1- گروه بیومکانیک ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، تهران، ایران.
2- گروه آسیبشناسی و بیومکانیک ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
متن کامل [PDF 2534 kb]
(1669 دریافت)
|
چکیده (HTML) (2963 مشاهده)
متن کامل: (1592 مشاهده)
مقدمه
کنترل پاسچر عملکـرد پیچیدهای است که حفظ مسیر عمودی مرکز گرانش درون سطح اتکا را دربر میگیرد و نیازمند همکاری سه منبع حس عمقـی، بینایی و سیسـتم دهلـیزی است [1]. اطلاعات فراهمشده توسط این سه سیستم بهوسیله سیستم عصبی مرکـزی یکپارچه و بهصورت پاسخ حرکـتی مناسب برای نگهداری تعادل بدن اجرا میشود. تعادل به طور فعال توسط سیستم عصبی مرکزی که اغتشاشات ناشی از حرکات کل بدن یا تنه را پیشبینی میکند، کنترل میشود.
یک ویژگی اساسی توازن پایداری قامتی است. پایداری قامتی مربوط به مقاومت کنترل حرکتی و یک وضعیت صاف بدون تغییر در پاسخ به یک اغتشاش یا نوسانات ایجاد کننده اغتشاش است. به طور کلی اگر قامت هنگام اغتشاش به وضعیت مبدأ خود بازگردد، پایدار محسوب میشود. سرعت در پایداری نقش دارد. به طوری که، با بازگشت سریعتر قامت به وضعیت مبدأ، پاسچر پایدارتر درنظر گرفته میشود. مقاومت نسبت به اغتشاشات و نیز بازگشت سریع توازن، قویاً و به طور متفاوتی وابسته به جرم بدن است [2]. برخی مطالعات به اثرات افزایش وزن بر کنترل قامتی پرداختهاند و ناپایداری قامتی در شرایط ایستا را گزارش کردهاند [7-3].
کوربیل از یک مدل 15سگمانی برای مطالعه اثر وزن بدن استفاده کرد و نشان داد جابهجایی قدامی مرکز جرم، افراد چاق را به لبه مرزهای پایداری، نزدیکتر قرار میدهد که موجب افزایش ریسک سقوط هنگام قرارگیری در معرض اغتشاشات میشود [8]. اگرچه اثرات وزن و قد [9] تعیین شده است، اما تیپسنجی یا سوماتوتایپ روشی برای توصیف فیزیک انسان درباره تعدادی از خصیصههاست که علاوه بر قد و وزن به شکل و وضعیت بدن مرتبطاند و میتواند کنترل پاسچر را تحت تأثیر قرار دهد [12-10]. نظریه ارتباط بین فیزیک بدن و شخصیت انسانها را شلدون در سال 1940 به صورت فرموله درآورد و بدین ترتیب اولین بار اندازهگیری عینی در تیپ بدنی انجام و نوع پیکری اندومورف، مزومورف و اکتومورف معرفی شد.
نخستین جزء یا اندومورفی، میزان چاقی نسبی بدن را، صرفنظر از کجایی و چگونگی توزیع آن و نیز جنبههای فیزیکی همچون گردی بدن، نرمی اندامها، حجم مرتبط با حفره شکمی و مخروطیشدن انتهای دیستال اندامها توصیف میکند. دومین جزء که مزومورفی نامیده میشود پیشرفتهای نسبی عضلانیاسکلتی بدن را توصیف میکند. مزومورفـی همچنین متغیـرهای فیزیکـی مانند تنومندی آشکار بدن از لحاظ عضله یا استخوان، حجم نسبی مرتبط با حفره سینهای و توده عضلانی مخفی احتمالی را تشریح و سومین جزء لاغری نسبی بدن را توصیف میکند. اکتومورفی همچنین توصیفگر متغیرهای فیزیکی مثل باریک و خطی بودن ظاهری بدن یا ظرافت اندامها در غیاب هر تودهای از نوع عضله، چربی یا دیگر بافتهاست [13].
تیپسنجی از آن جهت که بتوان نوع بدنی را که بیشتر مواجه با امراض مختلف است تعیین کرد، نیز مورد استفاده قرار میگیرد. مطالعاتی ارتباط تیپ بدنی و وضعیت سلامتی [16-14] و اجرای فیزیکی [18 ،17 ،15] را مورد بررسی قرار دادند. برخی تحقیقات حاکی از آن است که، افراد دیابتی که تیپ بدنی اندومورف و مزومورف دارند مستعد فشار خون بالا، خونریزی مغزی و عروق و احتمالاً زخمهای گوارشی هستند، در حالی که اکتومورفها سالمترین گونه بدنی را دارند، هر چند بیماریهای پوستی و تنفسی نیز در آنها مشاهده میشود [19]. حتی برخی مطالعات پیشنهاد میکنند اندومورفها طول عمر کمتری دارند [20].
انقباض عضلات، مسئول اصلی حفظ پاسچر در هر دو حالت دینامیک و استاتیک است که عمدتاً عضلات ضدجاذبه درگیر میشوند و با تنظیمات تونیک مداوم، قامت ایستاده را حفظ میکنند [21]. در حالی که چربی، اضافه باری است که خود مستلزم صرف انرژی برای جابهجایی است. مربیان تربیت بدنی نیز از آن جهت که، سایز و ساختار بدن، اجرای فیزیکی در ورزشها را تحت تأثیر قرار میدهد، علاقهمندی خود را نسبت به نوع پیکری بهعنوان راههایی که منجر به موفقیت در ورزشهای گوناگون میشود ابراز میدارند. مطالعاتی نشان دادهاند ژیمناستها، که تعادل، بخش عمده فعالیتهایشان را تشکیل میدهد، تیپ بدنی مزو اکتومورف دارند [23 ،22].
برخی گزارشات حاکی از آن است که تفاوت عمده در طول عمر ورزشکاران و غیرورزشکاران در سابقه ورزشی نیست، بلکه مربوط به تیپ بدنی است [24]. اهمیت تیپ بدنی تا جایی است که حتی، سالخوردگان با اضافهوزن، بیشتر در معرض افتادن قرار دارند [27-25].
در تحقیق بلبلیان آزمودنیهای سالمندی که فعال بودند پایداری بیشتر و جزء اندومورفی کـمتری داشتند [28]. برخی مطالعات نیز به بررسی اثرات تیپ و فاکتورهای بدنی بر کنترل پاسچر ایستا و پویا پرداختهاند [30-12 ،10].
آلارد تفاوت در کنترل پاسچر ایستای سه تیپ بدنی آزمودنیهای سالم را گزارش کرد [11] و نیز با بررسی اثر مورفولوژی بدن بر تعادل ایستا در آزمودنیهای با اسکولیوز ناشناخته نوجوانی، تفاوت در واکنشهای قامتی مشاهده شده را وابسته به سوماتوتایپ دانست [31]. او همچنین در تحقیق دیگری جزء عضلانی کم، مرکز جرم بالاتر و نسبت زیاد قد به وزن را علت اصلی کاهش پایداری گروه اکتومورف در مقایسه با مزومورف و اندومورف بیان کرد [10]. این نتایج بعدها توسط فارنک تأیید شد که افراد لاغر نوسان مرکز جرم بیشتری دارند؛ به طوری که حتی اندومورفها کنترل پاسچر بهتری از اکتومورفها داشتند [12].
در مطالعه دیگری گروه مزومورفها به طور معناداری نوسان مرکز فشار کمتری نسبت به دو گروه تیپ بدنی دیگر نشان دادند که این امر به کاهش معنادار قد و نسبت بالاتر جزء عضلانی مزومورفها نسبت داده شد [12]. تحقیقات دیگر نیز ارتباط ضعیف [32] یا عدم ارتباط [33] بین ویژگیهای آنتروپومتریک و کنترل پاسچر را گزارش کردند. به طورکلی مطالعات قبلی نشان دادهاند کنترل پاسچر در تیپهای بدنی مختلف، متفاوت است. اما تحقیقات پیشین تنها اثر تیپ بدنی بر کنترل پاسچر ایستا یا پویا را در یک گروه سنی مورد بررسی قرار دادهاند. لذا با توجه به تحقیقات کم و نتایج متفاوت پیرامون کنترل پاسچر سه تیپ بدنی، تحقیق حاضر به ارتباط تیپ بدنی با کنترل پاسچر ایستا، نیمهپویا و پویا پرداخته است.
روششناسی
تعداد 140 نفر زن 12 تا 50ساله با میانگین سن 94/10±45/26، که هیچگونه ناهنجاری اسکلتی، آسیب و درد در اندام تحتانی، آسیب دهلیزی و عصبیعضلانی نداشتند بهعنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. جامعه آماری شامل 40 هزار نفر از زنان نوجوان، جوان و میانسال شهر دامغان و شیوه نمونهگیری به طور تصادفی دردسترس بود. ویژگیهای آنتروپومتریک مربوط به تیپ بدنی اندازهگیری شد و سپس بر اساس روش هیث کارتر آزمودنیها در یکی از سه گروه اکتومورف (46 نفر)، مزومورف (45 نفر) و اندومورف (49 نفر) قرارگرفتند. تیپ بدنی بر اساس جزء غالب که حداقل 5/1 واحد با دو جزء دیگر فاصله داشت [13] تعیین شد. پس از تعیین تیپ بدنی، تست Y برای ارزیابی کنترل پاسچر پویا اجرا شد. تست ستاره یکی از آزمونهای عملکردی برآورد کنترل پاسچر پویا و نیز ارزیابی پیشرفت بازتوانی است که به طور گسترده در تحقیقات و تمرینات کلینیکی برای آزمودن موضوعاتی همچون ناپایداری مزمن مچ پا، آسیب لیگامنت کروشیت قدامی و پیشبینی آسیب استفاده میشود [35 ،34].
در تست نرمالایز شده، درحالی که یک پای آزمودنی در مرکز Y ترسیمشده توسط محقق قرار داشت پای دیگر عمل دستیابی را انجام داده و فاصله دستیابی در سه جهت قدامی، خلفیداخلی و خلفیخارجی اندازهگیری شد. برای کاهش اثر یادگیری تنها شش کوشش تمرینی پیش از اجرای تست مجاز بود. عمل دستیابی در هر جهت سهبار انجام و میانگین آن برای هر اندام (برتر و غیربرتر) ثبت و بر اساس طول اندام تحتانی نرمال شد. همچنین برای تعیین پای برتر از رفلکس افتادن و برای ارزیابی تعادل ایستا و نیمهپویا از تست شمارش تعداد خطا، بهعنوان یک تست میدانی معتبر استفاده شد [36]. در این روش، آزمودنی در سه وضعیت ایستادن دو پا کنار یکدیگر، ایستادن بر روی یک پا (راست، چپ) و ایستادن با پای قطاری (راست جلو، چپ جلو)، در شرایط چشمان باز و بسته و بر روی سطح سخت (زمین) و نرم (فوم) آزمون را انجام می داد (تصویر شماره 1). دستها در همه حالات بر روی کمر قرار گرفته و آزمون برای مدت زمان 20 ثانیه اجرا شد. خطاها عبارت بودند از: جداکردن دستها از کمر، بازکردن چشمها، قدمبرداشتن و یا افتادن، بلندکردن پاشنه یا پنجه، فلکشن تنه به جلو و یا پهلو بیش از 30 درجه و خارجشدن از وضعیت تعریفشده برای هر حالت به مدت پنج ثانیه. پیش از اجرای آزمون، خطاها برای هر آزمودنی توضیح داده شد و هریک برای آشنایی با آزمون یکبار تست مورد نظر را به طور آزمایشی اجرا کردند.
برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد سن، قد، وزن و کنترل پاسچر ایستا، نیمهپویا (تعداد خطاهای آزمون BESS) و پویا (فاصله دستیابی در سه جهت آزمون Y) از آمـار توصیفی و برای مقایسه کنترل پاسچر آزمودنیهای اکتومورف، مزومورف و اندومورف از تحلیل واریانس یکطرفه و همچنین برای ارتباط تیپ بدنی با کنترل پاسچر از آزمون کایاسکوئر و جدولهای متقاطع در سطح معناداری 05/0≥P استفاده شد.
نتایج
بر اساس آزمون کلموگروفاسمیرنوف توزیع وزن، قد و شاخص توده بدنی نمونهها نرمال بود. تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین کنترل پاسچر ایستا، نیمهپویا و پویا بین سه تیپ بدنی اکتومورف، مزومورف و اندومورف وجود دارد. جدولهای شماره 1 و 2 جدول متقاطع، کنترل پاسچر بر اساس تیپ بدنی را نشان میدهد. 7/46 درصد مزومورفها، 3/28 درصد اکتومورفها و 4/18 درصد اندومورفها کمترین میزان خطا (رده <3) را در کنترل پاسچر ایستا داشتند. این امر در رده بعدی (6-3 خطا) نیز مشاهده میشود.
در رده بیشترین میزان خطا (>15) نیز تنها 9/8 درصد از مزومورفها بیش از 15 خطا داشتند و پس از آن اکتومورفها با 9/10 درصد و اندومورفها با 3/16 درصد قرار داشتند. در کنترل پاسچر نیمهپویا نیز درصد بالایی از آزمودنیهای مزومورف (7/66 درصد) کمترین میزان خطا (<10) را داشته و پس از آن 5/43 درصد از اکتومورفها و 7/36 درصد اندومورفها در این رده جای گرفتند (جدول شماره 1).
تفاوت سه تیپ بدنی در جهت قدامی تست Y معنادار و میزان دستیابی 7/46 درصد آزمودنیهای مزومورف بین65 تا 75 سانتیمتر (بیشترین میزان دستیابی) بود. در این رده 4/30 درصد از اکتومورفها و 3/14 درصد اندومورفها قرار داشتند. سه تیپ بدنی تفاوت معناداری در دشوارترین جهت آزمون Y (خلفیداخلی) نداشتند و تفاوت درصدهای جدول توافقی در جهت خلفیداخلی به لحاظ آماری معنادار نبود. اما در جهت خلفیخارجی گروه اندومورف به طور معناداری نسبت به دو گروه دیگر ضعیفتر بود. به طوری که در ردههای <55 و 55 تا 65 سانتیمتر که کمترین میزان دستیابی بود، آزمودنیهای اندومورف به ترتیب با 8/40 و 9/44 بیشترین درصد را به خود اختصاص دادند (جدول شماره 2). تصویرهای شماره 2 و 3 کنترل پاسچر ایستا، نیمهپویا و پویا آزمودنیها را بر اساس تیپ بدنی نشان میدهد.
بحث
هدف از این تحقیق ارتباط تیپ بدنی با کنترل پاسچر ایستا، نیمهپویا و پویا بود. نتایج تفاوت معنادار در کنترل پاسچر ایستا، نیمهپویا و پویا بین سه تیپ بدنی اکتومورف، مزومورف و اندومورف را نشان داد. میانگین کنترل پاسچر ایستای (تعداد خطا در تست BESS) گروه مزومورف (66/6) به طور معناداری بهتر از هر دو گروه اکتومورف (64/8) و اندومورف (22/10) بود. آزمون کایاسکوئر نشان داد گروه مزومورف بهترین و اندومورفها ضعیفترین عملکرد را در کنترل پاسچر ایستا بروز دادند. این نتیجه منطبق با یافتههای لی و همکاران [12] بود که در رابطه با تفاوتهای سوماتوتایپ بیان کردند دختران مزومورف به طور قابل ملاحظهای پایداری قامتی ایستای یکطرفه بهتری نسبت به دختران اندومورف و اکتومورف دارند و مؤلفههای سوماتوتایپ پایداری قامتی را در دختران جوان تحت تأثیر قرار میدهد. مطالعات قبلی گزارش کردند به علت آنکه اکتومورفها توده عضلانی نسبی کم و نسبت قد / وزن بالایی دارند، افزایش ارتفاع مرکز جرم باعث دشوارترشدن حفظ پایداری قامتی میشود [35 ،34].
از سوی دیگر، دختران اندومورف به طور قابل ملاحظهای شعاع انحراف مرکز جرم بزرگتری نسبت به مزومورفها دارند، پایداری قامتی بهتر دختران مزومورف ممکن است ناشی از بیشتربودن سهم نسبی عضلانی بدن در مقایسه با دختران اکتومورف و اندومورف باشد. بهتربودن پایداری قامتی در هر دو شرایط چشمان باز و بسته گواه آن است که ساختار عضلانی مناسب ممکن است برای پایداری مفصلی و کنترل قامتی سودمند باشد [12]. همچنین برخی مطالعات نشان دادهاند در سالمندان فعال افرادی که جزء اندومورفی کمتری دارند پایدارترند [37].
نتایج بهدستآمده در مورد بدتربودن کنترل قامتی اندومورفها در مقایسه با اکتومورفها، با مطالعه فرگلی [38] منطبق بود که گزارش کرد محیط شکم، اندومورفی و وزن مهمترین فاکتورهای اجرای تستهای قامتیاند که میتواند بر پایداری قامتی ایستا اثر بگذارد. این نتایج یافتههای سماعی و همکاران را نیز تأیید کرد [29]. اما با برخی مطالعات پیشین که نشان دادند اندومورفها توانایی کنترل پاسچر بهتری نسبت به اکتومورفها دارند مغایرت داشت [31 ،12 ،11]. به عنوان مثال، اثر مورفولوژی کل بدن بر کاملاً ایستادن توسط آلارد و همکاران [11] در یک گروه 43نفری از دختران با جسم توانا مورد توجه قرار گرفت. یافتههای آنها نشان میدهد دختران اندومورف از اکتومورفها پایدارترند. تفاوتهای مشاهدهشده احتمالاً میتواند مربوط به سن نمونههای این مطالعات باشد.
مشابه کنترل پاسچر ایستا، گروه مزومورف با میانگین خطای 8/9 از گروه اکتومورف (04/12) و اندومورف (06/14) کنترل پاسچر نیمهپویای بهتری داشت. 7/66 درصد آزمودنیهای مزومورف، 5/43 درصد اکتومورفها و 7/36 درصد اندومورفها در رده کمترین میزان خطا (<10) قرار داشتند. این امر نشان میدهد مشابه کنترل پاسچر ایستا، گروه مزومورف بهترین و اندومورفها ضعیفترین کنترل پاسچر نیمهپویا را داشتند. تحقیقی یافت نشد که کنترل پاسچر نیمهپویا را در بین سه تیپ بدنی بررسی کرده باشد، بنابراین امکان تحلیل مقایسهای با نتـایج دیگران وجود نداشت. اما به نظر میرسد مشابه کنترل پاسچر ایسـتا، جزء عضلانی غالب بهخوبی میتواند اغتشاشات ناشی از جابهجایی مرکز گرانش حین ایستادن روی سطح ناپایدار را کنترل کند.
کنترل پاسچر پویا (میانگین فاصله دستیابی تست Y) بین گروه اکتومورف و اندومورف تفاوت معناداری نشان داد. به طوری که گروه اکتومورف در هر سه جهت قدامی، خلفیداخلی و خلفیخارجی به ترتیب با میانگین 2/64، 99/67 و 2/63 سانتیمتر بهتر از دو گروه دیگر عمل کرد. تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد میزان دستیابی اکتومورفها در کنترل پاسچر پویا به طور معناداری بیش از اندومورفها بود، اما تفاوت معناداری با مزومورفها نداشت.
در جهت قدامی، میانگین دستیابی گروه اکتومورف و مزومورف بسیار نزدیک به هم بود، اما در جدول متقاطع 7/46 درصد مزومورفها و 4/30 درصد اکتومورفها در دومین رده به لحاظ بیشترین دستیابی قرار داشتند. رده >75 که حداکثر دستیابی ثبتشده برای نمونهها بود، 9/10 درصد اکتومورفها را شامل میشد، اما گروه مزومورف فراوانی صفر را داشت. احتمالاً بیشتربودن میانگین دستیابی گروه اکـتومورف در جهت قدامی مربوط به فـراوانی این طبقه بوده است. در جهت قدامی، به ترتیب اکتومورفها، مزومورفها و اندومـورفها بیشتـرین دستیـابی و در جهت خلفیداخلی تست Y اگرچه گروه اندومورف ضعیفترین عملکرد را داشت، اما آزمون کایاسکوئر تفاوت معناداری نشان نداد. در کنترل پاسچر پویای خلفیخارجی نیز گروه اندومورف به طور معناداری نسبت به دو گروه دیگر ضعیفتر بود.
نتیجهگیری نهایی
به طور کلی نتایج حاکی از عملکرد بهتر مزومورفها و ضعف اندومورفها بود. قدرت و ساختار عضلانی مناسب برای پایداری مفصلی و کنترل قامتی سودمند است و میتواند دلیل اصلی عملکرد بهتر مزومورفها باشد؛ چنانکه مطالعات قبلی نیز آن را تأیید کردند [29 ،12 ،11]. برخلاف برخی مطالعات پیشین، اکتومورفهای این تحقیق کنترل قامتی بهتری نسبت به اندومورفها داشتند. اگرچه از مشخصههای این تیپ بدنی نسبت قد به وزنِ زیاد است، اما میانگین قد نمونههای اکتومورف این تحقیق (92/5±59/1) تفاوت معناداری با اندومورفها (35/6±59/1) نداشت در حالی که به لحاظ وزنی تفاوت دو گروه معنادار بود. لذا ارتفاع مرکز ثقل تا سطح اتکا، که از عوامل اصلی پایداری محسوب میشود، افزایش نیافته است، بلکه احتمالاً توزیع جرمی، فاکتور ممیز بین کنترل قامتی اکتومورفها و اندومورفها بوده است.
مطالعاتی نشان دادهاند افراد چاقی که توزیع نامتقارن چربی بهویژه در ناحیه شکم دارند، بیشتر مستعد سقوط هستند [8]. در مجموع یافتههای این تحقیق نشان داد جزء عضلانی با کنترل پاسچر ارتباط دارد و جزء اندومورفی بیش از اکتومورفی موجب نقص کنترل قامتی میشود. مقایسه این یافتهها با نتایج سایر تحقیقات لزوم تحقیقات بیشتر پیرامون کنترل قامتی سه تیپ بدنی را آشکار میکند.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
پیش از انجام تست فرم رضایتنامه به امضای آزمودنی یا یکی از والدین آزمودنیهای زیر ۱۸ سال رسید. همچنین اطلاعات این فرم محرمانه و آزمودنیها مجاز به خروج از روند پژوهش بودند.
حامی مالی
این مقاله مستخرج از پایاننامه کارشناسیارشد محبوبه کیوان در گروه بیومکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز بوده است.
مشارکت نویسندگان
مفهومسازی، روششناسی، اعتبارسنجی، تحلیل، تحقیق و بررسی، منابع، نگارش پیشنویس، ویراستاری و نهاییسازی نوشته، بصریسازی، تأمین مالی: محبوبه کیوان؛ نظارت و مدیریت پروژه: حیدر صادقی.
تعارض منافع
هیچگونه تعارض احتمالی منافع در این پژوهش وجود ندارد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1397/7/10 | پذیرش: 1397/11/16 | انتشار: 1398/12/10