اتما (2009) ناحیههای پیش چسبندگی، چسبندگی و پس چسبندگی تعیین گردید (4). سپس، سرعت زاویهای مفصل آرنج در بخش درونگرای حرکت، محاسبه شد. جهت به دست آوردن متغیر تعادل هالتر ابتدا بیشترین زاویه باز شدن آرنجها در بخش درونگرای حرکت با استفاده از نرمافزار متلب تعیین شد و در این زاویه، اختلاف موقعیت عمودی مچ دستان در راستای محور مختصات عمودی (Z) بهعنوان شاخص تعادل هالتر در انتهای بخش درونگرای حرکت تعیین شد. در پایان پردازش، دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفتند.
تجزیه و تحلیل آماری
در تجزیهوتحلیل آماری دادهها ابتدا ویژگیهای دموگرافیک آزمودنیها شامل سن، جرم بدن و قد به همراه انحراف معیار آنها تعیین شد. سپس، طبیعی بودن توزیع متغیرهای تحقیق بهوسیله آزمون شاپیرو - ویلک موردبررسی قرار گرفت. همچنین، برای تجزیهوتحلیل واریانس دادهها و بررسی تأثیر پروتکل گرمکردن و القای PAPE با استفاده از پروتکلهای گرمکردن، ابتدا یکنواختی واریانس دادهها با استفاده از آزمون لوین موردبررسی قرار گرفت و سپس از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی با سطح معناداری 05/0 P < استفاده شد.
نتایج
برای بررسی نرمال بودن دادههای پژوهش، با توجه به تعداد آزمودنیها از آزمون شاپیرو – ویلک استفاده شد و نتایج این آزمون، نشان از توازن پراکندگی دادهها بهصورت نرمال داشت. از اینرو، تحلیل دادهها با استفاده از روشهای پارامتریک انجام شد. ویژگیهای فردی آزمودنیها شامل سن، قد، جرم بدن، نمایه توده بدنی و سابقه فعالیت ورزشی در سه گروه A، B و C در جدول 3 ارائه شده است. همچنین، میانگین و انحراف معیار اختلاف موقعیت مچ دستان در انتهای بخش درونگرای حرکت بهعنوان نمایه تعادل هالتر و متغیر وابسته پژوهش برای گروههای A، B و C در جدول 4 به تفکیک ارائه شده است. پس از بررسی نتایج، افزایش معناداری در سرعت زاویهای باز شدن مفصل آرنج مشاهده شد. این متغیر که تعیینکننده متغیر اصلی پژوهش حاضر یعنی تعادل هالتر بود، در موقعیتهای Vmax1، Vmin و Vmax2 پس از گرمکردن بالستیک در مقایسه با گرمکردن مقاومتی سنگین بهبود معناداری را نشان داد (
F = 8.9, p = 0.013, η² = 0.32، شکل 2).

همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که سرعت زاویهای باز شدن مفصل آرنج در موقعیتهای Vmax1، Vmin و Vmax2، پس از پروتکل گرمکردن بالستیک در مقایسه با گرمکردن کشش پویا دارای مقادیر بالاتری بود. همچنین، تعادل هالتر پس از اجرای گرمکردن بالستیک، با مقادیر (
F = 20.2, p = 0.001, η² = 0.44، شکل 3) اختلاف معناداری را در مقایسه با سایر پروتکلها نشان داد و حفظ بهتر تعادل و کمترین اختلاف موقعیت مچ دستان پس از اجرای این پروتکل در مقایسه با دو پروتکل دیگر حاصل گردید. همچنین، پس از اجرای پروتکل مقاومتی سنگین باوجود ایجاد بهتر تعادل در مقایسه با پروتکل کششی پویا، اختلاف معناداری مشاهده نشد (
F = 1.21, p = 0.85, η² = 0.11، شکل 3).
بحث
در حرکت پرس سینه بهعنوان یکی از حرکتهای سهگانه رشته رقابتی پاورلیفتینگ، حفظ تعادل هالتر با کمترین اختلاف موقعیت دستها در انتهای بخش درونگرای حرکت، یکی از فاکتورهای مهم در پذیرفتن حرکت صحیح در نظر گرفته شده است (3). همچنین، گرم کردن بدن با استفاده از بارهای بین 20 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه پیش از رقابتهای این رشته بهعنوان گرم کردن سنتی و رایج، با هدف آمادهسازی فیزیولوژیکی و بیومکانیکی و برانگیختگی PAPE افزایش عملکرد ورزشکاران در اجرای رکوردهای مورد نظر را بهبود میبخشد. درحالیکه گرم کردن با استفاده از حرکتهای بالستیک با وزنهای معادل 20 تا 30 درصد 1-RM بهصورت انفجاری پیشازاین رقابتها کمتر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته و نیاز به بررسی بیشتری دارد.
در این پژوهش با توجه به استفاده از باری معادل یک تکرار بیشینه، سرعت خطی هالتر باهدف تعیین ناحیههای پیش چسبندگی، چسبندگی و پس چسبندگی و سرعت زاویهای باز شدن مفصل آرنج در ناحیههای یادشده مورد ارزیابی قرار گرفتند و با توجه به نتایج بهدستآمده، تعادل هالتر در انتهای حرکت بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که پس از اجرای پروتکل گرمکردن بالستیک، افزایش معناداری در سرعت زاویهای باز شدن مفصل آرنج در موقعیتهای Vmax1، Vmin و Vmax2، در مقایسه با دو پروتکل دیگر مشاهده شد (شکل 2). همچنین، با وجود عدم اختلاف معنادار، سرعت باز شدن مفصل آرنج پس از پروتکل مقاومتی سنگین در مقایسه با کشش پویا دارای مقدار بالاتری در موقعیتهای Vmax1، Vmin و Vmax2 بود (شکل 2). همچنین، میانگین اختلاف موقعیت مچ دستان که بیانگر تعادل هالتر در بیشترین زاویه باز شدن مفصل آرنج در انتهای حرکت بود، کاهش معناداری را پس از گرم کردن بالستیک در مقایسه با پروتکلهای مقاومتی سنگین و کشش پویا نشان داد که نشاندهنده حفظ تعادل مطلوب هالتر بود (شکل 3). نتایج ارائهشده، فرضیه پژوهش که عدم تفاوت معنادار اثر پروتکلهای گرم کردن بر تعادل هالتر در انتهای بخش درونگرای حرکت بود را رد نمود.
این نتایج نشان میدهد که گرمکردن با استفاده از حرکتهای بالستیک اثر مثبت بیشتری بر عملکرد آزمودنیها در اجرای یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه داشت؛ زیرا پس از گرمکردن بالستیک سرعت باز شدن مفصل آرنج در سراسر بخش درونگرای حرکت و ناحیه چسبندگی بالاتر از سایر پروتکلها بود. این افزایش سرعت باز شدن مفصل آرنج، احتمالاً نتیجه حرکتهای سریعتر مفصلهای شانه و آرنج بود که بهصورت سرعت بالاتر باز شدن در مفصل آرنج آشکار گردید (شکل 2). اجرای موفق یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه، پس از گذر هالتر از ناحیه پس چسبندگی که افزایش دوباره سرعت هالتر را به دنبال دارد، حاصل میشود. بالاتر بودن سرعت زاویهای مفصل آرنج به باز شدن کامل و سریعتر آرنج منجر شده که تعادل بهتر هالتر در انتهای حرکت را باعث میشود (5).
یافتههای پژوهش حاضر را میتوان با نتایج پژوهش ساکاموتو و همکاران (2018) که افزایش سرعت هالتر و سرعت زاویهای مفصل آرنج در اجرای یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه را پس از گرمکردن بالستیک گزارش کردند، همسو دانست (18). تنها پژوهش بادن و همکاران (2019) نشان داد که بین اثر گرمکردن بالستیک و غیر بالستیک بر اجرای حرکت بعدی تفاوت معناداری وجود ندارد (19). احتمالاً تفاوت نتایج پژوهش حاضر با پژوهش یادشده، میتواند در پروتکلهای گرمکردن پژوهشها باشد. بادن و همکاران (2019)، 13 تکرار بین 30 تا 90 درصد یک تکرار بیشینه را بهعنوان محرک انقباضی آمادهساز اجرا نمودند و آزمودنیها تنها با یک دقیقه استراحت پس از گرمکردن، حرکت بعدی که شنا پلایومتریک بود را اجرا کردند. اگرچه حرکتهای شنا و پرس سینه با هالتر دارای الگوی حرکتی یکسان هستند (15)، اجرای شنا پلایومتریک تنها یک دقیقه پس از گرمکردن، تحت تأثیر خستگی بیشتری در مقایسه با اجرای یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه پس از هشت دقیقه گرمکردن بالستیک که در پژوهش حاضر انجام شد، اجرا گردید. افزایش عملکرد آزمودنیها در اجرای یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه، پس از گرمکردن بالستیک، احتمالاً بهوسیله افزایش (PAPE) که توسط گاربیسو هوآلد و همکاران (2023) پیشنهاد شد (20)، ایجاد گردید. این افزایش PAPE توسط بلازویچ و بابلت (2019) نیز پیشنهاد شد که افزایش آن را پس از چند دقیقه فعالیت انقباضی آمادهساز پیشنهاد دادند (21).
مکانیسمهای مختلفی برانگیختگی PAPE و افزایش عملکرد آزمونی در اجرای حرکت پرس سینه پس از گرمکردن بالستیک را توضیح دادهاند. گالای و همکاران (2020) نشان دادند که گرمکردن بالستیک، شامل حرکتهای سریع هالتر در بخشهای برونگرا و درونگرای حرکت میباشد که میتواند چرخه کشش انقباض را با کوتاهترین بخش ایستا که انتقالدهنده بخش برونگرا به درونگرای حرکت میباشد، تحریک نماید و در نتیجه، انرژی کشسانی ذخیره شده بهصورت مؤثری مورداستفاده قرار میگیرد (22). همچنین، گرمکردن بالستیک احتمالاً باعث افزایش تقویت عناصر انقباضی و فعالسازی عضلات سینهای بزرگ، دلتوئید و سه سر بازو بهعنوان عضلات اصلی درگیر در پرس سینه، میشود (4).
مکانیسم احتمالی دیگر این است که در هنگام انقباضهای ایجاد شده بهوسیله گرمکردن بالستیک، آستانه فراخوانی واحدهای حرکتی در مقایسه با حرکتهای غیر بالستیک کاهش مییابد (23, 24). دوکاتی و هاینات (2003) گزارش کردند که این کاهش آستانه تحریک، احتمالاً مهمترین علت برای افزایش مطلوب برانگیختگی PAPE میباشد، بهگونهای که در نتیجه تحریک قدرتمند پس از انقباضهای حاصل شده از حرکتهای بالستیک، فعالسازی استخر نورونهای حرکتی را در کسری از ثانیه ایجاد مینماید (25). بهعلاوه، یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که پس از اجرای حرکتهای مقاومتی سنگین، سرعت مفصل آرنج در موقعیتهای Vmax1، Vmin و Vmax2 در مقایسه با گرم کردن کششی پویا بیشتر بود اما در مقایسه با گرم کردن بالستیک کمتر بود. لینامو و همکاران (1997) این کاهش سرعت پس از گرم کردن با وزنههای سبک در مقایسه با وزنههای سنگین را با خستگی بیشتر دستگاه عصبی مرکزی و محیطی که باعث کاهش فعالیت الکتریکی عضلات و تجمع لاکتات خون میشود، توضیح دادند (26). همچنین، استفاده از وزنههای سبک احتمالاً ریز آسیبهای عضلانی ایجاد شده بهوسیله تمرین را کاهش میدهد (27). بر اساس این نتایج، استفاده از حرکتهای بالستیک بهعنوان یک شیوه گرمکردن مناسب باهدف کاهش عواملی که عملکرد عصبی عضلانی حرکت اصلی را با مشکل روبرو میکنند، پیشنهاد میشوند. اگرچه پژوهشهای متعددی (فلچر (2010)، جاج و همکاران (2020)، کوراک و همکاران (2024)) پیشنهاد دادهاند که کشش پویا بهعنوان یک تکنیک بهینه باعث برانگیختگی مطلوب PAPE میشود (28-30) و امیری خراسانی و گالیک (2015) افزایش دامنه حرکتی، دمای بدن و جریان خون در عضلات فعال را بهعنوان مکانیسمهای این برانگیختگی معرفی کردهاند (17)، نتایج پژوهش حاضر نشان داد که کشش پویا در هنگام گرمکردن در مقایسه با حرکتهای بالستیک و مقاومتی سنگین اثر کمتری بر عملکرد آزمودنیها در حرکت اصلی به دنبال داشت. این نتایج میتواند به علت رعایت نشدن اصل ویژگی تمرین و بهاندازه کافی اختصاصی نبودن کشش پویای عضلات درگیر در حرکت، با الگوی حرکتی پرس سینه با هالتر بوده باشد (8)؛ بنابراین؛ در پژوهش حاضر پروتکل گرمکردن کشش پویا در مقایسه با دو پروتکل دیگر، نتوانست الگوهای عصبی عضلانی و آمادگی واحدهای عضلانی - تاندونی را بهاندازه کافی و بهصورت بهینه افزایش دهد (21, 31).
این پژوهش دارای محدودیتهایی نیز بود. در این پژوهش تنها سرعتهای هالتر و آرنج و موقعیت مچ دستان مورد ارزیابی قرار گرفت و فعالیت عضلانی با استفاده از دستگاه الکترومایوگرافی اندازهگیری نشد. همچنین، گرمکردن بالستیک با استفاده از کش الاستیک انجام شد. پژوهشهای آتی میتوانند پرس سینه پرتابی با هالتر را مورداستفاده قرار دهند. بهعلاوه، آزمودنیهای پژوهش حاضر افراد مبتدی بودند. استفاده از پاورلیفترهای حرفهای در پژوهشهای بعدی میتوانند نتایج این پژوهش را در گروه نامبرده مورد تأیید قرار دهند.
نتیجه گیری نهایی
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که حرکتهای پرتابی یا بالستیک باهدف گرمکردن بدن پیش از اجرای یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه میتواند بر عملکرد ورزشکار در بخش درونگرای حرکت تأثیر مثبتی داشته باشد. با افزایش سرعت باز شدن مفصل آرنج پس از حرکتهای بالستیک در مقایسه با گرمکردن بهصورت سنتی و با استفاده از حرکتهای مقاومتی سنگین و کشش پویا، تعادل هالتر در انتهای بخش درونگرای حرکت بهصورت بهینهای ایجاد گردید. استفاده از حرکتهای بالستیک پیش از رقابتهای پاورلیفتینگ به دلیل سادگی تجهیزات و اجرا میتواند به ورزشکاران فعال در این رشته کمک قابلتوجهی نماید.
تشکر و قدردانی
بدینوسیله از اساتید گروه بیومکانیک ورزشی دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشجویان کارشناسی این دانشکده که در انجام این پژوهش ما را یاری نمودند تشکر و قدردانی به عمل میآید.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
این مطالعه با رعایت موازین اخلاق پژوهشی انجام گرفته و پروتکل این مطالعه توسط کمیته اخلاق دانشگاه با شناسه (IR.BASU.REC.1399.003) تأیید شده است. طبق این موازین، از تمام شرکتکنندگان و والدین آنها رضایتنامه کتبی اخذ گردیده است.
حامی مالی
نویسندگان هیچ نوع حمایت مالی از هیچ سازمان یا موسسه دولتی یا خصوصی دریافت نکردهاند.
مشارکت نویسندگان
نویسنده اول: طراحی و نظارت پژوهش، متدولوژی، آنالیز داده ها، تفسیر نتایج و تهیه اولین ویرایش مقاله و نهایی کردن مقاله؛ نویسنده دوم: بازخوانی و ادیت مقاله، جمع آوری داده ها و آنالیز و پردازش داده ها و نویسنده سوم: متدولوژی پردازش داده ها و تفسیر نتایج. همه نویسندگان مقاله نهایی را مطالعه و تأیید کردند.
تعارض
هیچ نوع تعارض منافعی در این مطالعه وجود ندارد.