مقدمه
بازیکنان فوتبال بیش از ورزشکاران بسیاری از رشتههای دیگر، با میزان بالاتری از آسیبهای اندام تحتانی مواجه هستند (1). تنها آسیبهای کشاله ران حدود ۱۰ تا ۲۰ درصد از آسیبهای جدید در بازیکنان فوتبال مرد بزرگسال، از جمله بازیکنان حرفهای و نیمهحرفهای را تشکیل میدهند که این موضوع آن را به یکی از شایعترین مشکلات جسمانی در این جمعیت تبدیل کرده است (2). در پزشکی ورزشی، درد مزمن کشاله ران یک وضعیت شایع و اغلب دشوار برای درمان محسوب میشود. روند بهبودی ممکن است طولانی شود و بازگشت کامل ورزشکار به فعالیت ورزشی را به تأخیر بیندازد. گزارشها نشان میدهند که درد مرتبط با عضلات اداکتور مسئول ۶۹ درصد از آسیبهای کشاله ران در بازیکنان فوتبال و ۵۸ درصد از این آسیبها در تمامی رشتههای ورزشی است (3). ازاینرو، بسیاری از تیمهای فوتبال حرفهای، قدرت عضلات اداکتور مفصل ران بازیکنان خود را مورد ارزیابی قرار میدهند، چرا که باور دارند کاهش قدرت عضلانی ممکن است پیش از بروز آسیبهای کشاله ران رخ دهد (4). اگرچه برخی ورزشکاران ممکن است بهواسطه عوامل روانشناختی، فیزیولوژیکی یا ژنتیکی از مقاومت بیشتری برخوردار باشند، اما عوامل خطر درونی همچنان نقش چشمگیری در بروز آسیب ایفا میکنند. بنابراین، برخی افراد ممکن است حتی در شرایط پرخطر نیز دچار آسیب نشوند (5).
مطالعات نشان دادهاند که ورزشکارانی با سطح آمادگی جسمانی پایینتر، بیشتر در معرض آسیب قرار دارند (6). تمرین مقاومتی یکی از ارکان اصلی برنامه تمرینی هر ورزشکار تیمی محسوب میشود، چرا که باعث افزایش قدرت و استقامت عضلانی، بهبود توان و سرعت، و کاهش خطر آسیبدیدگی میشود (7). تمرین با محدودیت جریان خون (BFR) نشان داده است که پاسخهای هیپرتروفی عضلانی مشابه تمرینات مقاومتی با بار بالا ایجاد میکند (8). تمرین BFR با بار پایین (LL-BFR) که با شدت ۲۰ تا ۳۰ درصد از یک تکرار بیشینه (1RM) انجام میشود، میتواند به اندازه تمرینات با بار بالا (۷۰ تا ۸۵ درصد 1RM) موجب افزایش قدرت و حجم عضلانی شود. این روش با کاهش فشار مکانیکی بر استخوانها و مفاصل، بهعنوان گزینهای مناسب برای افراد با محدودیتهای اسکلتی-عضلانی محسوب میشود. بهاینترتیب، LL-BFR میتواند به پیشگیری از آسیبهای ناشی از استفاده بیش از حد کمک کرده و در عین حال، به سازگاری مؤثر عضلانی منجر شود (9).
درد کشاله ران یکی از شکایات رایج در میان بازیکنان فوتبال است که اغلب نیازمند رویکرد درمانی جامع میباشد. روشهای متداول درمان شامل تحریک الکتریکی از راه پوست، اولتراسوند درمانی، جریانهای مداخلهای، تمرینات کششی، ایزومتریک و مقاومتی و نیز تمرینات توانبخشی ورزشی مانند اسکیت بوده است. در حالی که تمرین با محدودیت جریان خون (BFRT) در رشتههایی مانند هاکی روی یخ، بدنسازی و وزنهبرداری، همچنین در جمعیتهای بالینی مانند مبتلایان به استئوآرتریت، درد زانو و پس از بازسازی رباط صلیبی قدامی (ACL) مورد استفاده قرار گرفته است، کاربرد آن در بازیکنان فوتبال دارای درد کشاله ران هنوز بهخوبی بررسی نشده است (10–14). برخلاف مطالعات قبلی که اثربخشی کلی BFRT را در توانبخشی اسکلتی-عضلانی یا مدیریت عمومی درد کشاله ران بررسی کردهاند، مطالعه حاضر بهطور خاص بر بازیکنان فوتبال دارای درد کشاله ران متمرکز است، گروهی که شواهد علمی موجود درباره آنها محدود است. با وجود اینکه BFRT نتایج امیدوارکنندهای در شرایط مرتبط با کشاله ران نشان داده است، اما پژوهشهای متمرکز بر ارزیابی مستقیم اثربخشی آن در این جمعیت پرخطر ورزشی هنوز ناکافی است. ازاینرو، این مطالعه با هدف پر کردن شکاف موجود در ادبیات پزشکی ورزشی، به بررسی مزایای بالقوه BFRT در مدیریت درد کشاله ران در بازیکنان فوتبال میپردازد—جمعیتی که تحت فشارهای فیزیکی شدید و نرخ بالای آسیب قرار دارند. هدف این مطالعه، ارزیابی تأثیر تمرین با محدودیت جریان خون بر درد کشاله ران در بازیکنان فوتبال مرد در محدوده سنی ۱۸ تا ۳۰ سال با استفاده از مقیاسهای HAGOS و VAS بود.
روش شناسی
آزمودنیها
مطالعه حاضر بهصورت مداخلهای از نوع پیشآزمون–پسآزمون طراحی شده و حجم نهایی نمونه برابر با ۱۶ نفر تعیین شد. حجم نمونه موردنیاز با استفاده از فرمول زیر محاسبه شد:
n = [(Zα + Zβ)² × 2 × σ²] / d²
که در آن: 96/1 = Zα (مطابق با سطح معناداری ۵ درصد)، 84/0 = Zβ (برای توان آماری 80 درصد)، 6 = σ (انحراف معیار برآوردشده) و 6 = d (حداقل تفاوت مورد انتظار)؛ جایگذاری مقادیر در فرمول به صورت زیر انجام شد:
n = [(1.96 + 0.84)² × 2 × 6²] / 6² = [2.8² × 72] / 36 = (7.84 × 72) / 36 = 564.48 / 36 = 15.68 ≈ 16
با در نظر گرفتن نرخ ریزش احتمالی ۱۰ درصد، تعداد ۱۸ نفر بهصورت اولیه از طریق نمونهگیری تصادفی احتمالی جذب شدند تا در نهایت نمونه موردنیاز (۱۶ نفر) تأمین گردد. پیش از آغاز مطالعه، تأییدیه اخلاقی از کمیته اخلاق مؤسسه مربوطه دریافت شد. شرکتکنندگان، بازیکنان فوتبال مرد ساکن شهر بلاگاوی با دامنه سنی ۱۸ تا ۳۰ سال بودند که دچار درد کشاله ران بودند. غربالگری اولیه با استفاده از مقیاس دیداری آنالوگ (VAS) انجام شد و تنها افرادی با نمره ۳ یا بیشتر وارد مطالعه شدند. افرادی که سابقه فشار خون بالا، دیابت، بیماریهای عروقی محیطی، اختلالات عصبی، بیماریهای پوستی یا سرطان داشتند از مطالعه حذف شدند. در ادامه، آزمودنیهای واجد شرایط با استفاده از پرسشنامه (HAGOS) مورد ارزیابی قرار گرفتند تا شدت درد کشاله ران و عملکرد آنها بهصورت کمی اندازهگیری شود. سپس مداخله تمرینی مبتنی بر محدودیت جریان خون (BFR) طبق یک پروتکل ساختاریافته ویژه این جمعیت ورزشی اجرا شد.
روش اجرا
تمامی شرکتکنندگان مطابق با معیارهای ورود و خروج مورد غربالگری قرار گرفتند. رضایتنامه کتبی آگاهانه به زبان مادری به آنان ارائه و اخذ شد. اطلاعات دموگرافیک اولیه پیش از مداخله ثبت گردید. کافهای (باند یا تسمه قابل باد شدن که دور اندام بسته میشود تا جریان خون را بهصورت کنترلشده محدود کند) مورد استفاده در تمرین BFR دارای عرض ۳ اینچ و طول ۷۱ اینچ بودند. فشار کاف بین ۶۰ تا ۷۰ درصد از فشار انسداد شریانی (AOP) تنظیم شده و در طول جلسات بهصورت تدریجی افزایش یافت و در محدوده ۱۶۰ تا ۲۰۰ میلیمتر جیوه قرار داشت (13).
مداخله و اندازه گیری
مداخله طبق پروتکل اصلاحشده هولمیش اجرا شد (جدول ۱) و توسط فیزیوتراپیستهای دارای صلاحیت انجام گرفت. ثبت جلسات برای پایش میزان پایبندی شرکتکنندگان به تمرین انجام شد. این مداخله بهمدت ۴ هفته و در مجموع ۱۲ جلسه اجرا شد. کاف BFR بر ناحیه کشاله ران بسته میشد بهگونهای که خروج وریدی محدود شده اما جریان شریانی حفظ گردد. در هر جلسه، تمرینها توسط درمانگر آموزش داده میشد. فشار کاف در طول جلسه بهصورت تدریجی افزایش یافته و در طول اجرای تمرینها حفظ و در فواصل استراحت آزاد میگردید (13).

برای اندازهگیری نتایج، از دو ابزار معتبر استفاده شد. نخست، پرسشنامه HAGOS که شامل ۳۷ سؤال بوده و با هدف ارزیابی جنبههای مختلف مربوط به مفصل ران و کشاله ران طراحی شده است. این پرسشنامه ابعادی نظیر درد، علائم، عملکرد در فعالیتهای روزمره، عملکرد ورزشی، مشارکت در فعالیتهای بدنی و کیفیت زندگی را پوشش میدهد. پایایی این ابزار در مطالعات مختلف بالا گزارش شده و ضریب همبستگی درونکلاسی آن بین 82/0 تا 91/0 عنوان شده است. تمامی شرکتکنندگان این پرسشنامه را پیش و پس از مداخله تکمیل کردند (15). ابزار دوم، مقیاس دیداری آنالوگ (VAS) بود که برای سنجش شدت درد مورد استفاده قرار گرفت. این مقیاس شامل یک خط عددی از ۰ تا ۱۰ است که از شرکتکنندگان خواسته شد عددی را انتخاب کنند که بهخوبی شدت درد فعلی آنها را نشان دهد؛ بهطوریکه نمره بالاتر بیانگر درد شدیدتر و نمره پایینتر نشاندهنده درد خفیفتر است (16).
تحلیل آماری
تحلیلهای آماری با استفاده از نسخه ۲۳ نرمافزار SPSS انجام شد. آزمون شاپیرو-ویلک برای بررسی نرمال بودن دادهها مورد استفاده قرار گرفت و توزیع نرمال دادهها تأیید شد. آمار توصیفی برای گزارش ویژگیهای پایهای شرکتکنندگان از جمله سن و شاخص توده بدنی بهکار رفت. برای مقایسه نتایج پیشآزمون و پسآزمون، از آزمون t زوجی استفاده شد.
نتایج
ویژگیهای پایهای شرکتکنندگان، از جمله سن و شاخص توده بدنی (BMI)، در جدول ۲ ارائه شده است. برای مقایسه نمرات پیشآزمون و پسآزمون در هر دو ابزار اندازهگیری، از آزمون t زوجی استفاده شد. نتایج تحلیلها نشان داد که بین نمرات HAGOS قبل و بعد از مداخله تفاوت معناداری وجود دارد (001/0 > p)؛ بهطوریکه میانگین نمرات پس از مداخله بهطور قابلتوجهی کاهش یافت و میزان پراکندگی نیز کمتر شد (جدول ۳). اندازه اثر محاسبهشده (Cohen’s d) برابر با ۳٫۶۵ بود که بر اساس معیارهای مرجع، نشاندهنده اثری بسیار بزرگ است (جدول ۳).

بهصورت مشابه، مقایسه نمرات پیش و پس از مداخله در مقیاس VAS نیز کاهش چشمگیری در شدت درد را نشان داد؛ بهطوریکه میانگین نمره از 50/4 به 38/0 کاهش یافت و اندازه اثر 66/4 محاسبه شد که نشاندهنده اثری بسیار بزرگ است (جدول ۴). همچنین، نمرات پسآزمون در مقایسه با پیشآزمون، پراکندگی کمتری را نشان دادند که به معنای یکنواختی بیشتر نتایج پس از مداخله است (جدول ۴). این بهبودها بهوضوح در شکل ۱ نیز نمایش داده شدهاند که کاهش نمرات HAGOS و VAS را پس از دورهی مداخله چهار هفتهای نشان میدهد.
بحث
این مطالعه به بررسی اثربخشی تمرین با محدودیت جریان خون (BFR) در ترکیب با پروتکل اصلاحشده هولمیش در کاهش درد کشاله ران در بازیکنان فوتبال پرداخت. در مجموع ۱۶ شرکتکننده طی ۴ هفته در ۱۲ جلسه تمرینی شرکت کردند و ارزیابیهای پیش و پس از مداخله با استفاده از ابزارهای HAGOS و VAS انجام گرفت. نتایج نشان داد که تمرین BFR بهطور معناداری موجب کاهش درد کشاله ران و بهبود عملکردی شرکتکنندگان شد که این امر، ارزش درمانی این روش را در توانبخشی اسکلتی-عضلانی تأیید میکند. یافتههای ما با مطالعات پیشین در زمینه مزایای تمرین BFR همراستا بوده و دامنه آن را گسترش میدهد. در حالیکه اغلب پژوهشهای قبلی بر اثرات تقویت عملکردی این تمرین بهویژه در نوجوانان و ورزشکاران جوان متمرکز بودهاند، مطالعه حاضر تأکید ویژهای بر کاربرد بالینی آن در مدیریت آسیب دارد (12). کاهش معنادار نمرات HAGOS و VAS در مطالعه ما نشاندهنده کارکرد دوگانه BFR است: این تمرین نهتنها قدرت و هیپرتروفی عضلانی را افزایش میدهد، بلکه بهعنوان یک روش توانبخشی مؤثر نیز عمل میکند. این یافتهها بر ضرورت تنظیم برنامههای تمرینی متناسب با سن و هدفهای درمانی مختلف در جمعیتهای ورزشی تأکید دارند.
برخلاف مطالعاتی که تمرکز آنها بر بهبود ظرفیت هوازی از طریق تمرین BFR بوده است (17)، پژوهش ما بر کاهش درد و بازیابی عملکردی در ورزشکاران مبتلا به ناراحتیهای کشاله ران متمرکز است. این تفاوت بیانگر انعطافپذیری BFR در کاربردهای عملکردی و درمانی است. همگرایی نتایج مثبت در این مطالعات از گنجاندن BFR در برنامههای جامع آمادگی جسمانی و توانبخشی ورزشکاران حمایت میکند. مقایسه بیشتر با مطالعات انجامشده بر تمرین مقاومتی در سالمندان نیز نشان میدهد که مداخلات ورزشی میتوانند در جمعیتهای مختلف اثربخش باشند. در حالی که آن مطالعات بهبود کیفیت زندگی و تحرک عملکردی در سالمندان را هدف قرار دادهاند، پژوهش حاضر تمرکز خود را بر توانبخشی آسیبمحور در ورزشکاران جوان قرار داده است (18). این تفاوت، انعطافپذیری رویکردهای درمانی مبتنی بر ورزش را برجسته کرده و نشان میدهد که شخصیسازی مداخلهها با توجه به ویژگیهای فیزیولوژیکی هر گروه بسیار حائز اهمیت است. یک کارآزمایی بالینی تصادفیشده که تمرین مقاومتی با و بدون BFR را در سالمندان بررسی کرده بود، افزایش قابل توجهی در قدرت عضلات بازکننده زانو و عملکرد بدنی (براساس آزمونهای برخاستن و رفتن به موقع (TUG) و نشستن-ایستادن (STS)) در گروه BFR گزارش کرد (19). با وجود تفاوت در طراحی مطالعه و جمعیت نمونه، نتایج هر دو مطالعه اثربخشی BFR را تأیید میکنند، خواه در تقویت عملکرد سالمندان یا در مدیریت درد کشاله ران در ورزشکاران. این یافتههای مکمل، کاربرد وسیع BFR را در حوزههای درمانی و عملکردی نشان میدهند. علاوه بر این، تمرین BFR بهطور گستردهای در زمینه توانبخشی پس از جراحی، بهویژه بازسازی رباط صلیبی قدامی، مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات گذشته نشان دادهاند که BFR در حفظ توده عضلانی و تسریع بهبودی بسیار مؤثر است (20). در مطالعه حاضر، بازیکنان فوتبال دارای درد کشاله ران دچار اختلال در تمرین و مسابقه بودند؛ اما تلفیق تمرین BFR با تمرینات هدفمند موجب بهبود سریع در درد و عملکرد آنان در بازه زمانی نسبتاً کوتاهی شد. این موضوع نشان میدهد که BFR میتواند بهعنوان یک روش مؤثر و زمانکوتاه برای بازتوانی شرایط مختلف اسکلتی-عضلانی فراتر از زمینههای جراحی مورد استفاده قرار گیرد. افزون بر این، مطالعات قبلی که تنها از پروتکل اصلاحشده هولمیش استفاده کردهاند، اثربخشی مناسبی در درمان دردهای مرتبط با عضلات اداکتور نشان دادهاند. با این حال، یافتههای ما نشان میدهند که ترکیب این پروتکل با تمرین BFR منجر به نتایج برتری میشود؛ از جمله کاهش سریعتر درد، بهبود بیشتر عملکرد، و بازگشت زودتر به ورزش (21). این رویکرد ترکیبی بهنظر میرسد هم سرعت و هم میزان بهبودی را ارتقا دهد و آن را به یک راهکار درمانی بسیار مؤثر برای آسیبهای کشاله ران در جمعیت ورزشکار تبدیل کند.
نتیجهگیری نهایی
بر اساس یافتههای آماری این پژوهش میتوان نتیجهگیری کرد که تمرین با محدودیت جریان خون (BFR) تأثیر معناداری در کاهش درد کشاله ران در بازیکنان فوتبال دارد. زمانی که این روش با پروتکل اصلاحشده هولمیش ترکیب میشود، تمرین BFR بهطور مؤثری موجب ترمیم عضلانی و بهبود عملکردی میشود. این مداخله، پتانسیل بالایی بهعنوان روشی زمانکارآمد و ارزشمند از نظر بالینی برای تسریع روند توانبخشی در ورزشکاران مبتلا به آسیبهای کشاله ران نشان میدهد.
سپاسگزاری
نگارنده بدینوسیله از دانشکده فیزیوتراپی مؤسسه KLE دانشگاه بلاگاوی بهدلیل فراهم آوردن شرایط لازم برای اجرای این مطالعه، صمیمانه قدردانی مینماید.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمامی اصول اخلاقی در این پژوهش رعایت شده است. به شرکت کنندگان در این پژوهش اجازه داده شده بود تا هر زمان که مایل بودند از روند پژوهش خارج شوند. همچنین تمامی شرکت کنندگان در جریان روند و مراحل مختلف شرکت در پژوهش قرار داشتند. به تمامی شرکت کنندگان این اطمینان داده شده بود که اطلاعات آنها محرمانه نگه داشته می شود.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمان های دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخش های پژوهش حاضر مشارکت داشته اند.
تعارض
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.