مقدمه
تکواندو یک هنر رزمی سنتی کرهای است که تکنیکهای حرکات ضربهای و لگدزدن را برای اهداف حمله یا دفاع ترکیب میکند. در حین مبارزه، ضربات سبک یا ضربات کامل تماسی بهعنوان امتیاز ثبت میشوند. این ورزش یک ورزش سریع و پر تماس است که با چابکی، تعادل و انعطافپذیری مشخص میشود (1). یکی از مهمترین جنبههای این ورزش، داشتن انعطافپذیری 180 درجه در مفاصل خاص مانند لگن است که برای انجام حرکات ضربهای و دفاعی مؤثر ضروری است. این ورزش همچنین نیازمند دامنه حرکتی مفصل چندبعدی در ناحیه لگن است که امکان اجرای تکنیکهای پیشرفته و حرکات سریع را فراهم میآورد (2). تکنیک 180 درجه از وسط در تکواندو باعث افزایش دامنه حرکتی مفاصل ران و لگن، بهبود انعطافپذیری و تقویت عضلات داخلی ران میشود. این تکنیک نهتنها به تکواندوکاران کمک میکند تا ضربات قدرتمندتر و دقیقتری اجرا کنند، بلکه تعادل و ثبات عملکردی را در حین مبارزات افزایش میدهد و احتمال آسیبدیدگی را کاهش میدهد. این عوامل در کنار هم میتواند منجر به بهبود سرعت، دقت و قدرت ضربات، همچنین تسهیل در اجرای حرکات پیچیده و سریع شود (3). علاوه بر این، تعادل عملکردی در تکواندو برای حفظ وضعیت بدن در حین اجرای حرکات سریع و پیچیده از اهمیت بالایی برخوردار است. قدرت و انعطافپذیری اندام تحتانی، بهویژه در جهت حفظ تعادل و اجرای پرشها و ضربات دقیق، ازجمله عوامل کلیدی در عملکرد بهینه تکواندوکاران است (1).
شاید بتوان گفت، کشش در تمرین یک امر رایج در بین تمامی ورزشکاران و افراد عادی است. این روش به ورزشکاران کمک میکند تا بدن خود را برای فعالیت بدنی، تمرین یا هر رویداد ورزشی آماده کنند، زیرا باعث بهبود دامنه حرکتی مفاصل و افزایش انعطافپذیری عضلات میشود (2). انجام این کار میتواند عملکرد بدنی را بهبود بخشد و همچنین احتمال آسیبدیدگی را کاهش دهد. مربیان و ورزشکاران معمولاً تمرینات کششی را بهعنوان بخشی از برنامه تمرینی خود در نظر میگیرند. کشش در دستهبندی اجزای سلامت جسمانی مرتبط با انعطافپذیری قرار میگیرد، درحالیکه انعطافپذیری نیز بر عملکرد عضلانی تأثیر میگذارد (4). همچنین توسعه عملکرد عضلانی در بلندمدت با افزایش قابلیت کشش در حین فعالیت و بهبود تنشهای عضلانی مرتبط است که میتواند شرایط ایدهآلی برای ورزشکاران رشتههای رزمی ایجاد کند (2).
برای ایجاد این شرایط ایدهآل، علاقهمندان به تناسباندام، مربیان و محققان ورزشی توجه خود را به ایجاد روشهای مختلف کششی معطوف کردهاند که بدون کاهش قابلتوجه در عملکرد، قابلاستفاده باشد (5). تمرینات کششی، بهویژه کششهای ایستا، ممکن است در برخی شرایط موجب کاهش عملکرد ورزشی شوند. این اثرات منفی بیشتر در رابطه با عملکردهایی مثل قدرت، سرعت و توان بیهوازی مشاهده شده است (5, 6). انواع مختلف تمرینات کششی شامل کشش ایستا، کشش پویا، کشش غیرفعال، کشش فعال، ایزومتریک و تسهیل عصبی- عضلانی حس عمقی (PNF) هستند (2).
یکی از انواع کشش که بهطورمعمول استفاده میشود، کشش PNF است. در کشش PNF، تحریک ایستا یا انقباض ایزومتریک روی عضله کشیده شده برای ایجاد آرامش عضلانی بهینه استفاده میشود. اگرچه مطالعات متعددی در مورد تأثیرات PNF وجود دارد، بااینحال برخی نتایج متناقض نیز عنوان شده است. مطالعات جالبی در مورد فواید کشش PNF بهدستآمده است که باعث افزایش سفتی یا سختی واحد عضلانی-تاندونی (MTU) میشود. سفتی MTU به میزان مقاومتی اشاره دارد که این واحد (عضله + تاندون) در برابر کشش و تغییرات طولی نشان میدهد. افزایش سفتی MTU میتواند منجر به عملکرد بهتر در فعالیتهایی مانند پرش، دویدن و قدرت گیری شود، زیرا عضلات و تاندونها توانایی بیشتری در ذخیره و انتقال انرژی دارند. برخی روشهای کششی، مانند PNF، میتوانند سفتی MTU را افزایش دهند (4). جورج و همکاران (2025) در تحقیقی مروری بیان کردند که بهبود انعطافپذیری میتواند منجر به افزایش قدرت عضلانی شود. همچنین افزایش قدرت عضلانی زمانی که PNF در تمرین ورزشی با مدتزمان و تداوم کافی انجام شود مشاهدهشده است (7). یکی دیگر از تمرینات کششی، کشش ایستا است و بهنوعی از کشش گفته میشود که در آن عضله تا حد مشخصی کشیده شده و برای مدتزمان معینی بدون حرکت در همان وضعیت نگهداشته میشود (2). ارجنگ و همکاران (2023) بیان کردند که کشش ایستا و PNF تأثیر مثبتی بر دامنه حرکتی و عملکرد عضلانی تکواندوکاران دارد (8). یافتههای دیگر نشان میدهند که تأثیر کشش ایستا بر تعادل متناقض است. کاستا و همکاران گزارش کردند که کشش ایستا باعث بهبود قابلتوجه تعادل در مقایسه با شرایط بدون کشش شده است (9). در مقابل، چاتزوپولوس و همکاران بیان کردند که کشش ایستا در مقایسه با کشش پویا تأثیر منفی بر تعادل دارد. این تفاوتها احتمالاً به روشهای اجرا، مدت کشش و یا نوع آزمون تعادلی موردمطالعه و شرایط آزمایشی بستگی دارد (10). تمرینات کششی میتوانند باعث تغییرات حاد و مزمن در کنترل تعادل شوند. این تغییرات ممکن است به دلیل افزایش انعطافپذیری، کاهش سفتی عضلانی یا تغییر در حس عمقی باشند. این عوامل میتوانند بسته به نوع آزمون تعادلی مورد استفاده، تأثیرات متفاوتی بر نتایج داشته باشند. مطالعهای به بررسی رابطه بین انعطافپذیری مفاصل مچ پا و ران با عملکرد در آزمون تعادل Y پرداخت. نتایج نشان داد که انعطافپذیری بیشتر در این مفاصل با بهبود عملکرد در آزمون تعادل مرتبط است (2, 5). این مطالعه نشان میدهد که نوع آزمون تعادلی میتواند بر نحوه تأثیر انعطافپذیری بر تعادل تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، در خصوص انتخاب کشش PNF و ایستا، این انتخابها بر اساس مطالعات متعدد صورت گرفته است که نشان میدهند این دو روش تأثیرات متفاوتی بر انعطافپذیری و تعادل دارند (1, 6, 10, 11). PNF بهویژه بهعنوان یک تکنیک عصبی- عضلانی شناخته شده که میتواند تأثیرات مثبتی در بهبود دامنه حرکتی و کنترل تعادل داشته باشد. در مقایسه با کشش ایستا که بیشتر در کاهش سفتی عضله و افزایش دامنه حرکتی تأثیر دارد، کشش PNF میتواند علاوه بر اینها، به بهبود تعادل و هماهنگی حرکتی کمک کند؛ بنابراین، انتخاب این دو روش کششی بهعنوان متغیرهای تحقیقاتی، بر اساس اثرات شناختهشده و مرتبط آنها با نیازهای فنی و عملکردی تکواندوکاران بوده است.
باوجوداینکه تأثیر کشش بر عملکرد ورزشی بسته به نوع کشش و نوع حرکت متفاوت است، تکنیک PNF بهعنوان یکی از مؤثرترین روشها در مقایسه با سایر تکنیکهای کششی در نظر گرفته میشود و مطالعاتی که تأثیر آن را رد کردهاند، بسیار محدود هستند (12). بهطورکلی، پروتکلهای کشش ایستا و PNF معمولاً بهطور جداگانه در جلسات تمرینی یا در روزهای مختلف انجام میشوند. همچنین، بخش قابلتوجهی از تحقیقات پیشین بر کشش ایستا متمرکز بوده و مطالعات محدودی به بررسی تأثیرات دو یا چند نوع کشش و نتایج مقایسهای آنها پرداختهاند. حتی، برخی تحقیقات نشان دادند که کشش PNF در مقایسه با کشش ایستا در افزایش دامنه حرکتی مفاصل تأثیر بیشتری دارد و برخی پژوهشها نیز هیچ تفاوت معنیداری بین این دو نوع کشش مشاهده نکردند. این تضادها در نتایج تحقیقاتی، گپ تحقیقاتی را ایجاد کرده است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. همچنین تحقیقات محدودی در مورد تأثیر کشش PNF بر کنترل تعادل انجامشده است. همچنین، در مقایسه با مطالعات مشابه، این تحقیق بهطور خاص به بررسی اثرات کشش ایستا و PNF در تکواندوکاران پرداخته است که بهطور اختصاصی برای ورزشکاران با این تخصص ورزشی تدوین نشده است. علاوه بر این، برنامههای تمرینی مورد بررسی در این تحقیق بهطور ویژه و بهروزتر طراحی شدهاند تا با در نظر گرفتن نیازهای خاص تکواندوکاران، تأثیرات آنها را بر انعطافپذیری و تعادل عملکردی ارزیابی کند. همچنین، آزمونهای به کار رفته بهعنوان ابزارهای استاندارد برای سنجش بهبود عملکرد در برنامههای کششی و تمرینات انعطافپذیری در ورزشهای رزمی مانند تکواندو شناخته شدهاند. به این ترتیب، این مطالعه قصد دارد شکافهای موجود در تحقیقاتی که بهطور خاص بر تأثیر کششهای ایستا و PNF در تکواندوکاران متمرکز نشدهاند، پر کند؛ بنابراین، هدف این پژوهش بررسی تأثیر کشش ایستا و PNF بر عملکرد 180 درجه از وسط و تعادل عملکردی بر تکواندوکاران است.
روش شناسی
آزمودنیها
با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، این پژوهش از نوع کاربردی و نیمه تجربی بود که بهصورت طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل به مدت هشت هفتهای اجرا شد. جامعه آماری تحقیق را تکواندوکاران مرد و زن با حداقل 3 سال سابقه فعالیت در ورزش تکواندو تشکیل دادند. شرکتکنندگان از باشگاههای ورزشی محلی بودند و 2 تا 3 جلسه تمرین در هفته را داشتند و قادر به انجام مستقل تمامی آزمونهای عملکردی جسمانی بودند. نمونهگیری از نوع در دسترس و هدفمند بود. برای تعیین حجم نمونه، از نرمافزار (G Power 3.1.9.2 Freeware. University of Dusseldorf, Dusseldorf, Germany) مبتنی بر آزمون کوواریانس با توان آماری 80 درصد و سطح معناداری 05/0 استفاده شد و تعداد نمونه 36 نفر تعیین گردید. جهت جلوگیری از ریزش احتمالی، تعداد 39 نفر شرکتکننده واجد شرایط وارد تحقیق شدند. معیارهای ورود به تحقیق شامل رده سنی 15 تا 25 سال، عدم وجود هرگونه آسیب در سه ماه گذشته قبل از ارزیابی عملکرد و تکواندوکارانی با سابقه فعالیت حداقل 3 سال بود؛ و معیارهای خروج شامل: عدم همکاری یا عدم شرکت در مراحل تحقیق (تمرینات یا آزمونها) بود.
در آغاز تحقیق، روش انجام پژوهش از ابتدا تا انتها برای شرکتکنندگان توضیح داده شد و رضایتنامه کتبی جهت شرکت در تحقیق (والدین یا نمایندگان قانونی شرکتکنندگان نوجوان فرم رضایتنامه آگاهانه را امضا کردند) و گواهی تأیید پزشک برای انجام تمرینات کششی دریافت شد. به تمام شرکتکنندگان اطمینان داده شد که در صورت بروز هرگونه مشکلی در طول تمرینات، میتوانند از ادامه مشارکت در تحقیق خودداری کنند. سپس، هر شرکتکننده بهصورت هدفمند بر اساس سن، جنس و نمایه توده بدنی به یکی از سه گروه، گروه پروتکل کششی ایستا (12 نفر)، گروه پروتکل کششی PNF (13 نفر) و گروه کنترل (بدون کشش- 12 نفر) اختصاص داده شدند. گروه کنترل تمرینات معمول تکواندو بدون تمرینات کششی را در دستور کار خود قرار دادند. دو آزمودنی زن (1 نفر گروه کشش ایستا و 1 نفر گروه کنترل) به دلیل عدم تمایل به ادامه همکاری در تحقیق از مطالعه خارج شد. طرح تحقیق پس از بررسی و تأیید کمیته اخلاق در پژوهش دانشگاه علوم پزشکی قزوین با کد IR.QUMS.REC.1402.011 به تصویب رسید. بهمنظور جلوگیری از تأثیرات سیستماتیک خستگی بر این آزمونها، ترتیب انجام آزمونها، بهصورت تصادفی تعیین شد.
در این مطالعه بررسی تأثیر پروتکلهای مختلف کششی بر تکنیک 180 درجه از وسط و تعادل عملکردی شرکتکنندگان صورت گرفت. شرکتکنندگان در طول دوره ارزیابی هیچگونه آسیب جسمانی نداشتند و موظف بودند حداقل 24 ساعت قبل از آزمون از انجام فعالیتهای بدنی شدید خودداری کنند (9). شکل 1 نمودار جریان پروتکل آزمایش را نشان میدهد.

آزمونها
در آزمون زمان ایستادن روی یکپا (SLST) ، شرکتکنندگان بدون کفش روی پای غالب ایستادند، درحالیکه پای دیگر را بالا آورده و نزدیک قوزک داخلی قرار دادند. از هر شرکتکننده خواسته شد تا نگاه خود را روی دیواری در مقابلشان در سطح چشم متمرکز کند. آنها قبل از بلند کردن پا، دستان خود را روی تاج ایلیاک قرار دادند. زمان ایستادن بر روی یکپا با استفاده از کرونومتر اندازهگیری شد و از لحظهای که شرکتکننده پاشنهی خود را از زمین بلند کرد، زمانگیری آغاز شد. برای تشخیص پای غالب، بر اساس معیار «اولین پای مورد استفاده در واکنش سریع برای حفظ تعادل» تعیین شد. بدین ترتیب، از آزمودنی خواسته شد تا در حالت ایستاده، بهصورت ناگهانی یک گام به جلو بردارد و پایی که بهصورت طبیعی و ناخودآگاه برای شروع حرکت انتخاب میشد، بهعنوان پای غالب در نظر گرفته شد (13). آزمون در موارد زیر متوقف میشد: (الف) استفاده از دستها برای حفظ تعادل، (ب) استفاده از پای بالا آمده برای حفظ تعادل یا تماس با زمین، (ج) جابهجایی پای تحملکنندهی وزن برای حفظ تعادل و (د) رسیدن به حداکثر زمان ۴۵ ثانیه. این آزمایش دو بار برای هر پا انجام شد و بیشترین زمان ثبتشده برای تجزیهوتحلیل استفاده شد (13).
آزمونهای پرش تکپا (HT) برای ارزیابی قدرت و توان عضلات اندام تحتانی ورزشکاران استفاده میشوند. در این مطالعه، آزمونهای HT شامل پرش تکپا افقی برای بیشترین فاصله (SLH) و پرش سهگانه تکپا افقی برای بیشترین فاصله (SLTH) بودند. هر دو آزمون SLH و SLTH دارای قابلیت اطمینان خیلی خوب در آزمون و باز آزمایی با ضرایب همبستگی درونی (ICC) به ترتیب 94/0 و 97/0 هستند. شرکتکنندگان باید انگشتان پای خود را با خط شروع همراستا میکردند درحالیکه روی پا (غالب یا غیر غالب) خود ایستاده و دستهایشان روی کمرشان قرار داشت. در پرش تکپا افقی برای بیشترین فاصله، آزمودنی درحالیکه یکپا بالا بود اقدام به جهش افقی روبهجلو کردند و در پرش سهگانه تکپا افقی برای بیشترین فاصله، آزمودنیها درحالیکه یکپا بالا بود اقدام به سه پرش متوالی برای کسب بیشترین فاصله کردند. تلاش زمانی موفقیتآمیز در نظر گرفته میشد که شرکتکننده حداقل 2 ثانیه تعادل خود را حفظ میکرد بدون اینکه از اندام دیگر برای حمایت استفاده کند یا تعادل خود را از دست بدهد. مسافت از خط شروع تا محل فرود پاشنه به سانتیمتر اندازهگیری شد. شرکتکنندگان 2 آزمایش تمرینی برای هر اندام بودند و پسازآن 2 آزمایش ثبت میشد. بیشترین مسافت برای تجزیهوتحلیلها و محاسبه شاخص تقارن اندام (LSI) بین پای غیر غالب و غالب برای هر دو آزمون SLH و SLTH استفاده شد. برای جامعه غیر آسیبدیده، فرمول LSI = [غیر غالب/ غالب] × 100 میباشد (1).
برای اندازهگیری زاویه 180 درجه از مرکز بدن، چون هدف تنها اندازهگیری ابداکشن هیپ نبود، باید تنه بهگونهای خم شود که زاویهای حدود 90 درجه بسازد. اگر ران اول به حالت ابداکشن و سپس به اکسترنال روتیشن برده شود، تکنیک 180 درجه بهتر اجرا خواهد شد. برای اندازهگیری از یک متر نواری استفاده شد. برای اندازهگیری h، فاصله از سمفیز پوبیس تا زمین اندازهگیری شد. سپس، فاصله از خط وسط بدن تا لبه داخلی پای چپ (b) و از خط وسط تا لبه داخلی پای راست (a) محاسبه گردید. برای به دست آوردن زاویه (D)، از فرمول زیر استفاده شد. زاویه D نشاندهنده دامنه حرکتی پا باز از وسط (انعطافپذیری 180 درجه) بود (شکل 2). این روش در ارزیابیهای میدانی از روایی و پایایی خوبی برخوردار است (14).

پروتکلهای تمرینی
تکنیک کششی PNF مورداستفاده در این مطالعه از روش انقباض-ریلکس-انقباض- آگونیست پیروی کرد که نیازمند مشارکت دو فرد و قرارگیری آزمودنی در حالت خوابیده به پشت بود. در این روش، اندام انتخابی ابتدا بهآرامی و بهصورت غیرارادی تا حداکثر دامنه حرکتی کشیده شد. سپس شرکتکننده تلاش میکرد تا حداکثر انقباض عضلات آنتاگونیست را به مدت 10 ثانیه حفظ کند و پس از یک استراحت 5 ثانیهای، انقباض حداکثری عضلات آگونیست را انجام دهد. در این مرحله، با کمک یار کمکی، اندام کشیده شده تا رسیدن به حداکثر دامنه حرکتی جدید حرکت داده میشد و به مدت 10 ثانیه در این وضعیت حفظ میشد. این فرآیند 3 مرتبه تکرار شد و بین هر تکرار 30 ثانیه استراحت در نظر گرفته شد. ر هر جلسه تمرین، زمان کل اجرای تکنیکهای کششی PNF تقریباً 5 تا 6 دقیقه بهطول میانجامید. هر جلسه شامل سه بخش گرمکردن عمومی و اختصاصی (10 دقیقه) که ورزشکاران ۵ دقیقه راهرفتن سبک و حرکات پویای مفصل انجام میدادند و در زمان باقیمانده گرم کردن اختصاصی چند تکنیک حرکتی تکواندو را به آرامی انجام دادند. سپس تمرینات رایج تکواندو بدون پروتکلهای کششی و سپس اجرای تکنیکهای PNF شامل کشش همسترینگ، چهار سر ران، کشاله ران (پروانهای) و سرینی بود که روش اجرای آنها بر اساس تحقیقات قبلی طراحیشده است (جدول 1). در نهایت 5 دقیقه سرد کردن شامل تنفس عمیق، حرکات کششی ملایم و آرامسازی عضلات. دت تمرین با استفاده از مقیاس ادراکی بورگ (RPE) بین 13 تا 15 (نسبتاً سخت تا سخت) کنترل شد. همچنین، شرکتکنندگان تشویق میشدند که در هر کشش، حداکثر تلاش خود را برای انقباض ایزومتریک و انقباض عضلات آگونیست داشته باشند، اما به آستانه درد نرسند. این برنامه در تمام جلسات ثابت بود و توسط یک مربی آموزشدیده اجرا و نظارت میشد (4).

کشش ایستا شامل نگهداشتن یک مفصل در انتهای دامنه حرکتی آن (حد آستانه درد) به مدت 30 ثانیه برای پای غالب و غیر غالب بود که در 3 ست اجرا شد. تمرینات کشش ایستا عضلات اطراف مفاصل ران شامل کشش عضلات همسترینگ در حالت خوابیده، کشش چهار سر ران در حالت دمر، کشش کشاله ران (پروانهای) و کشش سرینی در وضعیت خوابیده به پشت بودند (4, 6).
تحلیل آماری
اطلاعات حاصل از تحقیق با بهرهگیری از نرمافزار SPSS (IBM Statistics, version 22.0, Armonk, NY, USA) و با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. پس از تأیید طبیعی بودن توزیع دادهها با آزمون شاپیرو-ویلک، برای دادههای با توزیع طبیعی از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 05/0≥p استفاده شد.
نتایج
بر اساس نتایج حاصل از آزمون شاپیرو ویلک، توزیع داده ها نرمال بودند. به همین دلیل، تحلیل دادهها با استفاده از روشهای پارامتریک انجام شد. نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه قبل از شروع مداخله تمرینی، تفاوت معناداری در هیچیک از متغیرهای تحقیق نشان نداد (05/0<p) که این امر بر همگنی گروهها در مرحله تصادفی سازی دلالت دارد. ویژگیهای فردی تکواندوکاران به همراه نتایج آزمون ANOVA برای ارزیابی همگنی گروهها در جدول 2 نمایش داده شده است. جدول 3 متغیرهای مورد آزمون در 3 گروه تمرینات کشش (ایستا و PNF) و کنترل (بدون کشش) را نشان میدهد که شامل انعطاف 180 درجه و تعادل (زمان ایستادن روی یکپا و آزمونهای پرش تکپا) است.

شکل 3 شاخص تقارن اندام (برحسب درصد) را برای پای غالب و غیر غالب در آزمون SLH نشان میدهد و هر چه به 100 نزدیکتر باشد نشاندهنده تقارن بیشتر دوپا (هماهنگی) با یکدیگر است. نتایج پیشآزمون و پسآزمون در سه گروه مورد مطالعه نشان داد که هیچگونه اختلاف معناداری در شاخص تقارن اندام بین پیشآزمون و پسآزمونها وجود ندارد (05/0<p). بهعبارتدیگر، نتایج آزمونهای آماری برای شاخص تقارن در هر سه گروه به ترتیب برابر (677/0=p) و (583/0=p) بود. این نتایج نشان میدهند که شاخص تقارن تحت تأثیر تمرینات قرار نگرفته و تغییر معناداری در آن مشاهده نشده است. از سوی دیگر، نتایج نشان میدهند که شاخص تقارن اندام (LSI) برای پای غالب و غیرغالب تکواندوکاران نزدیک به 100 است. این به معنای وجود تقارن و هماهنگی مطلوب بین دو اندام است که نشاندهنده عملکرد مشابه و متعادل در هر دو پا است. در واقع، مقادیر نزدیک به 100 درصد در LSI نشان میدهد که تکواندوکاران از نظر عملکردی تفاوت قابلتوجهی بین پای غالب و غیرغالب خود ندارند که این یک ویژگی مثبت در ورزشهایی مانند تکواندو به حساب میآید که از دوپا استفاده میکنند.

نتایج آزمون کوواریانس نشان داد که انعطافپذیری 180 درجه در سه گروه اختلاف معنادار دارد (54/0=ŋ، 001/0>p، 27/19= (33 و 2)F) و با توجه به آزمون بونفرونی انعطافپذیری 180 درجه در گروه کشش PNF نسبت به گروه کشش ایستا (002/0=p و 50/7=MD) و گروه کنترل (001/0>p و 91/11=MD) افزایشیافته است. آزمون زمان ایستادن روی یکپا (تعادل) در سه گروه اختلاف معنادار دارد (59/0=ŋ، 001/0>p، 94/23= (33 و 2)F) و تعادل تکپا در گروه کشش PNF نسبت به گروه کشش ایستا (001/0>p و 39/2=MD) و گروه کنترل (001/0>p و 20/3=MD) افزایشیافته است. پرش تکپا برای پای غالب در سه گروه اختلاف معنادار دارد (23/0=ŋ، 013/0=p، 02/5= (33 و 2)F) و در گروه کشش PNF نسبت به گروه کشش ایستا (030/0=p و 36/5=MD) و گروه کنترل (031/0=p و 31/5=MD) افزایشیافته است. همچنین پرش تکپا برای پای غیر غالب نیز در سه گروه اختلاف معنادار دارد (30/0=ŋ، 003/0=p، 03/7= (33 و 2)F) و در گروه کشش PNF نسبت به گروه کنترل (002/0=p و 61/6=MD) افزایشیافته است. درنهایت، پرش سهگانه تکپا برای پای غالب در سه گروه اختلاف معنادار دارد (20/0=ŋ، 025/0=p، 16/4= (33 و 2)F) و در گروه کشش PNF نسبت به گروه کنترل (043/0=p و 62/21=MD) افزایشیافته است. همچنین پرش سهگانه تکپا برای پای غیر غالب نیز در سه گروه اختلاف معنادار دارد (49/0=ŋ، 001/0>p، 60/15= (33 و 2)F) و در گروه کشش PNF نسبت به گروه کشش ایستا (001/0>p و 60/14=MD) و گروه کنترل (001/0>p و 30/15=MD) افزایشیافته است. نتایج آزمون بونفرونی برای مقایسه گروهها در پسآزمون در شکل 4 بیانشده است، پسآزمون بر اساس آزمون کوواریانس تعدیلشده است.
بحث
انعطافپذیری و تعادل عملکردی از مؤلفههای کلیدی در موفقیت تکواندوکاران محسوب میشوند، زیرا این ورزش به حرکات سریع، ضربات دقیق و تغییرات ناگهانی وضعیت بدن نیاز دارد. روشهای مختلفی برای بهبود این عوامل مورداستفاده قرار میگیرند که ازجمله آنها میتوان به کشش ایستا و تسهیل عصبی-عضلانی حس عمقی (PNF) اشاره کرد. هر یک از این روشها از طریق مکانیسمهای متفاوتی بر سیستم عضلانی-اسکلتی تأثیر میگذارند و میتوانند به بهبود عملکرد ورزشکاران کمک کنند. بااینحال، همچنان نیاز به بررسی مقایسهای تأثیر این دو روش بر انعطافپذیری و تعادل عملکردی تکواندوکاران وجود دارد تا بتوان مناسبترین شیوه تمرینی را برای ارتقای عملکرد آنها تعیین کرد.
نتایج این تحقیق نشان داد که تمرینات کششی PNF منجر به بهبود بیشتر انعطافپذیری تکواندوکاران میشود. کشش ایستا نیز نسبت به گروه کنترل (بدون کشش) تقریباً بهبود 4/4 درجهای ایجاد کرد ولی ز نظر آماری معنادار نبود. در تحقیقی نشان داده شد که احتمالاً تمرینات کششی موجب تغییر در ساختار عضلات شده و انعطافپذیری ساختارهای الاستیکی را افزایش داده است؛ بنابراین، افزایش دامنه حرکتی حاصل از تمرینات کششی، احتمالاً نتیجه افزایش انعطافپذیری ساختارهای الاستیکی است (15). در تحقیق مروری بورگس و همکاران (2018)، کشش ایستا و PNF را بر انعطافپذیری همسترینگ در بزرگسالان جوان کمتحرک و فعال بررسی کردند. دراینبین 12 مطالعه بهطور فرا تحلیل بررسی شد و نتایج نشان داد که کشش ایستا و PNF هر دو میتوانند در افزایش انعطافپذیری همسترینگ مؤثر باشند. مکانیسمهای گوناگونی در افزایش انعطافپذیری پس از انجام حرکات کششی دخیل هستند. در مورد اثرات کشش، پیشنهادشده است که کاهش سفتی واحد عضله-تاندون ممکن است با افزایش طول عضله مرتبط باشد. نکته قابلتوجه این است که کشش ایستا و PNF بخشهای مختلفی از این واحد را به شیوهای متفاوت تحت تأثیر قرار میدهند. نتایج هفت مطالعه نشان دادهاند که PNF در بهبود انعطافپذیری برتری دارد. این احتمال وجود دارد که انقباض ایجادشده در کشش PNF، بهعنوان یک محرک حسی عمل کند که باعث فعال شدن مکانیزمهای مهاری در سیستم عصبی مرکزی میشود. این فرآیند ممکن است به شرکتکننده اجازه دهد تا دامنه حرکتی بیشتری را بدون احساس درد یا محدودیت تحمل کند. واقع، مکانیزم مهاری به این معناست که وقتی عضله تحت کشش قرار میگیرد و انقباض ایجاد میشود، بدن سیگنالهایی به مغز ارسال میکند که بهصورت حسی تأثیر میگذارد و موجب میشود تا سیستم عصبی مرکزی پاسخ مناسبی بدهد، بهطوریکه فرد میتواند دامنه حرکتی بیشتری را تحمل کند. به نظر میرسد که کشش ایستا بیشتر در کاهش سفتی عضله مؤثر است، درحالیکه PNF هم در کاهش سفتی عضله و هم در کاهش سفتی تاندون کارآمدتر عمل میکند (16). بااینوجود، فرضیهای که کاهش سفتی را عامل اصلی افزایش دامنه حرکتی میداند، مورد تردید قرارگرفته است (5). شواهد قابلتوجهی نشان میدهند که افزایش انعطافپذیری پس از کشش کوتاهمدت، بیشتر با افزایش تحمل فرد در برابر کشش (افزایش گشتاور غیرفعال در پایان دامنه حرکتی) مرتبط است تا با کاهش سختی واقعی عضله-تاندون. همچنین، مشاهدهشده است که PNF در افزایش تحمل کشش نسبت به کشش ایستا مؤثرتر عمل میکند، زیرا انقباضهای ایزومتریک فعال در حین اجرای PNF، باعث فعالسازی گیرندههای حسی مانند اندامهای وتری گلژی میشود که در نهایت با کاهش فعالیت رفلکسهای کششی، آستانه تحمل عضله نسبت به کشش را افزایش میدهند (6). محققان بر این باورند که بهبودهای بلندمدت در دامنه حرکتی که پس از تمرینات کششی مداوم و با مدتزمان بالا مشاهده میشود، بهاحتمالزیاد ناشی از افزایش تعداد سارکومرها بهصورت سری (طول عضله) است که درنتیجه قرار گرفتن طولانیمدت در معرض فشارهای تولیدشده توسط درجات خاصی از کشش ایجاد میشود (17).
مکانیسمهای دخیل در بهبود انعطافپذیری پس از کشش PNF اساساً مشابه مکانیسمهای مشاهدهشده در کشش ایستا هستند، اما ممکن است فواید آن با پاسخهای عصبی تقویت شود (7). فرض بر این است که تغییرات مکانیکی توسط دو پاسخ عصبی تسهیل میشود: مهار خودکار و مهار متقابل . انقباض عضله کشیده شده موجب فعالسازی مهار در اندام وتری گلژی میشود که منجر به شل شدن عضله به نام مهار خودکار میشود (5). علاوه بر این، معمولاً این تکنیک شامل انقباض بعدی عضله آنتاگونیست است که به شل شدن عضله کشیده شده از طریق یک رفلکس نخاعی به نام مهار متقابل کمک میکند که ممکن است افزایش دامنه حرکتی را حداکثر کند (16)؛ اما تحقیقات جدید وجود رابطهای بین مهار خودکار و افزایش انعطافپذیری را زیر سؤال بردند (7, 16)؛ و بیان کردند بین دو کشش ایستا و PNF تفاوتی وجود ندارد (18) و احتمالاً افزایش بیشتر دامنه حرکتی که گاهی در کشش PNF مشاهده میشود، تنها بهشدت بالاتری که معمولاً در کشش PNF به دست میآید مربوط است (16). نتایج مطالعه حاضر با دیدگاههایی که اثربخشی تمرینات کششی PNF را بهویژه در افزایش دامنه حرکتی نسبت میدهند، همسو بود. بهطور خاص، در گروه PNF، افزایش معنیداری در دامنه حرکتی مشاهده شد که میتواند ناشی از مشارکت فعال عضلات، شدت بالاتر کشش و تحریک بیشتر گیرندههای عصبی عضلانی باشد. این یافته از این فرضیه حمایت میکند که مکانیسمهای عصبی مانند مهار متقابل و سطح تحمل بالاتر در کشش PNF میتوانند در بهبود دامنه حرکتی مؤثرتر از کشش ایستا عمل کنند.
درحالیکه کشش بهعنوان رایجترین روش تمرین انعطافپذیری شناختهشده است، هنوز مشخص نیست که آیا تغییرات در انعطافپذیری واقعاً بهبودهای کنترل تعادل را توضیح میدهند یا خیر. در ادامه، نتایج تحقیق نشان داد که زمان ایستادن روی یکپا، پرش تکپا و سه سهگانه تکپا که برای بررسی تعادل انجام شد مشخص شد که تمرینات کششی PNF منجر به بهبود بیشتر تعادل عملکردی تکواندوکاران میشود. همچنین کشش ایستا نیز منجر به بهبود تعادل شد ولی ازنظر آماری معنادار نبود. آزمونهای موردبررسی بهنوعی تعادل ایستا و پویا را ارزیابی میکردند و با توجه به حرکات چندبعدی و نیازهای پویای رشته تکواندو، این آزمونها دارای ماهیتی عملکردی بودند. انتخاب این آزمونها به دلیل شباهت آنها به شرایط واقعی تمرین و رقابتی در تکواندو انجام شد، بهطوریکه توانستند توانایی ورزشکاران در حفظ تعادل در موقعیتهای خاص ورزشی را بهطور مؤثرتری بازتاب دهند.
تعادل یک مؤلفه کلیدی در عملکرد تکواندو است و تقارن عملکردی بین دو عضو بدن باید بهطور بهینه باشد. حرکات کلیدی ورزشی شامل استفاده منظم از هر دو اندام تحتانی در حرکات تکپایی است. در هنگام حرکات پروازی، هماهنگی عصبی-حرکتی برای پایدار نگهداشتن مرکز جرم و حفظ کنترل کینماتیکی اندام تحتانی برای فرود ایمن ضروری است (1). بسیاری از تحقیقات اثرات حاد کشش یا کشش در گرم کردن را بر تعادل بررسی کردهاند و اکثر تحقیقات به بیتأثیر بودن کشش بر تعادل یا حتی کاهش تعادل به دلیل انقباض گروه عضلانی آگونیست که منجر به شل شدن گروه عضلانی آنتاگونیست میشود و درنتیجه کاهش فعالیت عصبی در عضله کشیده شده را بیان کردهاند (5). در ادبیات علمی بحثهایی درباره نقش دامنه حرکتی در کنترل وضعیت و عملکرد تعادل مطرحشده است، زیرا اختلالات در انعطافپذیری ممکن است با مشکلاتی در بازگشت به ثبات ایستاده پس از تزلزل مرتبط باشد. دامنه حرکتی محدود در دورسیفلکشن مچ پا میتواند منجر به افزایش پرونیشن مفصل سابتالار شود که بهنوبه خود ممکن است باعث افزایش نوسان به دلیل مشکلات در تثبیت وضعیت در حین پرونیشن یا سوپینیشن مچ پا شود (11). بااینحال، یافتههای مطالعه حاضر نیز ممکن است با مفهوم اثر سقفی همراستا باشد. با توجه به سطح اولیه نسبتاً مطلوب انعطافپذیری و تعادل عملکردی در شرکتکنندگان (که تکواندوکاران نیمهحرفهای بودند)، تغییرات مشاهدهشده پس از مداخله تمرینی در برخی شاخصها محدود بود و به سطح معنادار نرسید. این موضوع میتواند نشاندهنده رسیدن شرکتکنندگان به یک آستانه فیزیولوژیکی باشد که پس از آن، پاسخ به تمرینات کششی با شدت و مدت زمان مشابه کاهش مییابد. از سوی دیگر، در تحقیقی که در سال 2023 انجام شد، محققان سه گروه عضلانی دوقلو، چهار سر ران و همسترینگ را کشش 30 ثانیهای ایستا دادند و مشخص شد کشش عضلات تحتانی بهویژه عضله دوقلو میتواند منجر به بهبود تعادل ایستا و پویا شود (19). پارامتر دیگری که میتواند تأثیرات کشش بر تعادل را تعدیل کند، سفتی عضلانی است. به نظر میرسد که کشش برای کاهش پارامترهای سفتی عضلات کافی باشد. ساکی و همکاران (2020) نشان دادند که پس از مداخله کششی، سفتی عضلانی کمتری ایجاد شد و عملکرد تعادل بهبود یافت (20). در یک مطالعه مروری مشخص شد که تمرینات PNF به دلیل ماهیت عصبیعضلانی خود، موجب درگیری مکانیسمهای رفلکسی مانند رفلکس کششی و رفلکس H میشوند. رفلکس H که نوعی پاسخ عصبی ناشی از تحریک مستقیم عصب حسی است، موجب انقباض عضله میشود و نقش مؤثری در حفظ و بازیابی تعادل بدن در وضعیت ایستاده دارد. علاوه بر این، ازآنجاکه اندامهای وتری گلژی و فعالیت نخاعی عضله در کنترل تنش عضلانی و طول عضله نقش دارند، ممکن است تغییراتی در حس عمقی به دلیل کشش انتظار رود. این تغییرات میتواند به تنظیم بیشتر مرکز فشار در هنگام ایستادن و حرکات عملکردی و درنتیجه، تعادل عملکردی بهطورکلی کمک کند (11).
در زمینه مکانیسمهای عصبی، پیشنهاد شده است که کشش PNF با کاهش فعالیت آورانهای Ia از طریق مهار پیشسیناپسی _ که تحت تأثیر دستورات و مجاری نزولی از مراکز بالاتر مغزی قرار دارد _ نقش مؤثری ایفا میکند. یکی از نتایج احتمالی این مهار رفلکسی، کاهش نوسانات مفصلی ناشی از بازخوردهای رفلکسی است؛ موضوعی که میتواند موجب انتقال کنترل حرکت از مسیرهای رفلکسی به سمت مراکز عصبی بالاتر مسئول هماهنگی و تنظیم دقیق حرکت شود (19).
نتایج کاربردی این تحقیق نشان میدهد که کشش PNF میتواند تأثیر مثبتی بر بهبود انعطافپذیری و تعادل عملکردی در تکواندوکاران داشته باشد. بهطور خاص، نتایج نشان داد که این نوع کشش با افزایش دامنه حرکتی عضلات و تقویت کنترل تعادل، موجب بهبود عملکرد حرکتی در انجام حرکات پیچیده و تعادلی میشود. این تأثیرات ممکن است به دلیل فعالسازی مکانیسمهای عصبی-عضلانی خاص، از جمله مهار پیشسیناپسی و رفلکسهای عصبی باشد که منجر به کاهش نوسانات مفصلی و بهبود کنترل حرکت در سطح بالاتر مغزی میشود. این تغییرات میتواند در کاهش خطر آسیبهای ورزشی و بهبود دقت و کنترل در حرکات پیچیده و تعادلی مؤثر باشد که برای موفقیت در مسابقات ضروری است. بهطورکلی، استفاده از کشش PNF در تمرینات تکواندو میتواند به پیشگیری از آسیبهای ورزشی و بهبود عملکرد کلی کمک کند، بهویژه در اجرای حرکات تعادلی و پیچیده که در این رشته ورزشی اهمیت بالایی دارند.
این تحقیق دارای محدودیتهایی نیز بود، اندازه نمونه نسبتاً کوچک بود و تنها 13 نفر به هر یک از گروههای تمرینات کششی اختصاص داده شدند. بااینحال، اندازه اثر بیش از 2/0، نسبتاً بزرگ بود و تفاوت بین سه گروه را بهخوبی مشخص کرد. دوم، تنها اثر کشش ایستا و PNF موردبررسی قرار گرفت. سایر روشها مانند کشش پویا ممکن است نتایج متفاوتی به دنبال داشته باشند. درنهایت، مطالعات بیشتری با روشهای کشش مختلف در جمعیتهای متفاوت موردنیاز است.
نتیجه گیری نهایی
با توجه به نتایج این تحقیق، کشش PNF میتواند تأثیرات مثبتی برافزایش انعطافپذیری و تعادل عملکردی تکواندوکاران داشته باشد. این روش میتوان به بهبود دامنه حرکت مفاصل، کاهش سختی عضلات و درنتیجه افزایش توانایی در انجام حرکات پیچیده و تغییر جهتهای سریع در رشتههای ورزشی مانند تکواندو کمک کنند. استفاده از این تکنیکها میتواند در کاهش آسیبدیدگیها و بهبود عملکرد ورزشی بهویژه در بخشهایی که نیاز به تعادل و انعطافپذیری بالا دارند، مؤثر باشد.
ملاحظات اخلاقی
پیروی از اصول اخلاق پژوهش
تمامی اصول اخلاقی در این پژوهش رعایت شده است. به شرکت کنندگان در این پژوهش اجازه داده شده بود تا هر زمان که مایل بودند از روند پژوهش خارج شوند. همچنین تمامی شرکت کنندگان در جریان روند و مراحل مختلف شرکت در پژوهش قرار داشتند. به تمامی شرکت کنندگان این اطمینان داده شده بود که اطلاعات آنها محرمانه نگه داشته می شود.
حامی مالی
این پژوهش هیچگونه کمک مالی از سازمان های دولتی، خصوصی و غیرانتفاعی دریافت نکرده است.
مشارکت نویسندگان
تمام نویسندگان در طراحی، اجرا و نگارش همه بخش های پژوهش حاضر مشارکت داشته اند.
تعارض
بنابر اظهار نویسندگان، این مقاله تعارض منافع ندارد.