دوره 4، شماره 4 - ( 12-1397 )                   جلد 4 شماره 4 صفحات 41-28 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Haataamee F, Shojaodin S S. The Effect of Balance and Combined Exercises on Pain and Functional Characteristics of Female Athletes With Chronic Ankle Instability. J Sport Biomech 2019; 4 (4) :28-41
URL: http://biomechanics.iauh.ac.ir/article-1-182-fa.html
حاتمی فاطمه، شجاع الدین سید صدرالدین. تاثیر تمرینات تعادلی و ترکیبی بر درد و ویژگی های عملکردی زنان ورزشکار دارای تاپایداری مزمن مچ پا. مجله بیومکانیک ورزشی. 1397; 4 (4) :28-41

URL: http://biomechanics.iauh.ac.ir/article-1-182-fa.html


1- گروه آسیب شناسی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران.
2- گروه آسیب‌شناسی و بیومکانیک ورزشی، دانشکده تربیت‌بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 3351 kb]   (2471 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (3216 مشاهده)
متن کامل:   (2579 مشاهده)
مقدمه 
ازجمله مفاصلی که بیشترین آسیب‌دیدگی‌های ورزشی را به خود اختصاص می‌دهد، مفصل مچ پاست [2 ،1]. اسپرین جانبی مچ پا یکی از رایج‌ترین این صدمات است که در حین انجام فعالیت‌های ورزشی و کارهای روزانه زندگی اتفاق می‌ا‌فتد [4 ،3]. این آسیب 15 تا 30 درصد آسیب‌های ورزشی را شامل می‌شود و میزان بازگشت آن بالاتر از 75 درصد گزارش شده است [3]. این آسیب‌ها در فوتبال، فوتسال، بسکتبال، والیبال و ورزش‌هایی که نیاز به تغییر جهت سریع حرکت بدن دارند، بیشتر اتفاق می‌افتد [1]. سالانه حدود 520 هزار نفر در هلند دچار آسیب مچ پا می‌شوند که 200 هزار مورد آن ناشی از ورزش است. حدود نیمی از این آسیب‌ها درمان پزشکی دریافت می‌کنند و 40 درصد آن‌ها دچار ناپایداری مزمن می‌شوند [5].
 اسپرین نه‌تنها موجب بازماندن ورزشکار از شرکت در مسابقه می‌‎شود، بلکه می‌تواند باعث ناتوانی دراز مدت ورزشکار و تأثیر بر سطح سلامتی و افزایش هزینه‌ها شود و بی‌ثباتی مزمن مچ پا را به دنبال داشته باشد [6]. عوامل و سازوکارهای زیادی وجود دارد که تصور می‌شود باعث افزایش وقوع اسپرین مچ پا می‌شوند که می‌توان آن‌ها را به عوامل خطرزای درونی (راستای پشت پا، اندازه پا، شلی لیگامنت‌ها، کنترل عصبی‌عضلانی، بی‌ثباتی، ضعف عضلانی، تحرک محدود مفصل مچ پا و غیره) و عوامل خطرزای بیرونی (نوع کفش، نوع و شدت فعالیت ورزشی، گرم‌کردن و غیره) تقسیم کرد [7]. تحقیقات نشان می‌دهد که ضعف عضلات و به دنبال آن افزایش شلی مفصل مچ پا و نقص حسی‌حرکتی در نتیجه اسپرین با نقص تعادل، کنترل وضعیتی و عملکرد در ارتباط است [3]. وقتی مچ پا دارای اسپرین می‌شود صدمه نه‌تنها در استحکام ساختاری لیگامنت‌ها، بلکه در گیرنده‌های مکانیکی مختلفی در کپسول مفصلی، لیگامنت‌ها و تاندون‌های مربوط به مجموعه مچ پا اتفاق می‌افتد [6]. وقتی ورودی‌های آوران بعد از صدمه تغییر می‌کنند، انقباضات عضلانی مناسب تغییر خواهد کرد. بنابراین صدمه گیرنده‌های مکانیکی اطراف مفصل مچ پایی که دچار اسپرین مچ پا شده است می‌تواند منجر به نقص‌های عملکردی، نقص در تعادل، نقص در قدرت، دامنه حرکتی و ناپایداری مزمن ناشی از آسیب اولیه شود [6 ،1]. در همین راستا گانش و همکاران به تأثیر منفی آسیب اسپرین مچ پا بر عملکرد اشاره کردند [8]. همچنین هاک و همکاران به کاهش دامنه حرکتی دورسی فلکشن مچ پا، عملکرد و ضعف حس عمقی به دنبال اسپرین مچ پا اشاره کردند [9].
برای بهبود عملکرد افراد مبتلا به بی‌ثباتی مزمن مچ پا تمرینات مختلفی همچون تمرینات تعادلی، پیلاتس، ثبات مرکزی، تمرین در آب و تمرینات مربوط به بهبود حس عمقی ارائه شده است. شیفتان و همکاران در نتایج تحقیق خود به تأثیر برنامه تمرینی مرتبط با حس عمقی بر بهبود آسیب بی‌ثباتی مزمن مچ پا اشاره کردند [1]. در تحقیق دیگری عباسی و همکاران به مقایسه سه نوع تمرینات عملکردی (هاپینگ)، اکسترافانکشنال (ثبات مرکزی) و ترکیبی و اثر این تمرینات بر تعادل پویای ورزشکاران مبتلا به بی‌ثباتی مچ پا پرداختند که نتایج تحقیق آن‌ها تأثیر معنادار تمرینات عملکردی (هاپینگ) بر تعادل پویای این افراد را نشان داد [10]. 
 محمدی و همکاران در پژوهشی که به مقایسه تأثیر و ماندگاری یک دوره تمرینات NASM و ترکیبی (عصبی‌عضلانی و ثبات مرکزی) بر ویژگی‌های عملکردی و تعادل افراد مبتلا به آسیب مزمن یک‌طرفه مچ پا پرداختند، نشان دادند در گروه تمرینات NASM، اثر تمرینات در شاخص‌های جهش هشت لاتین و مقیاس توانایی مچ پا و پا ماندگاری داشت و همچنین در گروه تمرینات ترکیبی در شاخص‌های جهش جانبی، جهش هشت لاتین و مقیاس توانایی مچ پا، اثر تمرینات معنی‌دار بود. همچنین نتایج نشان داد تمرینات ترکیبی اثر بیشتری بر شاخص توانایی مچ پا و پا، نسبت به تمرینات NASM دارد [11]. 
 جین و همکاران طی پژوهشی که به بررسی تأثیر تمرینات تعادلی بر حس عمقی مچ پای افراد مبتلا به ثباتی عملکردی مچ پا پرداختند، نشان دادند این برنامه تمرینی با کاهش بی‌‌ثباتی عملکردی در مبتلایان همراه است [12]. نتایج مطالعه اکبری و همکارانش نشان داد بعد از اسپرین جانبی درجه 1 و 2 و به دنبال آن بی‌ثباتی مزمن مچ پا، مشکلات عملکردی ایجاد می‌شود که نتیجه اختلال در حس عمقی است به خصوص قسمت ناخودآگاه حس عمقی که برخلاف بخش خودآگاه است. این عامل احتمالاً نقش مهمی در بازگشت اسپرین بازی می‌کند [13] و به نظر می‌رسد تمرینات مرتبط با بهبود حس عمقی بر بهبود تعادل، عملکرد و بهبود این عارضه مؤثر باشد که خدابخشی و همکاران در تحقیق خود به این موضوع در بسکتبالیست‌های مبتلا به اسپرین مچ پا اشاره کردند [14].
به طور کلی مشخص شده که تمرینات قدرتی، تعادلی و حس عمقی بر بهبود تعادل افراد دارای بی‌ثباتی مزمن مچ پا به عنوان یک شاخص عملکردی اثرگذارند، اما همان‌طور که نشان داده شده در تحقیقات به طور جامع به بررسی تغییرات بخش‌های مختلف اندام تحتانی ازجمله ران، زانو و مچ پرداخته نشده و از طرفی دیگر تمرینات به شکل جامع و به گونه‌ای نبوده که قدرت اندام تحتانی، تعادل و حس عمقی مچ پا و یا ناحیه ثبات مرکزی را در کنار هم و به صورت جامع در یک برنامه تمرینی جای دهد و به تقویت آن‌ها بپردازد. به عنوان مثال شیفتان و همکاران به بررسی تمریناتی در افراد مبتلا به بی‌ثباتی مچ پا پرداختند که بر روی بهبود حس عمقی مچ پا تمرکز داشته [1] یا هال و همکاران [15] دو نوع تمرین مجزا که یکی از آن‌ها بر روی قدرت تمرکز داشته و دیگری از نوع عملکردی بوده را مقایسه کردند؛ از آنجایی که تحقیقات مختلف به بررسی اثر تمرینات موضعی مختلف بر ابعاد مختلف عملکرد و حس عمقی پرداختند که مرتبط با تعادل و عملکرد در افراد مبتلا به بی‌ثباتی مزمن مچ پاست، تمرینات باید جامع باشد و ناحیه مرکزی‌ای که ثبات در حرکت را فراهم می‌کند در خود جای داده باشد. بر همین اساس محقق در این پژوهش به دنبال بررسی و مقایسه تأثیر دو نوع تمرین تعادلی و ترکیبی (عصبی‌عضلانی) بر کاهش درد، بهبود دامنه حرکتی و عملکرد افراد با بی‌ثباتی مزمن مچ پا بود تا میزان اثرگذاری این تمرینات بر این متغیرها مورد ارزیابی قرار گرفته و در صورت اثرگذاری آن‌ها، با پیشنهاد انجام این تمرینات به درمانگران و مربیان ورزشی، هزینه‌های درمانی و احتمال بازگشت مجدد آسیب لیگامنت‌های مچ پا و زمان لازم برای بهبود افراد با این آسیب کاهش یابد.
روش‌شناسی
جامعه آماری پژوهش حاضر از کلیه دختران ورزشکار حاضر در مسابقات منطقه‌‌ای حومه تهران که مبتلا به ناپایداری مزمن مچ پا بودند، تشکیل شده است. از بین جامعه در دسترس تعداد 30 نفر (دامنه سنی 15 تا 20 سال) به‌صورت هدفمند و با رعایت ملاک‌‌های ورود به مطالعه، انتخاب شدند و در سه گروه 10 نفره، گروه تجربی 1 (تمرینات تعادلی؛ سن 3/3‌±‌6/18 سال، قد 21/7‌‌±‌1/158 سانتی‌متر، وزن: 22/5‌±‌4/55 کیلوگرم و شاخص توده بدنی: کیلوگرم بر متر مربع، سابقه ورزشی: سال)، گروه تجربی 2 (تمرینات ترکیبی عصبی‌عضلانی و ثبات‌دهنده؛ سن 8/3‌±‌10/18 سال، قد 11/4‌±‌2/155 سانتی‌متر، وزن: 11/4±‌30/52 کیلوگرم و شاخص توده بدنی: کیلوگرم بر متر مربع، سابقه ورزشی: سال) و گروه کنترل (سن 4/3‌±‌3/18 سال، قد 12/5‌±‌3/163 سانتی‌متر، وزن 22/5‌±‌4/55 کیلو‌گرم و و شاخص توده بدنی: کیلوگرم بر متر مربع، سابقه ورزشی: سال) قرار گرفتند. 
کسب امتیاز پایین‌تر یا مساوی 90 درصد در پرسش‌نامه شاخص ناتوانی مچ پا و یا مساوی 80 درصد در پرسش‌نامه شاخص ورزشی ناتوانی مچ پا و پا و نیز تشخیص قطعی پزشک از معیارهای ورود به این پژوهش بوده است. از شرایط دیگر ورود به تحقیق داشتن سابقه حداقل یک بار کشیدگی حاد مچ پا در یک سال گذشته که منجر به درد، ورم و کاهش موقت عملکرد شده باشد و داشتن سابقه خالی‌شدن مکرر مچ پا در شش ماه گذشته بوده است. همچنین آزمودنی‌ها از نظر عوامل اثرگذاری مثل انحرافات و ناهنجاری‌های اسکلتی اثرگذار بر تعادل نظیر زانوی ضربدری و پرانتزی و نیز تغییرات کف پا بررسی شده و افراد با این ناهنجاری‌ها از تحقیق حاضر حذف شدند و آزمودنی‌هایی که این مشکلات را نداشتند با پرکردن فرم رضایت‌نامه در تحقیق وارد شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات جمعیت‌شناختی و اطلاعات در مورد سابقه ورزشی از پرسش‌نامه و برای اندازه‌گیری درد از آزمون دیداری درد (VAS) [16]، برای ارزیابی ویژگی‌‌های عملکردی آزمودنی‌‌ها از آزمون جهش جانبی، آزمودن جهش هشت لاتین، آزمون جهش سه‌‌گانه تک‌پا و آزمون مدت‌زمان جهش تک‌پا [17] و جهت ارزیابی دامنه حرکتی از گونیامتر استفاده شد [19 ،18]. از آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده‌ها (آزمون لون، آزمون کوواریانس و آزمون تی همبسته، آزمون تعقیبی توکی) و برای طبیعی‌بودن توزیع داده‌ها از آزمون شاپیرو‌ویلک استفاده شد.
برای ارزیابی درد آزمودنی‌های از آزمون دیداری درد استفاده شد. این مقیاس به‌صورت یک خط 10 سانتی‌متری رسم و درجه‌‌بندی می‌‌شود و برای درک مفهوم میزان درد توسط والیبالیست‌‌های مبتلا به بی‌‌ثباتی عملکردی، درد مچ پا بین صفر تا 10 سانتی‌متر درجه‌‌بندی می‌‌شود. عدد صفر هیچ‌گونه دردی را نشان نمی‌‌دهد، عدد 1 تا 3 درد خفیف، عدد 4 تا 6 درد متوسط و عدد 7 تا 10 درد شدید را بیان می‌‌کند. پایایی داخلی این مقیاس (Icc) بین 77 تا 79 درصد گزارش شده است [16].
برای ارزیابی ویژگی‌‌های عملکردی آزمودنی‌‌ها از آزمون جهش جانبی، آزمون جهش هشت لاتین، آزمون جهش سه‌‌گانه تک‌پا و آزمون مدت‌زمان جهش تک‌پا استفاده شد [17]. این آزمون در تعیین ناهنجاری عدم تقارن اندام تحتانی و ارزیابی توانایی ورزشکار برای جهش و حفظ فرود تک‌پا ارزشمند و معتبر است. اگر ورزشکار توانایی فرود و حفظ آن را در حین فرود با فلکشن زانو و ران را داشته باشد، دارای ثبات مرکزی و کنترل اندام تحتانی است و اگر علی‌رغم توانایی حفظ فرود، جابه‌جایی اندک زانو به سمت جلو یا عقب را تجربه کند ورزشکار دارای ضعف کنترل اندام فوقانی و پاسچر است.
آزمون جهش جانبی جهت اندازه‌‌گیری توان، سرعت، تعادل و ثبات چرخشی اندام تحتانی با تأکید بر کنترل روی یک پا استفاده می‌‌شود [20]. پایایی این آزمون 97 درصد گزارش شده است [21]. جهت انجام این آزمون همان‌طور که در تصویر شماره 1 (1-1) مشخص است، آزمودنی باید فاصله 40‌سانتی‌متری روی زمین را که با دو تکه نوار چسب موازی مشخص است 10 بار به‌صورت رفت و برگشت روی پای برتر خود جهش کند. رکورد آزمودنی با استفاده از کرنومتر ثبت می‌شد [20]. 
آزمون جهش هشت لاتین جهت اندازه‌‌گیری توان، سرعت و تعادل اندام تحتانی با تأکید بر کنترل روی یک پا استفاده می‌‌شود. این آزمون همانند تصویر شماره 1 (2-1) در مسیری به شکل هشت لاتین انجام می‌‌شود که طول مسیر پنج متر و عرض آن یک متر است. آزمودنی با پای برتر خود (به‌صورت لی‌لی و با سرعت حداکثر) مسیر مشخص شده را دو مرتبه طی می‌‌کرد. رکورد آزمودنی به وسیله کرنومتر ثبت ‌می‌شد [20]. 
آزمون جهش سه‌‌گانه تک‌پا قدرت و توان اندام تحتانی را اندازه‌‌گیری می‌‌کند. ضریب پایایی آن توسط هامیلتون، 98 درصد گزارش شده است [22]. جهت انجام آن همانند تصویر شماره 1 (3-1) آزمودنی با پای برتر پشت خط شروع می‌‌ایستاد و سه پرش حداکثری و پشت سر هم با پای برتر خود در یک خط مستقیم انجام می‌داد. امتیاز هر فرد در واحد سانتی‌متر از خط شروع تا محل برخورد پاشنه آزمودنی با زمین در سومین پرش محاسبه می‌شد [20]. 
برای اندازه‌‌گیری دامنه حرکتی دورسی فلکشن، از آزمودنی خواسته شد به پشت روی میز معاینه دراز بکشد، به طوری که مچ پا خارج از میز معاینه و زانوی پای غیرآزمون (پای سالم) در وضعیت اکستنشن قرار گرفت. بالشتک کوچکی زیر زانوی پای مورد آزمون (پای آسیب‌دیده) قرار دادیم تا زانو در زاویه 30 تا 40 درجه فلکشن، عضله دوقلو به حالت شل و مچ پا در وضعیت آناتومیکی (صفردرجه) قرار گرفت. سپس از آزمودنی خواسته شد به‌صورت فعال حرکت دورسی فلکشن را انجام دهد. مرکز گونیامتر بر روی پایین قوزک خارجی، بازوی ثابت، موازی با محور طولی نازک نی به طرف سر نازک نی و بازوی متحرک، موازی با کف پا قرار گرفت [19 ،18]. 
برای اندازه‌‌گیری دامنه حرکتی پلانتار فلکشن از آزمودنی خواسته شد در همان وضعیت قبلی (دورسی فلکشن) قرار گیرد و به‌صورت فعال حرکت پلانتار فلکشن را انجام دهد. تمام اندازه‌‌گیری‌‌ها با گونیامتر سه بار برای هر پا تکرار و میانگین آن محاسبه و میانگین دو پا به عنوان اندازه متغیر ثبت شد [19 ،18] (تصویر شماره 1 (4-1)).
برنامه تمرین گروه تجربی 1 (تمرینات تعادلی) 
گروه تجربی 1 تمرینات خود را به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته اجرا کردند.
این تمرینات شامل تعادل با چشم باز و ایستادن روی یک‌پا، چشمِ باز و ایستادن روی یک پا در حالی ‌که پای مقابل تاب می‌‌خورد، چشم باز اسکات روی یک پا (30 تا 45 درجه)، چشم باز و ایستادن روی یک پا و انجام تمرینات فعال (دریبل، ضربه‌زدن و غیره) بود. آزمودنی‌ها به ترتیب و با تکرار، بین هر سمت تمرین 30 ثانیه و بین هر تمرین دو دقیقه استراحت می‌‌کردند [23] (جدول شماره 1). پروتکل تمرین شامل سه جلسه در هفته بود [25 ،24]. 
برنامه تمرینی گروه تجربی 2؛ تمرینات ترکیبی (عصبی‌عضلانی و ثبات‌دهنده)
آزمودنی‌های گروه تجربی 2، برنامه تمرینات سکولار برگرفته از برنامه تمرین کلارکو بوردنو تمرینات ثبات‌دهنده را به صورت ترکیبی (هر جلسه) به مدت شش هفته سه‌جلسه‌‌ای در هفته انجام دادند [26]. با توجه به اینکه سازگاری عصبی در اجرای عضلانی در حدود چهار هفته ایجاد می‌‌شود و همچنین با توجه پیشنهادات ، وبسترو گریبل در مورد نظامند بودن مداخلات بازتوانی عملکردی برای بی‌‌ثباتی مزمن مچ پا [27]، مدت اجرای تمرینات شش هفته بود.
با توجه به اینکه تمرینات حاضر جزء اصلی تمرینات سنسوری‌موتور (پوسچر، سطح اتکا و مرکز ثقل)، پیشرفت مورد نیاز را بر اساس پیشنهادات تحقیقات مرتبط پیشین در تمرینات لحاظ کند. نوع تمرینات نیز از ساده به پیچیده بودند [28].
در این تحقیق، زمان استراحت بین هر ست و بین هر تمرین با نسبت یک به یک در نظر گرفته شد. تمرینات نوروماسکولار بر روی زمین و تخته تعادل با ابعاد 40 سانتی‌متر و ارتفاع 10 سانتی‌متر و تخته لغزان با قطر 4 سانتی‌متر و ارتفاع 10 سانتی‌متر انجام شدند.
این پروتکل برگرفته از تحقیق کله [29] است و در مقایسه با سایر پروتکل‌‌ها، تمرین‌‌ها ناحیه مرکزی بدن، هم به لحاظ تنوع و هم به لحاظ تعداد هفته‌‌ها و تعداد جلسات تمرین در هفته و از نظر سطح تمرین‌‌های پروتکل نسبتاً کامل هستند.
نتایج
نتایج مربوط به آزمون‌های تحلیل واریانس با مقادیر تکراری دوطرفه و آزمون تعقیبی توکی به ترتیب در جداول شماره 2 و 3 گزارش شده است. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان‌دهنده وجود تفاوت معنی‌دار در متغیرها، بین گروه‌های مختلف است که جهت مقایسه گروه‌ها از آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
بر اساس نتایج جدول شماره 4 در آزمون عملکردی جهش جانبی و جهش سه‌گانه تک‌پا، در دامنه حرکتی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن به غیر از گروه‌های کنترل‌تعادلی (05/0≤P) بین سایر گروه‌ها تفاوت معنی‌داری وجود داشت. همچنین این تفاوت در متغیر درد بین گروه‌های کنترل تعادلی (02/0=P) و کنترل ترکیبی (04/0=P) معنی‌دار بود. به طور کلی نتایج نشان‌دهنده تأثیر بیشتر برنامه تمرینی‌ترکیبی نسبت به برنامه تعادلی در متغیرهای مختلف بود. جهت بررسی تفاوت در پیش‌آزمون و پس‌آزمون در هریک از گروه‌ها از آزمون تی همبسته استفاده شد که اطلاعات آن در جدول شماره 5 ارائه شده است. 
همان‌طور که در جدول شماره 5 نشان داده شده است هر دو برنامه تمرینی منجر به تغییر معنی‌دار در متغیرهای تحقیق شد، اما پس از شش هفته، تغییر معنی‌داری در گروه کنترل مشاهده نشد.
بحث
نتایج حاصل نشان داد پروتکل‌های تمرینی، در شاخص‌های‌‌ درد، عملکرد و دامنه حرکتی تأثیر معنی‌داری دارند. در مقایسه دو برنامه تمرینی به طور کلی مشخص شد تمرینات ترکیبی نسبت به تمرینات تعادلی اثر بیشتری بر این متغیرها در زنان ورزشکار مبتلا به ناپایداری مزمن مچ پا دارد. 
نتایج پژوهش حاضر در زمینه درد با نتایج تحقیق صحرانورد و همکاران [30] و یافانی و همکاران [31] همسوست. همچنین در زمینه عملکرد، نتایج پژوهش حاضر با نتایج تحقیق محمدی و همکاران [11]، آشوری و همکاران [32] و کین و همکاران [16] همسوست، اما با نتایج مطالعه هاگن و همکاران [33]، همسو نیست. دلایل احتمال اختلاف مطالعات مذکور با پژوهش حاضر می‌تواند نوع برنامه تمرینی باشد؛ زیرا در تحقیق هاگن و همکاران [33] تمرینات ثبات مرکزی به‌تنهایی اعمال شد، اما در تحقیق حاضر این تمرینات در کنار تمرینات عصبی‌عضلانی اعمال شد که در همین راستا عباسی و همکاران به تأثیر کمتر تمرینات ثبات مرکزی (اکسترافانکشنال) نسبت به تمرینات ترکیبی و یا عملکردی بر تعادل افراد با بی‌ثباتی مزمن مچ پا اشاره کردند [10]. در زمینه دامنه حرکتی نیز نتایج تحقیق با نتایج تحقیق مرادی و همکاران [34] و فهیم و همکاران [35] همسو و با نتایج پژوهش هاگن و همکاران [33] همسو نیست. دلایل احتمال اختلاف مطالعات مذکور با پژوهش حاضر، می‌‌تواند به مدت‌زمان پروتکل (هشت هفته در مقابل شش هفته)، نوع پروتکل و سن آزمودنی‌ها و پروتکل استفاده‌شده مرتبط باشد که با مطالعه حاضر متفاوت بوده است. 
به طور کلی اعمال مدالیتی‌های درمانی همچون تمرین درمانی به طور غیرمستقیم موجب بهبود قدرت عضلانی، حس عمقی و کنترل حرکتی و کاهش درد می‌شود [36] چراکه استفاده از تمرینات درمانی باعث کاهش حساسیت بافت نسبت به درد می‌شود، با این حال تمرینات درمانی در زمان کوتاه‌تر از طریق مکانیسم‌های عصبی نظیر افزایش فراخوانی واحدهای حرکتی، تغییر پیام‌های ارسالی به نورون‌های حرکتی و تغییر فعالیت عضلات آگونیست آنتاگونیست باعث افزایش قدرت عضله می‌شود. در این مطالعه نیز انجام تمرینات درمانی در دو گروه، به منظور تقویت عضلات اطراف مچ پا، با افزایش قدرت عضلانی و بهبود کنترل عصبی‌عضلانی این عضلات، کاهش درد منطقه پا و مچ پا را سبب شده است. 
از آنجایی که بدن انسان از سیستم‌های مرتبط و عضلات دومفصلی بسیاری تشکیل شده است، حرکات تعادلی می‌تواند بر عملکرد عضلات ران و همچنین بیومکانیک اندام تحتانی از جمله مچ پا تأثیر‌گذار باشد. در واقع عضلات مرکزثقل و تمرینات عصبی‌عضلانی با ثبات‌بخشی به سگمان‌های مهره‌ها و کنترل حرکات کلی تنه، پایه‌ای مستحکم برای عضلات اندام‌ها فراهم می‌آورد و این اجازه را می‌دهد تا نیرو در کل زنجیره حرکتی به نحو مناسبی توزیع شود که از این طریق عملکرد مناسب در فعالیت‌های عملکردی را نیز در پی دارد [26]. بدین منظور عضلات مربوط به تعادل و ثبات تنه قبل از شروع حرکات اندام‌ها فعال می‌شود تا حداکثر نیرو با اعمال کمترین فشار بر مفاصل زنجیره حرکتی تولید شود [17]. این مکانیسم توجیه‌کننده تأثیر تمرینات تعادلی و ترکیبی بر کاهش درد ورزشکاران مبتلا به بی‌ثباتی مزمن مچ پاست. در مورد تأثیر بیشتر تمرینات ترکیبی نیز می‌توان به درگیری بیشتر عضلات تنه در تمرینات ترکیبی نسبت به تمرینات تعادلی اشاره کرد. چراکه صحرانورد و همکاران [30] در پژوهش خود بیان کردند هر چقدر قدرت عضلات تنه بیشتر باشد و این عضلات بیشتر تقویت شوند و به عبارت دیگر بر اساس اصل زنجیره حرکتی، بهبود عملکرد ناحیه مرکز می‌تواند بر عملکرد و متعاقباً درد سایر اجزای این زنجیره حرکتی به طور مثبت تأثیرگذار باشد [25].
علاوه بر درد، بی‌ثباتی مزمن مچ پا اغلب با محدودیت دامنه حرکتی و عملکرد ضعیف نیز همراه است [37]. 
چهار عامل مهم شامل قدرت، درک حس عمقی، دامنه حرکتی و تعادل، ارتباط معنی‌داری با پیچ‌خوردگی مچ پا دارد محدودیت دامنه حرکتی دورسی فلکشن خطر پیچ‌‌خوردگی مچ پا را افزایش می‌‌دهد. عمل پلانتار فلکشن، بخش مهمی از حرکت ترکیبی سوپینیشن به شمار می‌‌رود و افزایش توانایی تشخیص زاویه مفصل مچ پا به‌خصوص در پلانتار فلکشن ممکن است در برخی شرایط از آسیب به افراد جلوگیری کند. گلنکروس و همکاران حس وضعیت مفصل به صورت فعال را در جهت پلانتار فلکشن و دورسی فلکشن بعد از آسیب مچ پا گزارش کردند [38]. از دلایل احتمالی تأثیر تمرینات بر دامنه حرکتی دورسی فلکشن می‌‌توان به این مورد اشاره کرد: استفاده از تمریناتی که باعث کاهش محدودیت‌‌های به‌وجود‌آمده برای سیستم حسی‌حرکتی شده و در نهایت با رهاسازی و کشش عضلات سفت و کوتاه‌شده پشت ساق پا، سبب بهبود دامنه حرکتی دورسی فلکشن افراد می‌‌شود [39]. 
نتایج نشان می‌‌دهد سازگاری‌‌های محیطی و مرکزی به وسیله تمرنات تعادلی و ترکیبی به وجود آمده است و درنتیجه باعث بهبود دامنه حرکتی دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن شده است. سازگاری‌‌های محیطی ممکن است به این علت باشد که این نوع تمرینات باعث تحریک مکرر و گیرنده‌‌های حسی حرکتی در دامنه انتهای مچ پا در طول این تمرینات می‌‌شود [40].
همچنین ممکن است تمرینات تعادلی و ترکیبی (عصبی‌عضلانی و ثبات‌دهنده) با بهبود قدرت عضلاتی چهار سر رانی و همسترینگ درنهایت سبب افزایش نمرات آزمون‌‌های عملکردی شده باشند. نتایج یک مطالعه الکترومیوگرافی نشان داده است عضلات سرینی میانی و سرینی بزرگ در طول جهش به جلو با یک پا فعال هستند [41]، بنابراین تقویت عضلات و افزایش احتمالی عملکرد عضلات سرینی میانی و بزرگ، طی پروتکل تمرینات ترکیبی می‌‌تواند دلیل احتمالی دیگری برای افزایش نمره آزمون جهش سه‌‌گانه تک‌پا باشد [40].
با توجه به اینکه آزمون‌‌های جهش جانبی، جهش هشت لاتین و جهش سه‌‌گانه تک‌پا نیازمند حرکات پرش و فرود متوالی هستند، افزایش هماهنگی عصبی‌عضلانی عضلات تنه و اندام تحتانی متعاقب پروتکل تمرینی گروه ترکیبی (عصبی‌عضلانی و ثبات‌دهنده) و تأثیر مثبت آن در عمل پرش و فرود احتمالاً می‌‌تواند دلیلی برای افزایش عملکرد بیشتر گروه تمرینات ترکیبی نسبت به گروه تعادلی در آزمون‌های مذکور در این مطالعه باشد. زیرا افزایش در جمع نیروهای عضلانی در عضلات مرکزی بدن باعث افزایش کلی و تولید نیرو در اندام‌‌های فوقانی و تحتانی می‌‌شود و عضلات مرکزی ضعیت باعث تسریع در انتقال انرژی شده که این امر منجر به افزایش عملکرد ورزشی می‌‌شود [42]. از دلایل دیگر می‌‌توان به بهبود کنترل وضعیت پویایی آزمودنی‌ها اشاره کرد. همچنین به نظر می‌‌رسد تمرینات تعادلی و ترکیبی که شامل تمرینات قدرتی نیز هستند با بهبود عملکرد پلانتار فلکسورها و همچنین تقویت لیگامنت‌‌های اطراف مچ پا موجب کاهش فشارهای وارده به مفصل مچ پا شده و سبب بهبود نمرات به دست آمده در جهش هشت لاتین و جهش جانبی در افراد مبتلا بی‌‌ثباتی عملکرد مچ پا شده است [43].
نتیجه‌گیری نهایی
از نتایج پژوهش حاضر می‌توان این‌گونه استنباط کرد که تمرینات ترکیبی تأثیر بیشتری روی درد زنان مبتلا به بی‌ثباتی مزمن مچ پا دارد. همچنین از نتایج پژوهش حاضر می‌توان این‌گونه استنباط کرد که تأثیر تمرینات ترکیبی بر ویژگی‌های عملکردی آزمودنی‌ها بیشتر بوده است. در رابطه با تأثیر تمرینات تعادلی و ترکیبی بر بهبود دامنه حرکتی (دورسی فلکشن و پلانتار فلکشن)، نتایج نشان داد هر دو روش سبب بهبود دامنه حرکتی می‌‌شود، به طوری که تأثیر تمرینات تعادلی بر پلانتار فلکشن بیشتر بوده است، ولی در متغیر دورسی فلکشن تأثیر تمرینات ترکیبی بیشتر از تمرینات تعادلی بوده است. به طور کلی پیشنهاد می‌شود درمانگران ورزشی و مربیان در برنامه‌های بازتوانی اسپرین مچ پا از تمریناتی استفاده کنند که جنبه‌های مختلفی از برنامه‌های درمانی را مد نظر قرار می‌دهند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمامی آزمودنی های تحقیق حاضر با رضایت کامل در پژوهش شرکت کرده و از تمامی مراحل تحقیق آگاه بودند. همچنین با آگاهی از محرمانه بودن اطلاعات شخصیشان، اختیار کامل در خروج از هر یک از مراحل تحقیق را داشتند.
حامی مالی
این مقاله از پایان‌نامه دخانم فاطمه حاتمی از گروه آسیب شناسی ورزشی دانشگاه گیلان بود. 
مشارکت نویسندگان
مفهوم سازی، نگارش پیش‌نویس، ‌ویراستاری و نهایی‌سازی نوشته: دکتر صدرالدین شجاع الدین، فاطمه حاتمی؛ تحقیق و بررسی: فاطمه حاتمی؛ منابع: دکتر صدرالدین شجاع الدین؛ بصری سازی، نظارت، مدیریت پروژه: دکتر صدرالدین شجاع الدین.
تعارض منافع
در این مقاله هیچ تعارض منافعی وجود ندارد.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1397/7/6 | پذیرش: 1397/11/2 | انتشار: 1397/12/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیومکانیک ورزشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Journal of Sport Biomechanics

Designed & Developed by : Yektaweb