مقدمه
دست برتر، مفهومی است که بهعنوان تمایل و ترجیح استفاده از یک دست در اجرای تکالیف حرکتی تبیین میشود. تمایل شدید دو دست برای تولید حرکات مشابه از نظر فضایی-زمانی در حرکات دو دستی باعث ایجاد این فرضیه شده است که برای هر دو دست یک برنامه حرکتی وجود دارد. این فرضیه در قالب برنامه حرکتی تعمیم یافته مطرح شده است [
1].
این نظریه بیان میکند حرکات با یک برنامه حرکتی در سیستم عصبی مرکزی و با پارامترهای حرکتی ارائه میشوند. در نظریه برنامه حرکتی تعمیم یافته، یک برنامه حرکتی شکل اصلی حرکت را قبل از شروع آن تعیین میکند. اشمیت و همکارن پیشنهاد کردند این مفهوم در حرکات دو دستی قابل کاربرد است و ممکن است یک برنامه حرکتی کنترل حرکات هر دو دست را بر عهده داشته باشد. این نظریه بیان میکند حتی زمانی که دستها حرکات متفاوتی انجام میدهند، تنها یک برنامه حرکتی کنترلکننده حرکت است، هرچند پارامترهای ویژه هر اندام نسبت به دیگری متفاوت تعیین شده باشد [
2].
برخلاف مدل برنامه حرکتی تعمیم یافته، مدل تبحر (تخصصی) عموماً بیان میکند دو برنامه حرکتی مستقل برای دو دست وجود دارد که بهطور جداگانه هر دست را کنترل میکنند [
3]. جدیدترین مدلی که در زمینه هماهنگی دو دستی مطرح شده، مدل نظری سیستمهای پویا است که محدودیت مدلهای برنامه حرکتی تعمیم یافته و تداخل را ندارد. در این مدل، ساختارهای هماهنگ با هم (همکوشیها) در قالب همکاری یک گروه ویژه از عضلات عمل میکنند. ساختارهای هماهنگ از طریق کاهش تعداد، درجات آزادی کنترل حرکات پیچیده را تسهیل میکند [
4]. بیشتر پدیدههای رفتاری مشاهده شده در حرکات هماهنگی دو دستی به وسیله چنین مدلی توضیح داده میشود [
5].
صرفنظر از نظریات مطرحشده مربوط به کنترل دستها در تکالیف هماهنگی دو دستی تحقیقاتی وجود دارند که نشان میدهند در اجرای تکالیف حرکتی عملکرد دست برتر بهتر از دست غیربرتر است. بهعنوان مثال، ناگوچی و همکاران در مطالعهای بر روی مقایسه عملکرد نیروی کنترل شده در دست برتر و غیربرتر نشان دادند دست برتر عملکرد بهتری دارد [
6].
واترهوس و همکاران در تحقیقی بر روی پرتاب دارت نشان دادند علیرغم عملکرد بهتر دست برتر در اجرای پرتابها، هر دو دست برتر و غیربرتر با یک برنامه حرکتی کنترل میشوند و تفاوت پرتابها به علت تغییرات پارامترها است [
7]. کوتز و همکاران نیز در مطالعهای بر روی مهارت پرتاب دارت به این نتیجه رسیدند که اگرچه عملکرد دست برتر بهتر از دست غیربرتر است، اما شکل الگوهای الکترومیوگرافی یا نوار عصب و عضله دست برتر و غیربرتر هنگام پرتاب دارت با یکدیگر شباهت بسیار زیادی دارند [
8].
در تحقیقات رفتاری، مزیتهای زیادی از عضو برتر نسبت به عضو غیربرتر هنگام اجرای یک تکلیف شامل قدرت عضلانی بیشتر، سرعت بیشتر و ثبات حرکت بهتر نشان داده شده است [
9, 10, 11, 12]. این مزیتهای عملکردی عضو برتر، نه تنها به استفاده و تمرین بیشتر عضلات عضو برتر، بلکه به تحریکات نسبتاً بیشتر قشر حرکتی اندام برتر در مغز و همچنین تحریکات بیشتر نرونهای حرکتی اندام برتر در سطح نخاع نسبت داده شده است [
13 ,14, 15].
اگرچه، اغلب تحقیقات به عملکرد بهتر دست برتر نسبت به دست غیربرتر در اجرای تکالیف اعتقاد دارند، اما تحقیقاتی نیز وجود دارند که از عملکرد بهتر دست غیربرتر یا تفاوت ناچیز عملکرد دو دست حمایت کردهاند. بنابراین، ممکن است که عملکرد دست برتر که توسط پرسشنامه دست برتری اولفیلد مشخص میشود، همیشه در انجام تکالیف برتری نداشته باشد [
6]. خنجری و همکاران نیز در مطالعهای نشان دادند اگرچه الگوهای فعالیت الکترومیوگرافی و شکل نقشه مغزی دست برتر و غیربرتر در اجرای مهارت پرتاب دارت متفاوت است با این حال، بین عملکرد دست برتر و غیربرتر تفاوت معنادار وجود ندارد [
16].
وانگ و همکاران طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که دست برتر و غیربرتر طی انجام یک تکلیف هرکدام بهطور ویژه ابعادی از حرکت را به عهده میگیرند و نظریه برتری جانبی قشری را زیر سؤال میبرند [
17]. براوی و همکاران در مطالعهای نشان دادند به کار بردن چسب عضله کنزیوتیپ (نوار درمانی که برای آسیبهای ورزشی استفاده میشود) بهطور معناداری سبب عملکرد بهتر تکالیف زمانبندی مچ دست در دست غیربرتر نسبت به دست برتر میشود [
18].
با توجه به نظریات و تحقیقات در سطور قبل، کاملاً روشن است که عملکرد دست برتر و غیربرتر در تکالیف و شرایط مختلف ممکن است متفاوت باشد و نظریات دست برتر نیز توجیحات متفاوتی در ارتباط با کنترل دستها دارند. در این تحقیق، سؤالات اصلی این است:
آیا با بهکارگیری نیروهای متفاوت در یک تکلیف تعادلی-هماهنگی دو دستی، عملکرد هر دو دست تغییر میکند؟
آیا تغییرات کنتیکی اجرای تکلیف بر عملکرد دست برتر و غیربرتر مؤثر است؟
نتایج این مطالعه از کدامیک از نظریات مطرح شده در کنترل همزمان دستها حمایت میکند؟
بنابراین با توجه به تناقض موجود در نتایج تحقیقاتی که عملکرد دست برتر و غیربرتر را بررسی کردهاند و نیز عدم وجود تحقیقات کافی بر روی مقایسه عملکرد دست برتر و غیربرتر در تکالیف هماهنگی دو دستی نامتقارن، هدف از این مطالعه مقایسه عملکرد دست برتر و غیربرتر با بهکارگیری نیروهای متفاوت در یک تکلیف هماهنگی دو دستی بود.
روششناسی
هدف این تحقیق، مقایسه عملکرد دست برتر و غیربرتر با تغییرات نیرو در یک تکلیف تعادلی بود. نمونههای این تحقیق را سی نفر از آزمودنیهای دختر و پسر راست دست با میانگین و انحراف معیار سنی 6/5±28 سال تشکیل دادند. این تحقیق در مرکز تندرستی سلامتنگر شهر شیراز انجام شد. در این مطالعه از دستگاه هوبر برای اندازهگیری عملکرد دستها استفاده شد. این دستگاه یک صفحه متحرک در زیر پاها برای بر هم زدن تعادل و دستگیرههایی مجهز به سنسور دارد که میزان نیروی واردشده بر آن را در جهات مختلف بهصورت عدد روی مانیتور به آزمودنی نشان میدهد.
در این تحقیق آزمودنیها میبایست در سه شرایط مختلف، در حالی که صفحه متحرک زیر پاها تعادل آزمودنی را به هم میزند یک بار با نیروی مساوی (دست برتر 6، دست غیربرتر 6)، مرحله دوم (دست برتر 8، دست غیربرتر 6)، مرحله سوم (دست برتر 6، دست غیربرتر 8) به دستگیرهها نیرو وارد کنند. هرکدام از مراحل پنج مرتبه تکرار شد که بعد از هر مرحله عملکرد دست برتر و غیربرتر از 0 تا 100 درصد روی مانیتور نمایش داده میشد. در هر مرحله، هر آزمودنی برای آشنایی با آزمون یک مرتبه بهصورت آزمایشی کوشش را انجام میداد. همه آزمودنیها از وضعیت جسمانی سالم برخوردار بودند و قبل از آزمون فرم رضایت شرکت در تحقیق را تکمیل کردند. مطابق
تصویر شماره 1، دستگاه هوبر از اولین دستگاههای ساختهشده در جهان برای اندازهگیری میزان هماهنگی عصبی-عضلانی و تعادل است.
سازندگان آن معتقدند این دستگاه بهطور همزمان عضلات را تقویت میکند و هماهنگی را افزایش میدهد [
19].
نتایج
در
جدول شماره 1 آمار توصیفی دادهها آورده شده است.
در این جدول میزان نیروی وارد شده از دستها، دست برتر و دست غیربرتر به دستگیرههای سنسوردار دستگاه هوبر در هر سه مرحله از آزمون آورده شده است. همچنین میانگین و انحراف معیار دادههای آزمون در دست برتر و غیربرتر نشان داده شده است.
در
جدول شماره 2 نیز از آزمون تی مستقل برای بررسی تفاوت بین دادههای آزمون در گروههای دست برتر و غیربرتر استفاده شده است.
از آزمون کولموگروف-اسمیرنف برای بررسی نرمال بودن دادهها استفاده شد. نتایج آزمون تی مستقل در این جدول نشان میدهد بین دو گروه دست برتر و غیربرتر زمانی که نیروی به کار برده شده برای هر دو دست یکسان و برابر با شش است (دست برتر=دست غیربرتر) بین عملکرد دو گروه دست برتر و غیربرتر تفاوت معناداری وجود ندارد.
در شرایط دیگر آزمون که نیروی به کار برده شده برای دست برتر برابر با هشت و دست غیربرتر برابر با شش است (دست غیربرتر<برتر)، عملکرد دست برتر بهطور معناداری بهتر از دست غیربرتر است (0/012=P). همچنین زمانی که نیروی به کار گرفته شده برای دست برتر برابر با شش و دست غیربرتر برابر با هشت است )دست غیربرتر>برتر(، عملکرد دست غیربرتر بهطور معناداری بهتر از دست برتر است (0/001=P).
این نتایج نشان میدهد عملکرد دست برتر و غیربرتر در تکلیف به کار برده شده در این تحقیق به میزان نیروی به کار برده شده برای دستها بستگی دارد. هنگام نیروی اعمال شده مساوی برای هر دو دست عملکرد دست برتر و غیربرتر یکسان است. با این حال، زمانی که دست برتر یا غیربرتر نیروی بیشتری را نسبت به دیگری به عهده میگیرد، عملکرد آن نیز برتر است.
بحث
هدف از این تحقیق، مقایسه عملکرد دست برتر و غیربرتر با تغییرات نیرو در یک تکلیف هماهنگی دو دستی بود. نتایج این تحقیق نشان داد اگرچه هنگام انجام یک تکلیف هماهنگی دو دستی متقارن (در این تحقیق بهکارگیری دو نیروی مساوی برای هر دو دست) بین عملکرد دست برتر و غیربرتر تفاوتی وجود ندارد. با این حال، بهکارگیری دو نیروی نامتقارن برای هر دست هنگام اجرای تکلیف سبب عملکرد متفاوت دستها میشود، به طوری که بهکارگیری نیروی بیشتر برای هر دست نسبت به دست دیگر سبب عملکرد بهتر آن میشود.
تاکنون تحقیقات بسیار کمی برای مقایسه عملکرد دست برتر و غیربرتر هنگام اجرای یک تکلیف تعادلی هماهنگی دو دستی نامتقارن (یک تکلیف پیچیده) انجام شده است. اغلب تحقیقات از عملکرد بهتر دست برتر نسبت به غیربرتر در اجرای تکالیف یکسان برای هر دو دست حمایت کردهاند [7, 8, 9, 10, 11, 12]. ناگوچی و همکاران در مطالعهای بر روی مقایسه عملکرد نیروی کنترل شده در دست برتر و غیربرتر نشان دادند بهطور کلی دست برتر عملکرد بهتری دارد. تکالیفی که به نیروی حداکثر نیاز دارند و یک تکلیف کمتر انجام شده برای سیستم عصبی-عضلانی هستند، عملکرد دست برتر در آنها برتری ندارد [6].
واترهوس و همکاران در تحقیقی بر روی پرتاب دارت نشان دادند عملکرد دست برتر بهتر از دست غیربرتر است، اما به نظر میرسد هر دو دست با یک برنامه حرکتی کنترل میشوند و تفاوت پرتابها به علت تغییرات پارامترها است [7]. کوتز و همکاران نیز از عملکرد بهتر دست برتر نسبت به غیربرتر در پرتاب دارت حمایت کردند. با وجود این، تفاوت معناداری در الگوهای الکترومیوگرافی دو دست مشاهده نکردند [8].
اینکه چرا با وجود آناتومی یکسان دستها مزیتهای عملکردی بهتری در تحقیقات مختلف رفتاری برای دست برتر نسبت به غیربرتر نشان داده شده است، میتوان به قدرت عضلانی بیشتر دست برتر، سرعت بیشتر و ثبات حرکت بهتر دست برتر نسبت به دست غیربرتر اشاره کرد [9, 10, 11, 12]. این مزیتهای عملکردی عضو برتر، نهتنها به استفاده و تمرین بیشتر عضلات عضو برتر، بلکه به تحریکات نسبتاً بیشتر قشر حرکتی اندام برتر در مغز و همچنین تحریکات بیشتر نورونهای حرکتی اندام برتر در سطح نخاع نیز نسبت داده شده است [13 ,14, 15].
اگرچه نتایج این تحقیق زمانی که یک تکلیف متقارن و یکسان برای دو دست در نظر گرفته شد تا حدودی با نتایج تحقیقات یاد شده یکسان است، اما نتایج مطالعه حاضر نشان میدهد زمانی که این تکلیف با بهکارگیری نیروهای متفاوت برای دستها نامتقارن شود، عملکرد دست برتر الزاماً بهتر از دست برتر نیست.
این نتیجه با تحقیقات یاد شده که نشان میدهد عملکرد دست برتر بهتر از دست غیربرتر است، همخوانی ندارد. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل این عدم همخوانی نتایج بهکارگیری یک تکلیف دو دستی نامتقارن پیچیده در تحقیق حاضر باشد، به طوری که در اغلب تحقیقاتی که مزیت عملکردی دست برتر را نشان دادهاند، در یک تکلیف یکسان و تجربه شده در گذشته بوده است. همچنین تکالیفی وجود دارند که قضاوت در ارتباط با اینکه دست برتر عملکرد بهتری نسبت به دست غیربرتر دارد، مشکل است.
بوهانون و همکاران در مطالعه ای به این نتیجه رسیدند که اگرچه بهطور معمول نیروی گرفتن دست برتر قوی تر از دست غیربرتر است، اما در به کار بردن حداکثر نیرو بین عملکرد دست برتر و غیربرتر تفاوتی وجود ندارد [20]. براوی و همکاران در مطالعهای نشان دادند به کار بردن چسب عضله کنزیوتیپ بهطور معناداری سبب عملکرد بهتر تکالیف زمانبندی مچ دست در دست غیربرتر نسبت به دست برتر میشود. به عقیده آنها استفاده از کنزیوتیپ اطلاعات زیادتر و قویتری برای نیمکره دست غیربرتر نسبت به دست برتر که از این ابزار برای آن به کار برده نشده است، به وجود میآورد. بنابراین، عملکرد حرکتی دستها در اجرای یک تکلیف مشابه به شرایط محیطی و بازخوردهای حسی انتقال داده شده به نیمکرهها نیز بستگی دارد [18].
تحقیقاتی وجود دارند که نشان میدهند تکالیفی مثل نوشتن، خوردن و غیره ... که بهطور مرتب روزانه انجام میشوند، معمولاً به هماهنگی، مهارت و چیرگی نیاز دارند که طی کاربرد مکرر آنها در طول زندگی با دست برتر حاصل شده است و آشکار است که دست برتر در این نوع تکالیف عملکرد بهتری دارد [21, 22]. پس عملکرد بهتر دست برتر یا غیربرتر به نوع تکلیف، میزان نیروی به کار گرفته شده و تکرار آن تکلیف در زمانهای مختلف دارد. یکی از دلایلی که میتوان برای تفسیر نتایج تحقیق حاضر ذکر کرد، این است که تکلیف به کار برده شده در مطالعه حاضر یک تکلیف معمولی که در روزمره به کار برده شده باشد و دست برتر مدام آن را تکرار کرده باشد، نیست.
وانگ و همکاران طی تحقیقات خود به این نتیجه میرسند که دست برتر و غیربرتر طی انجام یک تکلیف هرکدام بهطور ویژه ابعادی از حرکت را به عهده میگیرند. برای مثال، در حرکات هدفگیری دست برتر در سرعت و جهت حرکت (در موقعیتهای جدید و متغیر) مزیتهایی دارد و دست غیربرتر در دقت نهایی رسیدن به اهداف دسترسی (در موقعیتهای ثابت) برتری دارد. به طور کلی آنها نظریه برتری جانبی قشری را به چالش میکشند و به سیستم اندام غیربرتر بهعنوان یک سیستم ضعیفتر نگاه نمیکنند [17].
نتایج مطالعه حاضر با این تحقیقات همسو است، چراکه نشان میدهد دست برتر و غیربرتر ابعاد مختلفی را در شرایط مختلف کنترل میکنند و الزاماً همیشه دست برتر عملکرد بهتری از دست غیربرتر ندارد. همانطور که نتایج این مطالعه نشان داد نیروی بیشتر و متفاوتی در عملکرد دستها مؤثر است.
یکی از موضوعات تأثیرگذار دیگر در نتایج این مطالعه میتواند بحث توجه به دستها هنگام اجرای تکلیف هماهنگی دو دستی باشد. در تحقیقات قبلی نشان داده شد ک اطلاعات بینایی برای اصلاح عملکرد تکالیف دو دستی و رسیدن به هدف مورد نظر بسیار ضروری است [23] و هدایت توجه به سمت یک دست در تکالیف هماهنگی دو دستی (جدای از اینکه دست برتر یا غیربرتر باشد) میتواند در عملکرد بهتر آن دست تأثیرگذار باشد [24, 25].
پلگرینی و همکاران طی تحقیقی بر روی تکالیف هماهنگی دو دستی نشان دادند زمانی که با دستورالعملهای از پیش تعیین شده به دست برتر یا غیربرتر توجه میشود، عملکرد آن دست در مقایسه با زمانی که توجهی وجود ندارد، بهتر است و در این شرایط عملکرد دست غیربرتر نسبت به دست برتر بهبود بیشتری دارد [26].
در این مطالعه نیز آزمودنیها همزمان با اجرای یک تکلیف پیچیده، نتیجه عملکرد دستهای خود را در مانیتور دستگاه مشاهده میکردند و با توجه به نیروی کشش نامتقارن برای هر دست و سکو متحرک زیر پای آزمودنیها (که در هر لحظه تعادل آنها را به چالش میکشید)، هر آزمودنی در ابتدا سعی میکرد از این بازخورد بینایی که یک نوع توجه هدایت شده بود، برای اصلاح عملکرد دستی که نیروی بیشتری را اعمال میکند، استفاده کند.
در این تحقیق، این توضیح میتواند یکی از دلایل عملکرد بهتر دست برتر و غیربرتر در شرایطی که نیروی بیشتری در اجرای تکلیف دو دستی به عهده داشتند، باشد. در حقیقت، نتایج این مطالعه نشان میدهد سیستم عصبی در ابتدا توجه خود را برای تنظیم بهینه عملکرد دستی (بدون توجه به دست برتر یا غیربرتر بودن) اختصاص میدهد که نیروی بیشتری را در اجرای تکلیف به عهده دارد و سپس برای تنظیم عملکرد دست دیگر تلاش میکند.
درنهایت، نتایج این مطالعه از مدل تخصصی نیمکرهای که بر وجود دو برنامه حرکتی مجزا در کنترل عصبی دستها معتقد است، در یک تکلیف هماهنگی دو دستی نامتقارن حمایت میکند. همچنین نتایج مطالعه حاضر نشان داد عملکرد دستها با تغییرات نیرو و در شرایط مختلف تغییر میکند. با مدل نظریه سیستمهای پویا که جدیدترین مدلی است که در زمینه هماهنگی دو دستی مطرح شده است [4] و محدودیت مدلهای برنامه حرکتی تعمیمیافته و تداخل را ندارد، هماهنگی دارد. با توجه به اینکه عملکرد دست برتر و غیربرتر در شرایط هماهنگی دو دستی نامتقارن کمتر بررسی شده است، پیشنهاد میشود که تحقیقات دیگری در این زمینه بر روی افراد متفاوت با جنس مخالف و همچنین شرایط مختلف کینماتیکی دیگر بررسی شود.
نتیجهگیری نهایی
نتایج این مطالعه نشان داد نهتنها عملکرد دست برتر همیشه و الزاماً در تمام تکالیف حرکتی بهتر از دست غیربرتر نیست، بلکه در شرایط و تکالیف خاص ممکن است بهتر از دست برتر عمل کند. این نتیجه بهطور ویژه در مطالعه حاضر و در یک تکلیف هماهنگی دو دستی نامتقارن نشان داده شد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، به نظر میرسد یک متغیر کنتیکی مانند مقدار نیرو، نوع تکلیف به کار برده شده و شرایط مختلف اجرا در عملکرد نهایی دست برتر و غیربرتر در تکالیف هماهنگی دو دستی مؤثر است.
نتایج این مطالعه از مدل تخصصی نیمکرهای که اعتقاد بر وجود برنامههای حرکتی مجزا برای کنترل دستها در تکالیف حرکتی دارد و همچنین نظریه سیستمهای پویا در کنترل تکالیف هماهنگی دو دستی که از جدیدترین نظریهها در کنترل این تکالیف است، حمایت میکند. بنابراین، نتایج این تحقیق میتواند چالشی برای نظریاتی، مانند تئوری مدل پینهای و برنامه حرکتی تعمیمیافته اشمیت که از وجود یک برنامه حرکتی واحد در کنترل دستها حمایت میکند، باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمام شرکتکنندگان از جزئیات کامل مراحل پژوهش مطلع شدند و فرم رضایتنامه شرکت در پژوهش را امضا کردند. همچنین تمام اطلاعات آزمودنیها بهصورت کاملاً محرمانه محفوظ بوده است و در صورت تمایل نیز میتوانستند از ادامه شرکت در پژوهش انصراف دهند.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمانیهای دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسنده این مقاله تعارض منافع ندارد.
References
1.
Schmidt RA. A schema theory of discrete motor skill learning. Psychol.Rev. 1975; 82(4):225-60. [DOI:10.1037/h0076770]
2.
Schmidt RA, Zelaznik H, Hawkins B, Frank JS, Quinn Jr JT. Motor-output variability: A theory for the accuracy of rapid motor acts. Psychol Rev. 1979; 86(5):415-51.[DOI:10.1037/0033-295X.86.5.415]
3.
Marteniuk RG, MacKenzie CL. Information processing in movement organization and execution. In: Nickerson RS, editor. Attention and Performance. United Kingdom: Psychology Press; 1980. https://books.google.com/books/about/Attention_and_Performance_VIII.html?id=K5pa9DlnzFYC
4.
Turvey MT. Preliminaries to a theory of action with reference to vision. In: Shaw R, Bransford J, editors. Perceiving, acting and knowing: Toward an ecological psychology. United States: Lawrence Erlbaum Associates; 1977. https://books.google.com/books/about/Perceiving_Acting_and_Knowing.html?id=YGN9AAAAMAAJ
5.
Kugler PN, Kelso JS, Turvey MT. 1 On the concept of coordinative structures as dissipative structures: I. Theoretical lines of convergence. Adv Psychol. 1980; 1:3-47. [DOI:10.1016/S0166-4115(08)61936-6]
6.
Noguchi T, Demura S, Aoki H. Superiority of the dominant and nondominant hands in static strength and controlled force exertion. Percept Mot Skills. 2009; 109(2):339-46. [DOI:10.2466/pms.109.2.339-346] [PMID]
7.
Waterhouse C. The effect of extended practice on emg, kinematics and accuracy in dominant and non-dominant dart throwing. 2014. https://www.semanticscholar.org/paper/The-Effect-of-Extended-Practice-on-EMG%2C-Kinematics-Waterhouse/0e71364194a262dee83c152d750a368cdec3b12e
8.
Kuhtz-Buschbeck JP, Keller P. Muscle activity in throwing with the dominant and non-dominant arm. Cogent Med. 2019; 6(1):1678221. [DOI:10.1080/2331205X.2019.1678221]
9.
Armstrong CA, Oldham JA. A comparison of dominant and non-dominant hand strengths. J Hand Surg Br. 1999; 24(4):421-5. [DOI:10.1054/JHSB.1999.0236] [PMID]
10.
Farthing JP. Chilibeck PD, Binsted G. Cross-education of arm muscular strength is unidirectional in right-handed individuals. Med Sci Sports Exerc. 2005;37(9):1594-600.[DOI:10.1249/01.mss.0000177588.74448.75] [PMID]
11.
Noguchi T, Demura S, Nagasawa Y, Uchiyama M. An examination of practice and laterality effects on the Purdue Pegboard and Moving Beans with Tweezers. Percept Mot Skills. 2006; 102(1):265-74. [DOI:10.2466/pms.102.1.265-274] [PMID]
12.
Schmidt SL, Oliveira RM, Krahe TE, Filgueiras CC. The effects of hand preference and gender on finger tapping performance asymmetry by the use of an infra-red light measurement device. Neuropsychologia. 2000; 38(5):529-34.[DOI:10.1016/S0028-3932(99)00120-7]
13.
Özcan A, Tulum Z, Pınar L, Başkurt F. Comparison of pressure pain threshold, grip strength, dexterity and touch pressure of dominant and non-dominant hands within and between right-and left-handed subjects. J Korean Med Sci. 2004; 19(6):874-8. [DOI:10.3346/jkms.2004.19.6.874] [PMID] [PMCID]
14.
De Gennaro L, Cristiani R, Bertini M, Curcio G, Ferrara M, Fratello F, et al. Handedness is mainly associated with an asymmetry of corticospinal excitability and not of transcallosal inhibition. Clin Neurophysiol. 2004; 115(6):1305-12. [DOI:10.1016/j.clinph.2004.01.014] [PMID]
15.
Adam A, De Luca CJ, Erim Z. Hand dominance and motor unit firing behavior. J Neurophysiol. 1998; 80(3):1373-82.[DOI:10.1152/jn.1998.80.3.1373] [PMID]
16.
Khanjari Y, Arabameri E, Shabazi M, Boroujeni ST, Bahrami F. Synergy patterns of brain activity during learning of the dart throwing skill with the dominant and non-dominant hand. S Afr J Res Sport Phys Educ Recreation. 2020; 42(2):49-66. https://hdl.handle.net/10520/ejc-sport-v42-n2-a4
17.
Wang J, Sainburg RL. The dominant and nondominant arms are specialized for stabilizing different features of task performance. Exp Brain Res. 2007; 178(4):565-70. [DOI:10.1007/s00221-007-0936-x] [PMID]
18.
Bravi R, Cohen EJ, Martinelli A, Gottard A, Minciacchi D. When non-dominant is better than dominant: Kinesiotape modulates asymmetries in timed performance during a synchronization-continuation task. Front Integr Neurosci. 2017; 11:21. [DOI:10.3389/fnint.2017.00021] [PMID] [PMCID]
19.
Couillandre A, Ribeiro MJ, Thoumie P, Portero P. Changes in balance and strength parameters induced by training on a motorised rotating platform: A study on healthy subjects. Ann Readapt Med Phys. 2008; 51(2):59-73. [DOI:10.1016/j.annrmp.2007.11.001] [PMID]
20.
Bohannon RW. Grip strength: A summary of studies comparing dominant and nondominant limb measurements. Percept Mot Skills. 2003; 96(3 Pt 1):728-30. [DOI:10.2466/pms.2003.96.3.728] [PMID]
21.
Oldfield RC. The assessment and analysis of handedness: the Edinburgh inventory. Neuropsychologia. 1971; 9(1):97-113.[DOI:10.1016/0028-3932(71)90067-4]
22.
Touwen BC. Laterality and dominance. Dev Med Child Neurol. 1972; 14(6):747-55.[DOI:10.1111/j.1469-8749.1972.tb03318.x] [PMID]
23.
Riek S, Tresilian JR, Mon-Williams M, Coppard VL, Carson RG. Bimanual aiming and overt attention: one law for two hands. Exp Brain Res. 2003; 153(1):59-75.[DOI:10.1007/s00221-003-1581-7] [PMID]
24.
Provins KA. The specificity of motor skill and manual asymmetry: A review of the evidence and its implications. J Mot Behav. 1997; 29(2):183-92. [DOI:10.1080/00222899709600832] [PMID]
25.
Wuyts IJ, Summers JJ, Carson RG, Byblow WD, Semjen A. Attention as a mediating variable in the dynamics of bimanual coordination. Hum Mov Sci. 1996; 15(6):877-97. [DOI:10.1016/S0167-9457(96)00033-4]
26.
Pellegrini AM, Andrade EC, Teixeira LA. Attending to the non-preferred hand improves bimanual coordination in children. Hum Mov Sci. 2004; 23(3-4):447-60. [DOI:10.1016/j.humov.2004.08.017] [PMID]