دوره 12، شماره 1 - ( 3-1405 )                   جلد 12 شماره 1 صفحات 34-20 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Haj Lotfalian M. Validation of a Low-Cost Inertial Sensor for Estimating Barbell Velocity During Deadlift Concentric Phase. J Sport Biomech 2026; 12 (1) :20-34
URL: http://biomechanics.iauh.ac.ir/article-1-418-fa.html
حاج لطفعلیان مصطفی. اعتبارسنجی تخمین سرعت فاز کشش ددلیفت با استفاده از یک حسگر اینرسی ارزان‌قیمت. مجله بیومکانیک ورزشی. 1405; 12 (1) :20-34

URL: http://biomechanics.iauh.ac.ir/article-1-418-fa.html


گروه تربیت‌بدنی و علوم ورزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایران.
متن کامل [PDF 1889 kb]   (68 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (170 مشاهده)
متن کامل:   (27 مشاهده)
مقدمه
در سال‌های اخیر، ورود فناوری‌های نوین به حوزه بیومکانیک ورزش، تحولات چشمگیری در شیوه ارزیابی، پایش و بهینه‌سازی عملکرد ورزشی ایجاد کرده است (1، 2). در همین راستا، تمرینات مقاومتی مبتنی بر سرعت (وی‌بی‌تی) ، به‌عنوان رویکردی نوین برای تجویز، پایش و خودتنظیمی تمرینات قدرتی مورد توجه پژوهشگران و مربیان ورزشی قرار گرفته است (3). برخلاف روش‌های سنتی که شدت تمرین را بر اساس درصدی از یک تکرار بیشینه تعیین می‌کنند، در وی‌بی‌تی از سرعت حرکت میله برای تخمین شدت نسبی، پایش خستگی عصبی-عضلانی و تنظیم بار تمرینی در لحظه استفاده می‌شود (4). مطالعات متعدد نشان داده‌اند که رابطه‌ای تقریباً خطی و پایدار میان بار تمرینی و سرعت حرکت وجود دارد؛ به‌گونه‌ای که می‌توان بدون انجام آزمون‌های حداکثر تلاش، متغیرهایی مانند بیشینه قدرت و سطح تلاش را تخمین زد (5، 6). شاخص‌هایی مانند " میانگین سرعت فاز کشش"، "سرعت اوج"، و "افت سرعت" ابزارهایی کلیدی در پایش خستگی و تنظیم حجم تمرین محسوب می‌شوند. به‌عنوان مثال، با توقف یک ست تمرینی پس از رسیدن به حد آستانه افت سرعت، می‌توان از خستگی بیش‌ازحد جلوگیری کرد و کیفیت تمرین را حفظ نمود (2، 7). برای اندازه‌گیری این متغیرهای سرعتی، مبدل موقعیت‌یابی خطی (ال‌پی‌تی)  از دیرباز به‌دلیل دقت بالای خود استفاده می‌شدند. بااین‌حال، این ابزارها اغلب گران، دارای ساختار کابلی پیچیده و نامناسب برای استفاده میدانی هستند (8). در مقابل، واحدهای اندازه‌گیری اینرسی (آی‌ام‌یو)، به‌دلیل وزن سبک، هزینه پایین، قابلیت حمل بالا و امکان ثبت شتاب، سرعت زاویه‌ای و جهت‌گیری در فضا، توجه زیادی را در سال‌های اخیر به خود جلب کرده‌اند (9، 10).
پژوهش‌های مختلفی اعتبار و پایایی این ابزارها را در تمرینات قدرتی بررسی کرده‌اند. به‌عنوان نمونه، برخی مطالعات نشان داده‌اند که حسگرهای پوشیدنی می‌توانند سرعت حرکت در حرکاتی مانند اسکوات را با دقت مناسبی ثبت کنند (11،12). بااین‌حال، شواهد پژوهشی در مورد استفاده از آی‌ام‌یو در حرکات ترکیبی و آزاد مانند دِدلیفت، که دامنه حرکتی بالاتر و نوسانات تکنیکی بیشتری دارند، محدود و گاه متناقض است (13، 14). در برخی موارد، دقت این ابزارها در بارهای سنگین (بیش از ۸۰ درصد 1RM) کاهش یافته و اندازه‌گیری سرعت اوج از اعتبار کمتری برخوردار بوده است (14). همچنین بررسی‌های اخیر نشان داده‌اند که اگرچه برخی حسگرهای شتاب‌سنج در سنجش سرعت ضربات در ورزش‌های رزمی عملکرد قابل قبولی دارند، اما همچنان تفاوت‌هایی معنادار میان آن‌ها و سامانه‌های مرجع از جمله موشن کپچر وجود دارد (15،16). باوجوداین، آی‌ام‌یوها به‌عنوان جایگزینی کم‌هزینه و عملی برای استفاده در باشگاه‌ها و مطالعات میدانی مطرح هستند (17).
اگرچه استفاده از آی‌ام‌یوها در ارزیابی عملکرد ورزشی رو به گسترش است، شواهد تجربی موجود درباره دقت آن‌ها در حرکات قدرتی با شدت بالا  مانند دِدلیفت محدود است. هنوز مشخص نیست که این ابزارها می‌توانند شاخص‌هایی مانند " میانگین سرعت فاز کشش" یا "سرعت اوج" را با دقتی مشابه سامانه‌های دقیق آزمایشگاهی ارائه دهند (13،18). این در حالی است که مربیان حرفه‌ای به ابزارهایی نیاز دارند که در عین دقت کافی، قابل‌حمل، ارزان و متناسب با محیط تمرینی واقعی باشند. با توجه به اهمیت شاخص‌های سرعتی در تمرینات مقاومتی و همچنین نیاز به ابزارهایی قابل‌دسترس برای ارزیابی دقیق عملکرد، پژوهش حاضر با هدف اعتبارسنجی یک حسگر اینرسی ارزان‌قیمت در اندازه‌گیری سرعت فاز کشش حرکت دِدلیفت طراحی شده است. در این مطالعه، داده‌های استخراج‌شده از آی‌ام‌یو با اطلاعات ثبت‌شده توسط سامانه موشن‌کپچر به‌عنوان مرجع مقایسه می‌شوند. نتایج این پژوهش می‌تواند به تصمیم‌گیری مربیان در استفاده از ابزارهای کاربردی‌تر در برنامه‌ریزی تمرینات کمک کند.
روش شناسی
در این پژوهش، ۱۶ مرد جوان (میانگین سن: 4/3 ± 7/21 سال، قد: 3/7 ± 7/170 سانتی‌متر، وزن بدن: 1/11 ± 3/63 کیلوگرم) با سابقه حداقل یک سال تمرینات منظم مقاومتی به‌صورت داوطلبانه شرکت کردند. تعیین حجم نمونه با استفاده از نرم‌افزار جی‌پاور (نسخه 3.1.9.6) و با در نظر گرفتن سطح معناداری 05/0، توان آزمون 95/0، آزمون دوطرفه و ضریب همبستگی درون‌کلاسی برابر با 75/0 انجام شد که حجم نمونه مورد نیاز را برابر با ۱۶ نفر مشخص نمود. تمامی شرکت‌کنندگان از سلامت کامل برخوردار بوده، سابقه‌ای از آسیب‌های اسکلتی-عضلانی یا بیماری‌های عصبی‌عضلانی در شش ماه گذشته نداشتند، و هیچ‌گونه محدودیتی برای اجرای حرکات تمرینی نداشتند. برای افزایش دقت و ایمنی اجرای صحیح حرکت ددلیفت، آموزش‌های اولیه و آشنایی با تجهیزات و مراحل آزمون برای همه افراد قبل از شروع اجراها ارائه گردید. همچنین، اجرای صحیح تکنیک حرکتی دِدلیفت توسط یک مربی متخصص و دارای گواهینامه رسمی تمرینات قدرتی نظارت شد. شرکت‌کنندگان موظف بودند در بازه ۲۴ تا ۴۸ ساعت پیش از جلسه آزمون، از انجام فعالیت‌های شدید جسمانی خودداری کنند تا اثر خستگی بر نتایج آزمون به حداقل برسد. کلیه مراحل این پژوهش مطابق با اصول اخلاقی اعلام‌شده در بیانیه هلسینکی انجام شد و توسط کمیته اخلاق دانشگاه یزد با کد IR.YAZD.REC.1403.078 تأیید گردید. همچنین، از آزمودنی‌ها رضایت‌نامه کتبی آگاهانه برای شرکت در مطالعه اخذ شد.
در این مطالعه، کلیه مراحل شامل آشنایی با پروتکل، انجام مراحل گرم کردن، و اجرای آزمون اصلی در یک جلسه آزمایشگاهی برای هر شرکت‌کننده انجام شد. در ابتدا، شرکت‌کنندگان به‌مدت پنج دقیقه حرکات کششی پویای منتخب و تمرینات ساده‌ی تحرک مفصلی را اجرا کردند. سپس دو ست گرم کردن شامل ۱۰ تکرار با وزنه‌ای معادل 30 درصد وزن بدن و ۵ تکرار با وزنه‌ای معادل 50 درصد وزن بدن انجام شد. پس از مرحله گرم کردن، هر شرکت‌کننده سه ست از حرکت ددلیفت را با وزنه‌ای معادل 50 درصد وزن بدن خود انجام داد. در هر ست، پنج تکرار پیوسته با سرعت دلخواه (بدون محدودیت در ریتم حرکت) اجرا شد. ترتیب اجرای آزمون‌ها به‌صورت تصادفی‌شده (کانتربالانس) طراحی گردید تا اثرات ترتیب زمانی کنترل شود. بین هر ست، سه دقیقه استراحت در نظر گرفته شد تا اثرات خستگی به حداقل برسد. 
در حین اجرای آزمون، داده‌های حرکتی با استفاده از دو ابزار ثبت شد. یک حسگر اینرسی ساخت شرکت بنیان صنعت نوین (رشت، ایران) با قابلیت ثبت شتاب سه‌بعدی ±16g، ژیروسکوپ سه‌بعدی (±2000 درجه بر ثانیه) و مغناطیس‌سنج سه‌بعدی، با استفاده از چسب دوطرفه به مرکز میله‌ی هالتر متصل و امکان چرخش یا لغزش آن حین اجرا کنترل گردید. همچنین، یک مارکر بازتابی به‌منظور هم‌راستاسازی سیگنال‌ها بر روی بدنه‌ی حسگر نصب شد (شکل 1). به‌طور هم‌زمان، داده‌های کینماتیکی مرجع توسط سیستم موشن‌کپچر اپتوالکترونیکی اپتی‌ترک DOU 120 (ایالات متحده آمریکا) با نرخ نمونه‌برداری ۱۲۰ هرتز ثبت گردید. از یک تریگر سخت‌افزاری برای هم‌زمان‌سازی دو سامانه استفاده شد. حسگر اینرسی در حالت پیش‌فرض با نرخ 250 هرتز داده‌برداری می‌کرد که در کدنویسی اختصاصی در محیط متلب به 120 هرتز بازپیکربندی شد تا هماهنگی کامل با نرخ سیستم موشن‌کپچر برقرار شود. تنظیمات firmware مطابق با پیکربندی کارخانه سازنده بر روی میکروکنترلر حسگر اعمال شده بود.
تحلیل عددی داده‌های حاصل از هر دو سامانه با استفاده از اسکریپت‌های اختصاصی نوشته‌شده در محیط نرم‌افزار متلب نسخه R2021b  (ایالات متحده آمریکا) انجام شد. داده‌های موشن‌کپچر در صورت وجود ناپیوستگی به روش اسپلاین مکعبی بازسازی و سپس با فیلتر پایین‌گذر باتروورث مرتبه دوم با فرکانس قطع ۶ هرتز هموارسازی شدند. از روی داده‌های موقعیتی، فاز کشش حرکت ددلیفت برای هر پنج تکرار در هر ست جدا و تکرارهای سوم و چهارم در هر ست برای تحلیل انتخاب شدند. سرعت خطی در راستای قائم از طریق مشتق‌گیری زمانی از داده‌های جابه‌جایی محاسبه شد. در خصوص داده‌های حسگر اینرسی، ابتدا داده‌های خام شتاب‌سنج با فیلتر پایین‌گذر باتروورث با فرکانس قطع 25 هرتز پردازش شدند. سپس داده‌ها وارد الگوریتم فیوژن مدجویک شده و اورینتیشن محاسبه گردید. بر این اساس، مؤلفه گرانشی از سیگنال شتاب تفکیک و شتاب خالص  استخراج شد. در ادامه، تنها راستای قائم این سیگنال انتخاب گردید. برای کنترل رانش انتگرال‌گیری، سیگنال با استفاده از روش به‌روزرسانی سرعت صفر  سگمنت‌بندی شد؛ به‌گونه‌ای که در ابتدای هر فاز کشش، خطای ناشی از انتگرال‌گیری عددی بازتنظیم و صفر شود. نهایتاً، سرعت لحظه‌ای در راستای قائم با روش انتگرال‌گیری ذوزنقه‌ای محاسبه شد. 
برای تحلیل داده‌ها، میانگین و حداکثر سرعت فاز کشش در هر تکرار استخراج و ثبت گردید. پس از بررسی نرمال بودن توزیع داده‌ها با آزمون شاپیرو–ویلک، مقایسه بین مقادیر ثبت‌شده توسط دو ابزار و نیز حالت‌های خام و فیلترشده آن‌ها با استفاده از آزمون آنووا با اندازه‌گیری‌های مکرر و اصلاح بونفرونی در سطح معنی‌داری 05/0 انجام شد. به‌منظور اعتبارسنجی مقادیر به‌دست‌آمده از حسگر اینرسی در مقایسه با سامانه موشن‌کپچر به‌عنوان استاندارد طلایی، شاخص‌هایی نظیر میانگین اختلاف بین دو روش، ضریب تغییرات، خطای جذر میانگین مربعات و ضرایب همبستگی پیرسون و درون‌کلاسی محاسبه گردید. همچنین برای بررسی توافق بین دو ابزار و تشخیص وجود سوگیری نسبی ، از تحلیل بلاند–آلتمن و رگرسیون اختلاف‌ها بر میانگین مقادیر استفاده شد. در این تحلیل‌ها، همبستگی‌ها بر اساس آستانه‌های از پیش تعیین‌شده شامل ضعیف (ضریب ≤ 40/0)، متوسط تا خوب (40/0 تا 74/0) و عالی (≥ 75/0) تفسیر شدند. تمامی پردازش‌ها و تحلیل‌های آماری با استفاده از نرم‌افزار متلب نسخه R2021b انجام شد.
نتایج
در این بخش، نتایج حاصل از مقایسه داده‌های استخراج‌شده از حسگر اینرسی و سامانه موشن‌کپچر در محاسبه سرعت میانگین و حداکثر سرعت فاز کشش حرکت ددلیفت ارائه شد. به‌منظور تحلیل حساسیت، مقایسه بین داده‌های خام و فیلترشده دو ابزار (حسگر اینرسی و سامانه موشن‌کپچر) انجام شد که نتایج آن در جدول ۱ ارائه شده است. 
در بررسی سرعت متوسط، اثر اصلی ابزار غیرمعنادار بود و تفاوتی بین مقادیر ثبت‌شده توسط حسگر اینرسی و موشن‌کپچر مشاهده نشد. همچنین، اثر اصلی فیلتر  و اثر متقابل ابزار*فیلتر نیز معنادار نشد. این نتایج نشان می‌دهند که پردازش داده‌ها با فیلتر تأثیر چشمگیری در تغییر نتایج داشته و این اثر بسته به نوع ابزار متفاوت بوده است. در بررسی حداکثر سرعت، اثر اصلی ابزار معنادار بود و نشان داد که میانگین داده‌های حسگر اینرسی و موشن‌کپچر در این شاخص اختلاف دارند. همچنین اثر اصلی فیلتر و اثر متقابل ابزار*فیلتر نیز معنادار به دست آمدند. بنابراین، برخلاف سرعت متوسط که اختلاف ابزارها چندان معنادار نبود، در حداکثر سرعت هم تفاوت ابزار و هم اعمال فیلتر نقش معناداری در تغییر نتایج داشتند. نمودار همبستگی و بلاندآلتمن دو ابزار حسگر اینرسی و موشن کپچر حین بررسی سرعت متوسط و حداکثر سرعت در حالت‌های داده خام و فیلتر شده دو ابزار در فاز کشش ددلیفت در شکل 2 قابل مشاهده است.
بر اساس نتایج جدول 2، میانگین اختلاف بین دو ابزار در برآورد سرعت متوسط بسیار ناچیز بود (در حدود 018/0± متر بر ثانیه) و بازه اطمینان ۹۵٪ بایاس هم در محدوده بسیار کوچک قرار داشت. این امر نشان‌دهنده نزدیکی مقادیر ثبت‌شده توسط حسگر اینرسی و موشن‌کپچر است. حدود توافق (LoA) نیز در بازه قابل‌قبول قرار گرفت و پراکندگی داده‌ها چندان زیاد نبود. ضرایب همبستگی درون‌کلاس (ICC) در تمامی مقایسه‌ها بالا (حدود 86/0 تا 87/0) به‌دست آمد که بیانگر قابلیت اعتماد و ثبات بالای داده‌های حسگر اینرسی در مقایسه با سیستم مرجع است. شاخص‌های دیگر مانند SEM و MDC نیز در محدوده پایین قرار داشتند که مؤید دقت مناسب ابزار است. همچنین مقادیر RMSE حدود 16/0و ضریب تغییرات (حدود 14٪) نشان دادند که خطای اندازه‌گیری در سطح قابل‌قبول قرار دارد. در خصوص سرعت اوج، میانگین اختلاف بین دو ابزار بزرگ‌تر از سرعت متوسط که نشان‌دهنده تمایل حسگر اینرسی به برآورد کمتر نسبت به موشن‌کپچر است. بااین‌حال، ضرایب همبستگی ICC  همچنان در سطح قابل‌قبول تا خوب گزارش شد (حدود 59/0 تا 67/0). مقادیر SEM و MDC در این شاخص بالاتر از سرعت متوسط بودند و ضریب تغییرات نیز به‌طور قابل‌توجهی افزایش یافت (بیش از 22٪)، که بیانگر تغییرپذیری بیشتر داده‌ها در حداکثر سرعت است. شاخص  RMSE نیز بالاتر از سرعت متوسط بود (حدود 47/0 تا 51/0)، که نشان می‌دهد خطای برآورد در این مؤلفه نسبت به سرعت متوسط بیشتر است. 
برای بررسی اینکه آیا تغییرات مقادیر ثبت‌شده توسط دو ابزار در طول محدوده اندازه‌گیری تحت تأثیر بایاس نسبی  قرار دارند، رگرسیون اختلاف‌ها روی میانگین‌ها انجام شد. در این تحلیل، شیب و عرض از مبدأ اختلاف‌ها محاسبه شد و برای هر مقایسه، مقدار p مربوط به شیب تعیین گردید تا معنی‌دار بودن بایاس نسبی مشخص شود. یافته‌ها نشان دادند که در تمامی مقایسه‌ها، شیب رگرسیون اختلاف‌ها روی میانگین‌ها معنی‌دار بود. به‌این‌ترتیب، وجود بایاس نسبی بین دو ابزار در هر دو سطح سرعت متوسط و سرعت اوج تأیید شد.
بحث
هدف اصلی مطالعه حاضر، بررسی اعتبار و تکرارپذیری یک حسگر اینرسی ارزان‌قیمت در اندازه‌گیری سرعت فاز کشش حرکت ددلیفت بود. نتایج نشان داد که مقادیر به‌دست‌آمده از حسگر اینرسی در مقایسه با موشن‌کپچر دارای همبستگی بالا برای سرعت میانگین و همبستگی متوسط برای حداکثر سرعت بودند. این یافته بیانگر آن است که اگرچه دقت حسگر در ثبت حداکثر سرعت نسبت به سرعت میانگین کمتر است، اما همچنان می‌توان مقادیر به‌دست‌آمده را برای برخی کاربردهای عملی معتبر تلقی کرد.
نتایج تحلیل بلاند-آلتمن نیز نشان داد که میانگین اختلاف بین دو ابزار در سرعت متوسط بسیار ناچیز است، درحالی‌که برای سرعت اوج اختلاف بزرگ‌تر بود و حدود توافق گسترده‌تری به دست آمد. همچنین ضرایب تکرارپذیری (rpc) و خطای استاندارد اندازه‌گیری (SEM) نشان دادند که ابزار در ثبت سرعت متوسط عملکرد باثبات و دقیق‌تری دارد، درحالی‌که در اوج سرعت خطای نسبی افزایش می‌یابد. به‌طور عددی، برای سرعت متوسط میانگین 16/1 و RMSE حسگر اینرسی 164/0بود. اگر یک مربی تنها به تغییرات بزرگ‌تر از 2/0 حساس باشد، خطای نسبی ≈۱۴٪ (۰/۱۶۴ ÷ ۱/۱۶ ≈ ۰/۱۴) قابل‌قبول است، زیرا تغییرات کوچک‌تر از 2/0  در محدوده خطای ابزار قرار دارند و در عمل اهمیتی ندارند. به عبارت دیگر، برای تصمیم‌گیری‌های تمرینی که نیاز به دقت بالا در تغییرات جزئی ندارند، حسگر اینرسی می‌تواند ابزاری نسبتاً مناسب و کاربردی باشد. در مقابل، برای سرعت اوج، میانگین 74/1 و RMSE  حسگر اینرسی 494/ محاسبه شد. حتی در تغییرات حدود 5/0 ، خطای نسبی به ≈۲۷٪ می‌رسد. این یافته نشان می‌دهد که برای تصمیم‌گیری‌های حساس مبتنی بر اوج سرعت، اتکا صرف به حسگر کافی نیست و بهتر است از سامانه‌های مرجع مانند موشن‌کپچر (ترجیحاً همراه با فیلترگذاری مناسب) استفاده شود. مقایسه این نتایج با پژوهش‌های پیشین نیز نشان داد که یافته‌های حاضر هم‌راستا با نتایج مک‌گرث  و همکاران است که اعتبار دستگاه‌های مبتنی بر شتاب‌سنج را در حرکت ددلیفت تأیید کرده‌اند (13). همچنین مشابه پژوهش کوورل ایبانز  و همکاران، میزان همبستگی بالا در ثبت سرعت میانگین نشان‌دهنده پایداری داده‌های به‌دست‌آمده از حسگر اینرسی در شرایط بار متوسط است (19). از سوی دیگر، برخی مطالعات پیشین بیان کرده‌اند که دقت حسگرهای اینرسی در ثبت حداکثر سرعت، به‌ویژه در حرکات با دامنه بالا و شتاب‌های ناگهانی، کاهش می‌یابد (9، 10، 14). نتایج مطالعه حاضر نیز این موضوع را تأیید می‌کند، به‌طوری‌که در مقایسه با سیستم مرجع، برای متغیر حداکثر سرعت اختلاف نسبی بیشتری مشاهده شد.
مطالعات گذشته بر این نکته تأکید دارند که عواملی مانند نحوه نصب حسگر، نرخ نمونه‌برداری، و فیلترسازی داده‌ها بر دقت خروجی تأثیرگذار هستند (10، 11، 22). در مطالعه حاضر تلاش شد با نصب دقیق حسگر روی میله، نرخ نمونه‌برداری ۱۲۰ هرتز و تحلیل داده‌ها در حالت خام و فیلترشده، شرایط استاندارد فراهم شود. بااین‌حال، همچنان مشاهده شد که نتایج در حالت حداکثر سرعت حساس‌تر به شرایط پردازش داده هستند. نکته مهم دیگر این است که در این پژوهش، از روش تحلیل بلاند-آلتمن برای بررسی سطح توافق استفاده شد. نتایج این تحلیل نشان داد که اگرچه میانگین اختلاف بین دو ابزار ناچیز بود، اما حدود توافق در برخی موارد نسبتاً وسیع گزارش شد. همچنین مقادیر بایاس نسبی در بررسی دو مؤلفه سرعت متوسط و سرعت اوج، نشان داد که مقادیر p در تمامی حالت‌ها کمتر از 05/0 است و باید در تفسیر نتایج و کاربردهای عملی مدنظر قرار گیرد. این یافته مشابه نتایج سَتو  و همکاران است که نشان دادند استفاده از حسگرهای ارزان‌قیمت در حرکات قدرتی نیازمند تفسیر دقیق مقادیر است (12).
در مجموع، نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که حسگرهای اینرسی ارزان‌قیمت می‌توانند ابزاری عملی و معتبر برای اندازه‌گیری سرعت میله در حرکات قدرتی مانند ددلیفت باشند، به‌ویژه در محیط‌های خارج از آزمایشگاه که دسترسی به تجهیزات پیشرفته محدود است (17، 18، 20). بااین‌حال، برای ارزیابی حداکثر سرعت یا استفاده از این داده‌ها در تصمیم‌گیری‌های دقیق تمرینی، استفاده از ابزارهای ترکیبی یا تحلیل چندوجهی توصیه می‌شود (21، 23). مطالعه حاضر دارای محدودیت‌هایی است از جمله: بررسی تنها یک حرکت (ددلیفت)، استفاده از یک شدت بار ثابت (۵۰٪ وزن بدن)، نمونه‌گیری محدود به مردان جوان و حجم نمونه کوچک. پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آینده، دقت حسگرهای اینرسی در حرکات ترکیبی دیگر (اسکوات، پرس سینه و …)، در بارهای مختلف، و همچنین در گروه‌های متنوع‌تر شامل زنان و افراد با سطوح قدرت متفاوت مورد بررسی قرار گیرد. 
نتیجه‌گیری نهایی
مطالعه حاضر برای نخستین بار به بررسی اعتبار اندازه‌گیری سرعت فاز کشش ددلیفت با استفاده از یک حسگر اینرسی تجاری در مقایسه با سیستم موشن‌کپچر سه‌بعدی پرداخت. نتایج حاصل از روش بلاند-آلتمن، تحلیل همبستگی و سایر شاخص‌های آماری نشان داد که حسگر اینرسی مورداستفاده، در تخمین سرعت متوسط فاز کشش میله هالتر از دقت و اعتبار قابل قبولی برخوردار است. همبستگی بالا با سیستم مرجع و خطای نسبی پایین در سرعت میانگین، نشان‌دهنده‌ی امکان استفاده از این ابزار در محیط‌های تمرینی روزمره و کاربردهای میدانی است. با توجه به مقرون‌به‌صرفه بودن، سهولت استفاده، و قابلیت حمل این حسگر، می‌توان از آن به‌عنوان جایگزینی مناسب و در دسترس برای ابزارهای پیشرفته مانند سیستم موشن کپچر در تمرینات مبتنی بر سرعت بهره گرفت. بااین‌حال، پیشنهاد می‌شود در پژوهش‌های آتی از نمونه‌های بزرگ‌تر و انواع مختلف تمرینات مقاومتی استفاده شود و همچنین قابلیت اطمینان حسگر به‌صورت گسترده‌تری مورد بررسی قرار گیرد.

ملاحظات اخلاقی 
پیروی از اصول اخلاق پژوهش

تمامی اصول اخلاقی در این پژوهش رعایت شده است. همه شرکت‌کنندگان با رضایت کامل در مطالعه شرکت کرده‌اند و این اطمینان به آن‌ها داده شده است که تمامی اطلاعات آن‌ها محرمانه باقی بماند.
حامی مالی
در این پژوهش هیچ حمایت مالی از سازمان‌های دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نشده است.
مشارکت نویسندگان
نویسنده در تمامی مراحل طراحی، اجرا و نگارش مشارکت داشته است. 
تعارض 
هیچ نوع تعارض منافعی در این مطالعه وجود ندارد.
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1404/5/9 | پذیرش: 1404/7/29 | انتشار: 1404/8/1

فهرست منابع
1. Khadempir M, Daneshmandi H, Bigtashkhani R, Saghafi M. Sensors Technology in Sports Biomechanics: Exploring Applications and Advancements. Journal of Sport Biomechanics. 2023;10;9(1):74-89. [DOI:10.61186/JSportBiomech.9.1.74]
2. Mohammad Pour Koli M, Fatahi A. Modern Approaches in Sport Biomechanics: A Review Paper. Journal of Sport Biomechanics. 2024;9(4):284-300. [DOI:10.61186/JSportBiomech.9.4.284]
3. Jovanović M, Flanagan EP. Researched applications of velocity based strength training. Journal of Australian Strength and Conditioning. 2014;22(2):58-69.
4. Sánchez-Medina L, González-Badillo JJ, Pérez CE, Pallarés JG. Velocity- and power-load relationships of the bench pull vs. bench press exercises. International Journal of Sports Medicine. 2014;35(3):209-16. [DOI:10.1055/s-0033-1351252] [PMID]
5. Bazuelo-Ruiz B, Padial P, García-Ramos A, Morales-Artacho AJ, Miranda MT, Feriche B. Predicting maximal dynamic strength from the load-velocity relationship in squat exercise. Journal of Strength and Conditioning Research. 2015;29(7):1999-2005. [DOI:10.1519/JSC.0000000000000821] [PMID]
6. Banyard HG, Nosaka K, Haff GG. Reliability and validity of the load-velocity relationship to predict the 1RM back squat. Journal of Strength and Conditioning Research. 2017;31(7):1897-904. [DOI:10.1519/JSC.0000000000001657] [PMID]
7. González-Badillo JJ, Yañez-García JM, Mora-Custodio R, Rodríguez-Rosell D. Velocity loss as a variable for monitoring resistance exercise. International Journal of Sports Medicine. 2017;38(3):217-25. [DOI:10.1055/s-0042-120324] [PMID]
8. Garnacho-Castano MV, Lopez-Lastra S, Maté-Muñoz JL. Reliability and validity assessment of a linear position transducer. Journal of Sports Science and Medicine. 2015;14(1):128-36.
9. Balsalobre-Fernández C, Kuzdub M, Poveda-Ortiz P, del Campo-Vecino J. Validity and reliability of the PUSH wearable device to measure movement velocity during the back squat exercise. Journal of Strength and Conditioning Research. 2016;30(7):1968-74. [DOI:10.1519/JSC.0000000000001284] [PMID]
10. Clemente FM, Akyildiz Z, Pino-Ortega J, Rico-González M. Validity and reliability of the inertial measurement unit for barbell velocity assessments: A systematic review. Sensors (Basel). 2021;21(7):2511. [DOI:10.3390/s21072511] [PMID]
11. Balsalobre-Fernández C, Marchante D, Baz-Valle E, Alonso-Molero I, Jiménez SL, Muñóz-López M. Analysis of wearable and smartphone-based technologies for the measurement of barbell velocity in different resistance training exercises. Frontiers in Physiology. 2017;8:649. [DOI:10.3389/fphys.2017.00649] [PMID]
12. Sato K, Beckham GK, Carroll KM, Bazyler CD, Sha Z. Validity of wireless device measuring velocity of resistance exercises. Journal of Trainology. 2015;4(2):15-8. [DOI:10.17338/trainology.4.1_15]
13. McGrath TM, Neville J, Stewart T, Dos'Santos T, Comfort P. The reliability and validity of a portable accelerometer-based device to measure velocity in the deadlift. Journal of Strength and Conditioning Research. 2020;34(5):1284-90.
14. Banyard HG, Nosaka K, Sato K, Haff GG. Validity of various methods for determining velocity, force, and power in the back squat. International Journal of Sports Physiology and Performance. 2017;12(9):1170-6. [DOI:10.1123/ijspp.2016-0627] [PMID]
15. Lambert C, et al. Validity of linear transducer and accelerometer for punch velocity in combat sports. Journal of Strength and Conditioning Research. 2018;32(3):675-80. [DOI:10.1519/JSC.0000000000002284] [PMID]
16. Harris DM, Cronin JB, Taylor KL, Hopkins WG. Reliability and validity of a linear position transducer and accelerometer in boxing. International Journal of Sports Science and Coaching. 2021;16(2):200-9. [DOI:10.1177/1747954120952574]
17. Espinosa HG, Norton L, Seligman H, Caplan N. Inertial sensors to monitor barbell velocity: Anytime, anywhere? IEEE Potentials. 2019;38(1):11-6. [DOI:10.1109/MPOT.2019.2896343]
18. López-Laval I, Rojas-Valverde D, Pino-Ortega J, Gómez-Carmona CD, García-Rubio J. Validity of an inertial device for measuring velocity in resistance exercises. Gazzetta Medica Italiana - Archivio per le Scienze Mediche. 2022;181(2):139-45. [DOI:10.23736/S0393-3660.20.04425-3]
19. Courel-Ibáñez J, Martínez-Cava A, Morán-Navarro R, Escribano-Peñas P, Chavarren-Cabrero J, González-Badillo JJ. Reproducibility and repeatability of five different technologies for bar velocity measurement in resistance training. Annals of Biomedical Engineering. 2019;47(7):1523-38. [DOI:10.1007/s10439-019-02265-6] [PMID]
20. Abbott JC, Wagle JP, Sato K, Carpenter JW, Sayers AL, Stone MH. Validation of inertial sensor to measure barbell kinematics across a spectrum of loading conditions. Sports. 2020;8(6):93. [DOI:10.3390/sports8070093] [PMID]
21. Beckham GK, Layne DK, Kim SB, Liu TC, Morgan KD, Stone MH. Reliability and criterion validity of the Assess2Perform bar sensei. Sports. 2019;7(10):230. [DOI:10.3390/sports7110230] [PMID]
22. Lorenzetti S, Lamparter T, Lüthy F. Validity and reliability of simple measurement device to assess the velocity of the barbell during squats. BMC Research Notes. 2017;10(1):707. [DOI:10.1186/s13104-017-3012-z] [PMID]
23. Crewther BT, Kilduff LP, Cunningham DJ, Cook C, Owen N, Yang GZ. Validating two systems for estimating force and power. International Journal of Sports Medicine. 2011;32(4):254-8. [DOI:10.1055/s-0030-1270487] [PMID]

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیومکانیک ورزشی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Journal of Sport Biomechanics

Designed & Developed by : Yektaweb