پیش فرض آزمون تحلیل واریانس درونگروهی با اندازهگیری تکراری، اصل تقارن مرکب است. برای برقراری این اصل از آزمون کرویت موخلی استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس درونگروهی با اندازهگیری تکراری روی عامل مراحل اندازهگیری (جدول شماره 2) نشان داد که هر سه روش ماساژ، یعنی ماساژ با دست، ماساژ با توپ و ماساژ با برس بر شاخصهای تعادل ایستا و پویا در افراد نابینا تأثیر معناداری دارد (P<0/05) و این به این مفهوم است که هر سه روش ماساژ موجب بهبود تعادل ایستا و پویا شده است.
نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که هر سه روش ماساژ، یعنی (ماساژ با دست، ماساژ با برس و ماساژ با توپ) از مرحله پیشآزمون تا پسآزمون در شاخصهای تعادل ایستا تفاوت معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نشان داده شد که هر سه روش ماساژ، یعنی (ماساژ با دست، ماساژ با برس و ماساژ با توپ) از پیشآزمون تا ماندگاری در شاخصهای تعادل ایستا معنادار نشده است.
همچنین نتایج آزمون بونفرونی نشان داد که هر سه روش ماساژ کف پایی، یعنی (ماساژ با دست، ماساژ با برس و ماساژ با توپ) از مرحله پیشآزمون تا پسآزمون در شاخصهای مختلف تعادل پویا تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نشان داده شد که هر سه روش ماساژ کف پایی، یعنی (ماساژ با دست، ماساژ با برس و ماساژ با توپ) از پیشآزمون تا ماندگاری در شاخصهای تعادل پویا معنادار نشده است، به غیر از شاخص کلی تعادل پویا در ماساژ با دست (P=0/001) که ماندگاری مربوط به روشهای ماساژ کف پایی معنادار شد.
همانطور که در جدول شماره 3 مشاهده میشود، نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه (آنووا) در مرحله پسآزمون نشان داد که بینگروهها در شاخص کلی تعادل ایستا P=0/402, F=0/56، در شاخص قدامی خلفی سطح استاتیک P=0/481, F=0/752 و در شاخص داخلی خارجی سطح استاتیک P=0/429, F= 0/782، افراد نابینا تفاوت معناداری وجود ندارد. درواقع، هر سه روش ماساژ تأثیر یکسانی را بر نمونهها گذاشتهاند. تفاوتهای بینگروهی در ماندگاری مربوط به روشهای ماساژ در شاخصهای تعادل ایستا نیز همانگونه که در جدول شماره 3 مشاهده میشود، معنادار نشده است.
نتایج آزمون تحلیل واریانس یکراهه در مرحله پسآزمون نشان داد که بین گروهها در شاخص کلی تعادل داینامیک (P=0/001, f=31/25) و شاخص داخلی خارجی سطح داینامیک (P=0/001, f=16/01) تفاوت معناداری وجود دارد و درواقع، ماساژ با دست نسبت به دو ماساژ دیگر باعت بهبود بیشتری در دو شاخص بالا شده است و در بین دو ماساژ دیگر، یعنی (ماساژ با برس با ماساژ با توپ) تفاوت معناداری یافت نشد. در شاخص قدامی خلفی سطح داینامیک (P=0/063, f=3/06) در پسآزمون بین روشهای ماساژ تفاوت معناداری یافت نشد.
درواقع، هر سه روش ماساژ تأثیر یکسانی بر شاخص کلی تعادل داینامیک گذاشته است. تفاوتهای بینگروهی در ماندگاری مربوط به روشهای ماساژ در شاخصهای (داخلی خارجی سطح داینامیک، قدامی خلفی سطح داینامیک) معنادار نشد، اما در شاخص کلی تعادل داینامیک در ماساژ با دست (P=0/001, f=32/29) نسبت به دو ماساژ دیگر در مرحله ماندگاری تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین با بررسی میانگین نمرات بهدستآمده در مراحل مختلف اندازهگیری، مشخص شده که گروه ماساژ با دست عملکرد بهتری در مقایسه با دو گروه دیگر داشتند.
بحث
هدف تحقیق حاضر، مقایسه اثر و ماندگاری روشهای ماساژ کف پایی بر تعادل نابینایان بود. نتایج، به طور کلی نشان داد که روشهای ماساژ کف پایی باعث بهبود تعادل ایستا و پویا شده است. همچنین بین تأثیر روشهای ماساژ کف پایی در بیشتر متغیرها تفاوت معناداری وجود ندارد و تقریباً این سه نوع ماساژ تأثیر یکسانی بر متغیرهای تحقیق گذاشتهاند و فقط در ماساژ با دست نسبت به دو ماساژ دیگر روی شاخص کلی تعادل پویا تفاوت معناداری یافت شد (P>0/001).
روشهای ماساژ کف پایی در تحقیق حاضر سبب بهبود متغیرهای تحقیق شده و تقریباً هر سه روش تأثیر یکسانی بر بهبود متغیرهای تحقیق گذاشتهاند. به نظر میرسد اعمال محرکهایی مانند ماساژ از محیط خارجی به بدن میتواند فعالیت نورونها را جهت انتقال پیام عصبی تقویت کند. همانند سایر عوامل آمادگی جسمانی، در پژوهش حاضر فعالیت گیرندههای حسی عمقی نیز متأثر از میزان فعالیت بدنی و شرکت در فعالیتهای ورزشی است؛ بنابراین این عامل را نیز میتوان در پایین بودن فعالیت گیرندههای این افراد دخیل دانست. فقدان بینایی علاوه بر ایجاد تغییرات در کنترل قامت، منجر به افزایش وابستگی اجتماعی، محدودیت در انجام فعالیتهای روزانه، کاهش اعتماد به نفس و افزایش خطر سقوط میشود [38].
در افراد نابینا به دلیل تحرک پایین، ضعف عصبی عضلانی و ترس از حرکت تا حدود زیادی گیرندههای حسی عمقی آنها، ازجمله گیرندههای کف پایی دچار ضعف در دریافت و انتقال اطلاعات دقیق به CNS شده است [39]. تحقیقات مختلفی روی نابینایان، ازجمله تمرینات اغتشاشی، تمرینات ثباتی مرکزی، تمرینات تعادلی و... در جهت بهبود تعادل و عملکرد حرکتی صورت گرفته است [42-40]، در حالی که از ماساژ کف پایی به منظور بهبود تعادل روی نابینایان تحقیقی صورت نگرفته است. با وجود این، در جوامع دیگر از ماساژ کف پایی به منظور بهبود تعادل و عملکرد حرکتی استفاده شده است. توتن و همکاران نشان دادند که ماساژ فریکشن کف پا باعث بهبود عملکرد حرکتی در افراد دارای دیابت نوع دوم شده است [43].
الباسان و همکاران به این نتیجه رسیدند که ماساژ رفلکسولوژی بر عملکردهای حرکتی و تعادل در کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر مثبت و معناداری دارد [44]. اسکوراس و ویکسترم به ترتیب نشان دادند که ماساژ باعث بهبود عملکرد حرکتی و کنترل پاسچر میشود. ویکسترم تأثیر سه نوع ماساژ کف پایی را در تعادل ایستا و پویای افراد دارای اسپرین مچ پا ارزیابی کردند و به این نتیجه رسیدند که ماساژ کف پایی باعث بهبود تعادل ایستا و پویا (از نظر کلینیکی) میشود [45].
ماساژ و تحریک گیرندههای کف پایی میتواند باعث افزایش ورودیهای حسی عمقی و همچنین تقویت گیرندههای مربوط به لمس، فشاری پوست، عضلات و کپسول شود. نتایج تحقیق حاضر نشان میدهد که روشهای ماساژ کف پایی باعث بهبود تعادل ایستا و پویا شده که درنتیجه باعث بهبود فعالیت گیرندههای حسی عمقی اتفاق میشود. گیرندههای حسی عمقی در پاها چندین پایانه عصبی دارد که با سیستمها و اندامهای مختلف درون بدن در ارتباط هستند. با استفاده از ماساژ و تحریک گیرندههای پوستی میتوان در بازگرداندن فعالیت گیرندهها و درنهایت بهبود حسی عمقی استفاده کرد [26].
اعمال محرکهایی مانند ماساژ از محیط خارجی به بدن میتواند فعالیت نورونها و کانالهای یونی را تحت تأثیر قرار داده و جهت انتقال پیام عصبی تقویت کند. تکرار این تحریکها میتواند روی نورونها، سیناپسها و انتقالدهندههای عصبی مؤثر و پیام عصبی با سرعت، کیفیت بیشتر و قدرت بیشتری به سمت سیستم عصبی مرکزی انتقال داده شود [17].
اعمال ارتعاش کوتاهمدت به ناحیه کف پا بر تعادل بیمار مبتلا به سکته مغزی تأثیر معناداری دارد. در این تحقیق نیز نشان داده شد که قسمتهایی از کف پا که تحت تحریک بیشتری قرار گرفتند، فعالیت گیرندههای آنها بیشتر تحت تأثیر قرار گرفت [25]. بهبود فعالیت گیرندههای کف پایی میتواند باعث افزایش و بهبود کیفیت در انتقال سیگنالها و ایمپالسها در سیستم عصبی شود [25]. درنتیجه در هر لحظه از زمان اطلاعات بیشتری در اختیار CNS قرار گرفته و با درک بهتر میتواند وضعیت فرد را کنترل کند. از ماساژ به منظور بهبود عملکرد حرکتی، تعادل ایستا و پویا استفاده شده است و نشان داده شد که ماساژ کف پایی باعث بهبود عملکرد حرکتی و تعادل ایستا و پویا شده است [45].در تحقیق حاضر، پروتکل روشهای ماساژ به وسیله فرد کمکی (ماساژور) روی نابینایان انجام شده و درواقع، چون این روشهای ماساژ به صورت غیرفعال روی افرد نابینا انجام شده و خود فرد در انجام دادن آن نقشی ندارد؛ بنابراین اثر ماندگاری مربوط به روشهای ماساژ از بین رفته و ماندگاری کوتاهمدت روشهای ماساژ معنادار نشده است. همچنین در تفاوت بینگروهی در بعضی از فاکتورها تفاوت معنادار و در بعضی از فاکتور عدم معنادار بودن را نشان میدهد.
به نظر میرسد تقریباً روشهای ماساژ کف پایی تأثیر یکسانی برتعادل دارند و در بعضی از شاخصها ماساژ با دست تأثیر بیشتری بر گیرندههای کف پایی داشته و بهبود تعادل را بیشتر از دو روش ماساژ دیگر تحت تأثیر قرار داده است. به نظر میرسد ماساژ با دست میتواند تأثیر بیشتری در افزایش فعالیت گیرندههای حسی عمقی و درنهایت تعادل با توجه به نتایج تحقیق حاضر داشته باشد.
بنابراین با توجه به ضعف در تعادل و عملکرد این افراد بسیار مهم است که بتوانیم روشهای درمانی جدید یا ورزشهای مختلف را در جهت بهبود تعادل این افراد پایهریزی کنیم. افراد مبتلا به اختلالات حسی، ازجمله نابینایان برای شرکت در فعالیتهای بدنی محدود میشوند و سطح فعالیت بدنی آنها، قدرت عضلانی، استقامت قلب و عروق، تعادل و عملکرد ورزشی کاهش مییابد.با این حال، فعالیتهای ورزشی و شرکت در پروتکلهای درمانی مانند روشهای ماساژ تواناییهای جسمانی، روانی و حرکتی این افراد را بهبود میبخشد، به این ترتیب آنها میتوانند مهارتهای زندگی روزانه، جهتگیری و تحرک را به دست آورند [46].
از محدودیتهای این تحقیق میتوان به تک جنسیتی بودن آزمودنیها در تعمیم نتایج به جامعه زنان نابینا، محدودیت زمانی و مکانی در انجام پروتکلهای ماساژ، محدودیت ناشی از وضعیت بیماری ویروس کرونا در مشارکت نمونهها، تعداد پایین نمونهها و در نظر نگرفتن گروه کنترل برای این تحقیق اشاره کرد.
پیشنهاد میشود که تحقیقی مشابه با حجم نمونه نسبتاً بالا در هر دو جنسیت بر نابینایان انجام شود تا اطلاعاتی که به دست میآید، جامعتر و قابل تعمیم باشد. پیشنهاد میشود روشهای ماساژ کف پایی تحقیق حاضر با روشهای درمانی دیگر (ماساژهای مختلف) یا روشی درمانی مشابه روی مفاصل اندام تحتانی (مچ پا و زانو) انجام شود و نتایج حاصل از آن با تحقیق زیر مقایسه شود. همچنین پیشنهاد میشود که متخصصان علوم ورزشی، مربیان مدارس نابینایان، روشها ماساژ کف پایی را جزئی از برنامه آموزشی و تمرینی برای اهداف توانبخشی خود استفاده کنند.
نتیجهگیری نهایی
یافتههای حاصل از این پژوهش بهبود معنادار تعادل ایستا و پویا معلولین نابینا را پس از انجام ماساژ نشان میدهد؛ بنابراین تحقیق حاضر با توجه به مؤثر بودن روشهای ماساژ کف پایی بر تعادل ایستا و پویای افراد نابینا و مزایای متعدد این نوع توانبخشی، ازجمله انجام آسان، خانگی و کم هزینه بودن این روشها را برای معلولین نابینا و کمبینا پیشنهاد میدهد و همچنین با توجه به اینکه داشتن فعالیت ورزشی و بهبود حسی عمقی باعث کاهش در اختلالات تعادلی شده است؛ بنابراین انجام این روشها در مؤسسات آموزشی، مدارس و دانشگاهها میتواند برای افزایش تعادل این افراد استفاده شود.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
اصول اخلاق تماماً در این مقاله رعایت شده است. شرکت کنندگان اجازه داشتند هر زمان که مایل بودند از پژوهش خارج شوند. همچنین همه شرکت کنندگان در جریان روند پژوهش بودند. اطلاعات آن ها محرمانه نگه داشته شد.
حامی مالی
این تحقیق هیچگونه کمک مالی از سازمانهای تأمین مالی در بخشهای عمومی، تجاری یا غیرانتفاعی دریافت نکرد.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخشهای پژوهش حاضر مشارکت داشتهاند.
تعارض منافع
بنابر اظهار نویسندگان این مقاله تعارض منافع ندارد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |